٢١ آبانماه سالگرد زلزله ازگله کرمانشاه است زلزله ای که هنوز هم آثار خانه های ویران و مردم کانکس نشینش شهر به شهر و روستا به روستا پیداست. با این حال همان موقع در کنار نهادهایی مثل هلال احمر چهرههای سیاسی و ورزشی و سینمایی هم دست به کار شدند و با اعلام شماره حساب بانکی شان شروع به جمعآوری کمکهای مردمی کردند.
علی دایی، نیکی کریمی، نرگس کلباسی و صادق زیباکلام از پرطرفدارترین چهره هایی بودند که در عرض چند روز حساب هایشان به ارقام بالایی رسید. حالا با گذشت زمان و ایجاد ابهامهایی در این زمینه تعدادی از آنها برای، توضیح و شفاف سازی به اداره آگاهی دعوت شدهاند.
صادق زیباکلام که روز چهارشنبه با اسناد و مدارک لازم ٤ ساعت در اداره آگاهی تهران پاسخگوی سوالات بود بعد از خروج از اداره آگاهی با شهروند گفت و گو کرد.
او میگوید با شفافسازی مشکلی ندارد اما این مسائل انرژی اش را برای کار کردن میگیرد. او میگوید به خاطر علاقه اش به کردها و اعتمادی که مردم به او کرده اند تلاش می کند تا با همه فشارها و انتقادها پروژه دهکده امید را به سرانجام برساند.
شما یکی از کسانی بودید که سال گذشته و در جریان زلزله کرمانشاه شمارهحساب اعلام کردید و کمکهای مردمی تا مرز ٣میلیارد تومان به حسابتان واریز شد. حدود یک ماه دیگر سالگرد زلزله کرمانشاه است و برخی به دنبال این پرسش هستند که آقای زیباکلام با پولها چه کار کرد؟
ما روستای سراب ذهاب قادری را انتخاب کردیم و نام پروژه را هم دهکده امید گذاشتیم. دلیلش هم این است که این روستا مرکزیت دارد و روستاهای اطراف آن هم میتوانند از امکاناتی که در این منطقه ساخته میشود، استفاده کنند. در سراب ذهاب قادری پروژههایی تعریف شده است که با معیارهای توسعه پایدار مطابقت دارد؛ مثل تصفیه آب، آبیاری قطرهای، تأمین برق خورشیدی و ایجاد ساختمانی به نام خانه روستایی برای کلاسهای آموزشی و فرهنگی؛ اما واقعیت این است تا زمانی که کار ساختوساز خانهها تمام نشود، نمیتوانیم پروژه دهکده امید را به صورت کامل اجرایی کنیم.
تا الان چقدر از این ٣ و نیممیلیارد را خرج کردید؟
ببینید به طور دقیق تا الان ٣٠٠میلیون تومان بهره به ٣میلیارد و ٥٠٠میلیون تومان تعلق گرفته و به ٣میلیارد و ٨٠٠میلیون تومان رسیده است. ما تا به الان ٨٠٠میلیون تومان برای همان تریدیپنلها و پنجرههای دوجداره هزینه کردیم و حدود ١٠٠ دستگاه کانکس هم خریدهایم. بنابراین ما همچنان ٣میلیارد در حسابمان داریم که قرار است آن را هم صرف تصفیهخانه، خانه روستایی و مزرعه خورشیدی کنیم.
یعنی شما هر ماه سود پول را هم به مبلغ اصلی کمکهای مردمی اضافه میکنید؟
بله؛ من در اداره آگاهی هم همه اسناد و مدارک بانکی هر ماه را جداگانه و با احتساب سود حساب کردم و به آنها نشان دادم.
با خبرهایی که در خصوص احضار شما برای رفع ابهام از حساب کمکهای مردمی منتشر شده است، پیش نیامده کسانی که به حسابتان پول واریز کردهاند، به شما اعتراض کنند؟
ببینید خیلیها اعتراض میکنند که چرا کانکس نخریدی یا چرا با پولها خانه نساختهای؛ اما واقعیت این است که اگر میخواستیم با این پول خانه بسازیم، در بهترین حالت میتوانستیم ١٠٠دستگاه خانه بسازیم! اعتراض را کسانی میکنند که یک ریال پول ندادهاند و متاسفانه فقط به خاطر مسائل سیاسی به من اعتراض میکنند؛ یعنی ٢ گروه در رأس معترضان هستند یک گروه براندازان و سلطنتطلبان و یک گروه هم تندروها هستند.
چرا پروژه شما نمیتواند در گوشهای از روستا کار خودش را انجام دهد؟ منظورم این است که مثلا تصفیهخانه یا خانه روستایی را بسازید.
ما الان میخواهیم تصفیهخانه را بسازیم و همین فردا هم میتوانیم کارمان را شروع کنیم؛ اما طبیعتا قبل از آن باید نخالههایی که در روستا است، جمع شود و محل دقیق خانهها مشخص باشد تا کانالهای پلاستیکی به سمت خانهها کشیده شود یا مثلا درخصوص خانه روستایی الان در محل ساخت این ساختمان هنوز کانکس وجود دارد و چون هنوز خانهها به طور کامل ساخته نشده، مردم همچنان در کانکس زندگی میکنند. بنابراین چطور میتوان در این شرایط کار را شروع کرد؟! با این حال ما کارهای مقدماتی و نقشهبرداریها را انجام دادهایم و منتظر اتمام ساختوساز خانهها هستیم تا کارمان را به طور کامل استارت بزنیم.
در آخرین بازدیدی که در همین مهرماه از روستای سراب ذهاب قادری داشتید تا چه حد کار پروژه دهکده امید پیش رفته است؟
ببینید اولا کار تیم ما در دهکده امید ساخت خانهها نیست و در واقع ساخت تمام خانهها بر عهده بنیاد مسکن است. کاری که ما داریم انجام میدهیم ساخت تصفیهخانه، ساختمانی برای کلاسهای آموزشی، بازسازی مدرسه، ساخت درمانگاه و آموزش به مردم در خصوص محیط زیستشان است و اینکه چطور پسماندها را میتوانند به کود تبدیل کنند. بنابراین فکر میکنم تا آخر مهر ماه حدود ١٥، ٢٠ خانه که بعضا یا خود روستاییان میسازند یا پیمانکار بنیاد مسکن آماده میشود. با این حال ما در ساخت خانهها هم با بنیاد مسکن همکاری کردیم و برای اینکه برای ساخت سقف خانهها از بتن و سیمان استفاده نشود ما از تکنولوژی «تریدیپنل» استفاده کردیم؛ ضمن اینکه پنجره خانهها را دوجداره کردیم. این تکنولوژی دو مزیت دارد یکی اینکه از بتن و سیمان سبکتر است و اگر خدای نکرده زلزله بیاید، تلفات خیلی کمتر خواهد بود؛ چون کسی زیر آوار نمیماند و دو اینکه به خاطر استفاده از فوم در برابر سرما و گرما مثل یک عایق عمل میکند.
مخالف شفاف سازی نیستم
شما هر چند وقت یکبار برای بازدید از دهکده امید به کرمانشاه سفر میکنید، معمولا هم با هواپیما میروید و برمی گردید؛ هزینه این سفرها را از محل کمکهای مردمی پرداخت میکنید یا با هزینه شخصی خودتان میروید؟
تمام حساب و کتاب کمکهای مردمی مشخص است و من حتی یک ریال برای هزینه رفت و آمدم از این پول برداشت نکردم. در این مدت حدود ١٠، ١٥ بار به کرمانشاه رفتم، گاهی با هواپیما و گاهی هم با ماشین رفتم و با اتوبوس برگشتم؛ ضمن اینکه خیلی وقتها دخترم هم در این سفرها همراهم بود، روزی که برای پاسخگویی به اداره آگاهی رفتم، همه اسناد و مدارک مالی را برده بودم که دقیقا نشان میدهد من حتی یک تکتومانی هم برای خودم هزینه نکردهام.
آقای زیباکلام، در طول این مدت برای شفافسازی بابت پولهایی که به حسابتان واریز شد بارها و بارها به دادستانی و اداره آگاهی احضار شدید. این موضوع برایتان سخت است؟
من به مسئولان محترم اداره آگاهی که مرا برای توضیحات احضار کرده بودند هم گفتم در خدمتتان هستم و هر مدرک و سندی که لازم باشد در اختیارتان قرار میدهم. پولی که دست من است حدود ٣میلیارد و نیم است که آن را هم مردم با رضایت خودشان دادهاند و من بابت این مسأله دو، سه جلسه در دادستانی بازپرسی شدهام و چند روز پیش هم همان توضیحات را در اداره آگاهی دادم. واقعیت این است که من اصلا با توضیح دادن و شفافسازی مشکلی ندارم؛ اتفاقا اینها خوب است و نشان میدهد نهادهای مسئول چقدر دقت و جدیت دارند، اما من یک سوال خیلی کوچک دارم؛ «شما برای ٣میلیارد و نیمی که پول مردم بوده اینقدر وقت میگذارید و مو را از ماست بیرون میکشید، چقدر خوب است این دقت و بررسی را درخصوص ارگانها و نهادهایی که کمک جمع کردند هم به خرج بدهید.»
اگر به شما بیشتر از این فشار بیاید و انتقادات بیشتر شود، ممکن است دهکده امید را رها کنید و قید پروژه را بزنید؟
باید بگویم که من با وجود تمام فشارها و انتقادات هرگز قید این پروژه را نخواهم زد. یک دلیلش این است که برای اولینبار یک نفر از تهران برای کُردها تصمیم نگرفته بلکه برای اولینبار از صفر تا صد یک پروژه را خود کُردها دارند انجام میدهند. دلیل دیگرم اما سیاسی نیست، بلکه اشکهای دخترم است. خاطرم است که ٢٣ آبان شماره حساب اعلام کردم و خودم به همراه دخترانم لیلا و سارا راهی مناطق زلزلهزده شدیم. در مناطق زلزلهزده وقت چککردن حسابم را نداشتم و آخر شب از خستگی خوابم برده بود که دخترم لیلا مرا از خواب بیدار کرد؛ بغض کرده بود و من ترسیده بودم و پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ گفت بابا شماره حسابی که برای کمکهای مردمی اعلام کردی بعد از ٤٨ ساعت از یکمیلیارد رد شده و بعد بغضش ترکید و گفت میترسم این اعتمادی که مردم به شما کردند به هر دلیلی خراب شود، بنابراین به غیراز احترام به کُردها به خاطر اشکهای دخترم هم به تلاشم ادامه میدهم.
اما چند وقت پیش در یکی از مصاحبههایتان گفته بودید که نذر کردهاید حسابتان را مسدود کنند.
بله، این جمله را هم به رسانهها گفتم و هم در فضای مجازی نوشتم و هم در جریان بازپرسی در دادستانی به بازپرسم گفتم، یعنی در برگههای بازپرسیام کتبا نوشتم برای اینکه دادستانی حسابم را توقیف کند یک گوسفند نذر کردهام. بعد گفتند چرا نذر کردهاید؟ خب به مردم بگویید دیگر به حسابتان پول نریزند و خودتان حساب را ببندید و این پول را هم به ستاد بحران کرمانشاه بدهید. اما من گفتم به خاطر امیدی که در مردم کرمانشاه به وجود آمده نمیتوانم خودم و با دست خودم این امید را از بین ببرم. گوسفند را برای این نذر کردم که این زلزله در زندگی خودم هم آمده است! چون حواشیای که ایجاد میکنند خیلی انرژیام را میگیرد.
مردم خود این روستا چه نظری دارند؟ منظورم این است این حجم از انتقاداتی که عدهای از منتقدانتان به پروژه شما دارند در مناطق زلزلهزده و بین زلزلهزدگان کرمانشاه هم مطرح میشود یا اینکه آنها رضایت دارند؟
مردم زلزلهزده کرمانشاه یک اعتراضی به من دارند که البته اعتراضشان هم کاملا درست است. اعتراض آنها این است که این ٣ و نیممیلیارد برای همه ٢٠٠هزار نفر زلزلهزده بوده و باید این پول را بهصورت عادلانه بین همه آنها توزیع میکردیم، ولی الان این پول را فقط در یک روستا هزینه میکنیم. ببینید! این موضوع از نظر فلسفه اخلاق و عدالت کاملا حرف درستی است، اما اگر میخواستیم این ٣میلیارد را بین ٢٠٠هزار نفر تقسیم کنیم یا مثلا کانکس بخریم حداکثر ٣٠٠ تا کانکس میشد! بنابراین ما تصمیم گرفتیم که در روستایی که مرکزیت دارد پروژهای ماندگار بسازیم تا مردم برای همیشه از آن استفاده کنند.
اگر پول را تقسیم میکردیم به هر نفر یک شانه تخم مرغ میرسید
پروژه دهکده امید تصمیم شخصی خودتان بود یا محصول همفکری؟
روزهای اولی که کمکهای مردمی به حسابم واریز شد و راهی مناطق زلزلهزده شدم، تصمیم داشتم با این پول کانکس و تخم مرغ و لوازم بهداشتی بخرم. دهکده امید محصول فکری طرفداران محیط زیست در کرمانشاه و سنندج و ١٥٠ نفر از چهرهها و شخصیتهای همان منطقه اعم از نمایندگان مجلس، اساتید دانشگاه، نویسندگان، معتمدین و امام جمعههای کردستان بود، بنابراین این پروژه تصمیم یک خرد جمعی بود.
چرا بیشترچهرههایی که مثل شما کمکهای مردمی را جمعآوری کردند، این پول را صرف بازسازی در مناطق روستایی میکنند، درحالیکه قاعدتا در زلزله سال گذشته خیلی از خانهها و امکانات مردم شهرستان سرپل ذهاب هم تخریب شد و از بین رفت.
ببینید! روستای سراب ذهاب قادری مثل تمام روستاهای دیگر کرمانشاه و کردستان مولد فقر است. میدانید بچههایشان وقتی بزرگ میشوند چه کار میکنند؟! من به شما میگویم چه کار میکنند؛ آنها وقتی ١٧، ١٨ سالشان میشود یا به سرپل ذهاب میروند تا کار کنند یا به کرج، تهران و اصفهان کوچ میکنند. عدهای هم نهایتا به سوئد و آلمان و دانمارک میروند و پناهنده میشوند. بنابراین تا کی میخواهیم به دلیل فقر در روستاها، ساکنانش را مجبور به حاشیهنشینی کنیم، با وجود همه مشکلاتی که حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ به همراه دارد. هدف ما این بود که نشان دهیم روستا میتواند با فقر عجین نباشد و حداقل امیدی را در مناطق روستایی ایجاد کنیم تا جوانان این روستا و روستاهای اطرافش به سرپل ذهاب، کرمانشاه، تهران و شهرهای دیگر مهاجرت نکنند، بنابراین ما اگر میخواستیم این پول را بین همه زلزلهزدهها تقسیم کنیم، به هر زلزلهزده یک شانه تخم مرغ میرسید!
در دولت چه کسانی از پروژه دهکده امید حمایت میکنند؟
کسانی که بیشترین پشتیبانی را میکنند، آقای اسحاق جهانگیری و آقای مهندس هوشنگ بازوند، استاندار کرمانشاه هستند. این دو نفر هر وقت کمک و حمایتی لازم داشتیم دریغ نکردند، ضمن اینکه بنیاد مسکن هم واقعا پشتیبان و حامی کارمان است.
با همه سختیها، امیدها، فرازها و فرودهایی که در این مدت به دلیل ورود به بحث جمعآوری کمکهای مردمی در زلزله کرمانشاه تجربه کردهاید، میخواهم بدانم اگر زمانی در یک منطقه دیگر از کشور حادثه تلخی رخ دهد باز هم برای این کار پا پیش میگذارید و شماره حساب اعلام میکنید؟
نمیدانم! ولی فکر میکنم اشکهای دخترم و احترام و عشق و علاقهای که به کُردها دارم باز از راه به درم کند.
مزرعه امید را می توان در آینده ساخت اما رفتگان جایگزین ندارند
همیشه اولویتهایمان را گم میکنیم