کم پیدا میشود کسی اهل مطالعه باشد و کتابی از جلال نخوانده باشد. جلال بسیار بیشتر از آنکه بدانیم به گردن ادبیات این سرزمین حق دارد. او داستاننویس، مقالهنویس و البته کمی تا قسمتی مترجم است! و در کنار همه اینها، او یک مشاهدهگر حرفهای و یک سفرنامهنویس دقیق هم هست.
به گزارش خراسان، سفرنامههای او جدای از نثر جذاب و منحصر به فردش، منبعی برای مطالعات مردمشناسی محسوب میشود. به بهانه روز تولدش، مروری بر سفرنامههای خواندنی او داشتیم.
اورازان؛ سفر به روستای آبا و اجدادی
اورازان، واقع در شهرستان طالقان، روستای آبا و اجدادی جلال آل احمد است. او با دقت و ریزبینی و جسارتی که تنها از قلم جلال برمیآید، ابعاد مختلف زندگی مردم روستا، از نوع لباس، رسم عروسی و عزا، تغذیه، لهجه، وضع معیشت و درآمد، گویش و ضربالمثلها را ثبت کرده است.
تاتنشینهای بلوک زهرا؛ شرح سفر کودکی
این کتاب در واقع شرح وقایع سفری است که هنگام کودکی همراه با پدرش از تهران تا ابراهیمآباد قزوین (زادگاه یکی از والدینش) انجام داده است. آل احمد در این سفرنامه با نگاهی مردمشناسانه به شناسایی روستاها و شهرهای میانه راه مانند بوئینزهرا و اشتهارد پرداخته و در این شناسایی، جنبههای مردمشناسی، زبانشناسی، جغرافیا و فرهنگ و آداب و آیین مردم را تحلیل کرده است.
جزیره خارک؛ سفرنامهای به سرزمین یتیم
وضعیت مردمان ساکن در جزیره خارک اعم از بومیان و کارگران چیزی است که در این کتاب با آن آشنا میشوید. او هم به تحولات و پیشرفتهایی که ناشی از اکتشافات و صادرات نفت و مواد نفتی است اشاره دارد و هم نگران از دست رفتن آداب و رسوم و لهجه و فرهنگ و افسانههای جزیره ثروتمند، اما محروم خارک است. کار او نوعی تلاش برای نگهداشتن چیزی است که به گمانش دارد از دست میرود.
خسی در میقات؛ سفر به میعادگاه ابراهیم
خسی در میقات شرح سفر جلال به مکه است. آل احمد در سال ۴۳ و در حالی که ۴۱ ساله بود این سفرنامه را نوشت. از ویژگیهای بارز این کتاب توجه زیاد نویسنده به جزئیات و متن روان و دلنشین آن است. او بر خلاف رسم رایج نه فقط از جنبه زیارتی بلکه از زوایای مختلف به سفر حج نگاه کرده و مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاحتی را هم به قلم آورده است. وی در این کتاب مینویسد: «من فهمیدم که خسی هستم که به میقات آمده، نه کسی که به میعاد.»
سفر به ولایت عزرائیل؛ شرح مواجهه یک شاهد عینی
در پاییز سال ۱۳۴۱ جلال به همراه همسرش سیمین دانشور به سرزمینهای اشغالی سفر کرد. جلال در سفرنامهای کوتاه شرح این مواجهه، تحلیلها و نقطه نظرهای سیاسیاش درباره اسرائیل، جهان اسلام و وضعیت اعراب را نوشت. کتابی از زاویه دید یک شاهد عینی!
سفر روس و سفر آمریکا؛ مواجهه با کعبه شرق و غرب
جلال در سال ۱۳۴۳ خورشیدی به روسیه سفر کرد. این سفر، در پی دعوت «انجمن فرهنگی ایران و شوروی» برای شرکت در «هفتمین کنگره مردمشناسی مسکو»، صورت گرفت. این کتاب شرح این سفر و حاصل یادداشتها و دستنوشتههای جلال در طول سفر است.
سال ۱۳۴۴ هم به دعوت دانشگاه هاروارد جلال به آمریکا رفت. وی این کتاب را در اقامت دو ماهه خود نوشت. لحن تند، جملههای کوتاه و موجز و شلاقی، تلاشش برای خوب دیدن و ثبت کردن و نتیجهگیری، این سفرنامه را داستانی و خواندنی کرده است.