فرارو- حسین راغفر، استاد دانشگاه و اقتصاددان بسته دوم ارزی دولت را همان سیاستهایی عنوان میکند که در زمان یلتسین در روسیه اجرا شد و سپس به کودتا علیه مجلس انجامید.
این اقتصاددان به فرارو میگوید: این سیاست ها، سیاستهای صندوق بین المللی پول است که در ایران هم به عریانترین شکل خود در سه دهه گذشته اجرا میشود و جز رو در رویی حکومت با مردم نتیجه دیگری ندارد. مجلس و دولت هم مسئول این مصیبتهایی هستند که مردم امروز با آنها رو به رو هستند. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: علاوه بر این که عوامل خارجی در این نظریه فعالند گروههای ذینفع هم از این فاجعه منتفع هستند و به همین دلیل رسانههای آنها در داخل مرتب این گزارههای غلط را ترویج میکنند و مرتب به مردم وعده میدهند که همه چیز درست میشود در حالی که به زودی همه چیز فروخواهد پاشید.
بازار ثانویه ارز باید تعطیل شود
این اقتصاددان در بیان راهکار میگوید: راهکار بسیار روشن است. همین راهی که در سه دهه گذشته طی شد و مصائبی را بر کشور وارد کرد. ابتدا باید بازار ارز ثانویه را تعطیل کرد. ثانیا عرضه و تقاضای ارز باید کنترل شود. واردات تعداد زیادی از کالاهای لوکس به کشور باید ممنوع شود و ارزی به آنها تخصیص داده نشود. ارز تنها باید به کالاهای اساسی تخصیص داده شود. قیمت ارز نیز یک قیمت ثابت است که باید تعیین شود. قیمت ارز فقط توسط نیازهای بخش تولید واقعی، تجارتی که در خدمت تولید باشد معنی پیدا میکند نه تجارت دلالیها و واسطه گری ها. قیمت نیاز تولید صنعتی باید بررسی شود که به نظر من حداکثر حوالی سه هزار تومان است و نه بیشتر. به این ترتیب قیمت ارز یک قیمت ثابت خواهد بود حداقل در ۵ سال آینده باید ثابت بماند و بر اساس آن سیاست گذاریها صورت بگیرد.
چه اتفاقی دارد میافتد؟
این استاد دانشگاه معتقد است: آنچه امروز به اسم تجارت از انبارها به کشورهای همسایه صورت میگیرد غارت و خدعه دیگری برای ایجاد نارضایتی در مردم و فریب مسئولین تحت عنوان رشد تجارت است. خیلی روشن است که چه اتفاقی دارد میافتد. منتفعین گروههای مافیایی در داخل به زودی از کشور فرار خواهند کرد و منابع بزرگی را نیز خارج میکنند. این تجربه هم در آمریکای لاتین و هم در روسیه زمان یلتسین اتفاق افتاد.
راغفر در ارتباط با بازار ثانویه ارز میگوید: بازار یعنی عرضه و تقاضا؛ عرضهی کالایی که قرار است قیمت کالاهای دیگر را تعیین کند. بازار ثانویه یک حرف مهمل است. ما اصلا بازار نداریم. این پول از فروش نفت به دست میآید که به مردم ایران تعلق دارد و همه در آن سهیم هستند. تعیین قیمت بازار باید بر حسب نیاز مردم ایران تامین شود. نقش تولید در آن محوری است و به این ترتیب باید قیمت بر اساس تولید و ایجاد اشتغال پایدار در کشور شکل بگیرد. چه بسا ممکن است بخشی از آن با قیمتهای ارزانتر امکان دسترسی همه مردم را به کالاهای اساسی فراهم کند. این وظیفه حکومت است و قیمت ارز هم باید بر اساس این دو نیاز یعنی تولید و نیازهای اساسی مردم تعیین شود. تقریبا کمتر از ۱۵ درصد سبد خانوارها در ایران ارزی است؛ بنابراین کاملا قابل محاسبه است که چطور میشود فردی با دستمزد حداقلی و یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی بتواند یک خانواده ۳.۴ نفری را تامین کند.
مسئول تورم نقدینگی نیست افزایش قیمت ارز است
این اقتصاددان سیاستهای ارزی کنونی را خدعهای برای براندازی سیاسی میداند و میگوید: این اتفاقی است که در کشورهای دیگر رخ داده است و سر ما هم کلاه نمیرود! مروجین سیاستهای تعدیل ساختاری، نئولیبرالیسم و عناصر صندوق بین المللی پول در ایران و مروج گزارههایی غلطی هستند. در سه دهه گزارههای غلطی توسط رسانههای متعلق به برندههای سیاستهای مخرب در ذهن و گوش مسئولین کشور تلقین شده است. مثلا گفته میشود نقدینگی که مسئول اصلی تورم است. این یک دروغ بزرگ است. آنچه مسئول اصلی تورم ایران است افزایش قیمت ارز است. همه قیمتها به دنبال افزایش قیمت ارز افزایش پیدا میکنند. یعنی هزینههای تولید و قیمتها بالا میروند و دوباره میگویند فنر دوباره فشرده شده است. خود این سیستم تورم تولید میکند و به صورت سیکل بسته موجب افزایش قیمت ارز میشود. با افزایش قیمت ارز قیمتها برای تولید افزایش پیدا میکند. با بالا رفتن هزینه تولید قیمت کالاها بالا میرود و به این ترتیب این سیکل ادامه دارد.
نقدینگی در آلمان، ژاپن و حتی قطر به تورم منجر نمیشود!
راغفر میگوید: مشاهده میکنیم که در کشورهای صنعتی مثل ژاپن و آلمان نقدینگی دو و نیم برابر تولید ناخالص داخلی آنهاست، اما تورم صفر و یا گاهی منفی است. حتی در بعضی کشورهای جنوب خلیج فارس مثل قطر با اقتصادی کاملا وابسته به نفت نقدینگی در این کشور ظرف ۱۰ سال گذشته رشد ۳۵۰ درصد بوده است. بقیه کشورهای عربی اطراف هم تقریبا همین وضعیت مشابه را دارند. یعنی در این کشورها نه تنها نقدینگی به تورم نینجامیده، بلکه موجب تقویت پول ملی نیز شده است. به این ترتیب رابطهای بین نقدینگی و تورم به این معنا وجود ندارد. اما نقدینگی که در ایران موجب تورم میشود محصول تورم است. چون محصول یک اقتصاد مبتنی بر منابع و از دلالی و رانت است، در این سیستم بانکی فاسد به اسم بخش خصوصی خرید و فروش و دلالی و سفته بازی صورت میگیرد که تورم زاست. به این ترتیب خود نقدینگی مشکل ندارد. نقدینگی اگر در فعالیتهای مولد و تولید صنعتی سوق پیدا میکرد و شکل میگرفت مساله کاملا متفاوت بود. نکته دیگری که فریاد میزنند که "نکند با افزایش دستمزدها در اقتصاد فاجعه بروز پیدا کند" نیز خدعهای دیگر و کارت دعوتی برای شورش کارگران و افراد فرودست در جامعه است.