میثم قهوهچیان*؛ محمدباقر نوبخت در نشست خبری هفتگی خود که با حضور وزیر اقتصاد و وزیر نیرو برگزار شد، گفته است: «ما باید چه کار کنیم؟ دولت قصوری نداشته است و عامل بی ثباتی نیست، این اتفاقات از زیاده خواهی رئیس جمهور امریکاست، ما برای تقویت پول ملی باید مقاومت کنیم».
وضعیت با ثباتی در عرصه اقتصادی وجود ندارد. در چند ماه گذشته پول ملی ایران کاهش بیسابقهای یافت، پیش از آنکه آثار این کاهش در اقتصاد دیده شود، پول ملی ایران دوباره کاهش بیسابقهای یافت؛ این در حالی است که هنوز تحریمهای یکجانبه و موثر ترامپ به صورت کامل اعمال نشده است.
نوبخت میپرسد باید چه کار کنیم؟ او سوال میپرسد و احتمالا به دنبال پاسخ است، اما عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این سوال میگوید که «دولت درهای مشورت را به روی خود بسته است».
وقتی دولت در 96 با شعار «به عقب بر نمیگردیم» از ملت دوباره رای گرفت، احزاب اصلاحطلب تقریبا در قبال کابینه پیشنهادی سکوت پیش گرفتند، برای مثال حزب اتحاد ملت ایران که یکی از موثرترین احزاب اصلاحطلب است، هیچ بیانیهای در خصوص کابینه نداد. حال وزیر اقتصاد این کابینه که گویی باید چارهای برای این وضعیت بیاندیشد کجاست؟ وزیر صنعت که رسانهها را بیانکننده چرت و پرت میخواند محصول کدام کابینه است؟
چه کار باید کرد؟ به نظر میرسد باید برای پاسخ به این پرسش ابتدا پرسید کجا هستیم؟ دولت هنوز وضعیت موجود را قبول ندارد. مراد از وضعیت وضعیتی است که مدام در حال بدتر شدن است. روحانی چند روز پس از بازدید از منطقه توچال، گفته است که دریافتکنندگان دلار 4200 تومان را افشا میکند.
دولت باید شفاف باشد، این یعنی ابتدا به صورت شفاف بیرون از خود را ببیند و در گام بعد به صورت شفاف عمل کند. بیاناتی چون حباب بودن افزایش همه قیمتها، چرت و پرت خواندن مطالب رسانهها و ... نشان از غیرشفاف بودن دولت دارد. به اینها میتوان مواردی مانند ورود غیرقانونی خودرو را افزود.
دولت نمیتواند یا نمیخواهد کاری کند، در این صورت این سوال که ما باید چه کار کنیم؟ پرسشی نیست و احتمالا استفهام انکاری است یعنی ما نمیتوانیم کاری کنیم.
دولتیان میگویند اصولگرایان عامل وضعیت موجود هستند، همان بحثی که در زمان دولت نهم و دهم به جناح اصلاحات نسبت داده میشد. اگر قرار باشد یک جناح سیاسی بتواند دولت ایران را فیتیلهپیچ کند، دیگر چه دولتی؟ در همین راستا زیدآبادی معتقد است که «هر دو جناح حاکم بر جمهوری اسلامی از نزدیک به 35 سال پیش تاکنون، عادت کردهاند که تمام حوادث سیاسی و اعتراضهای اجتماعی را در چارچوب رقابت و نزاع بینِ خود تحلیل کنند و دست پنهان طرف رقیب را در هر اعتراض و آشوبی ببینند».
اما فرض کنیم اصلاحطلبان بخواهند به پرسش نوبخت جواب دهند و یا اگر آن را مطرح کنند پاسخ دهند، احتمالا بر اساس بیانیهای که حزب اتحاد در اول خرداد منتشر کرده است، خواهند گفت: دولت «با ترمیم کابینه بخصوص ترمیم تیم اقتصادی خود قدمی بزرگ بردارد تا این بحران قابل انتظار با تبعات کمتر برای جامعه ایرانی سپری شود».
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، علت وضعیت کنونی در عملکرد کابینهای میداند که یک سال پیش در شکلگیری آن سکوت کرده بود؛ این حزب اصلاحطلب بسیاری از موارد فرا دولتی را ندیده است.
عباس عبدی با ملاحظه چنین مسائلی پیشتر نوشته بود که «واقعيت اين است كه به نظر بنده مساله امروز ايران، هيچ راهحل جزيی و فنی ندارد. در سطح هيچ يك از قوا نيست و بايد در سطح ملی حل شود. بايد در نگاه به جامعه و رابطه قدرت و مردم اصلاح اساسی صورت گيرد. بايد ضمن به رسميت شناختن همه نگرشها و گرايشهای موجود در جامعه، به بازسازی قدرتِ مردم، همت گماشت و روح اميد را در اين كالبد خسته و نااميد دميد». تفاوت تحلیل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و عباس عبدی این روزنامهنگار شاخص اصلاحطلب، جالب توجه است.
نظر یک فعال اقتصادی و درخواست او از محمدجواد ظریف را میتوان اشارتی دیگر بر آن دانست که مشکل دیگر ورای توان و امکانات قوه مجریه است. محمدمهدی بهکیش معاون اقتصادی اتاق بازرگانی در جلسه هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران که با حضور جواد طریف وزیر امور خارجه در اتاق ایران برگزار شده بود گفته است که آقای ظریف بار بر دوش شماست، شما هستید که دنیا را میشناسید و راه مذاکره را میدانید و شما هستید که در برجام موفق بودید، اگر جسارتتان بیشتر شود و بزرگان نظام را قانع کنید، میتوانید مملکت را نجات دهید.
پرسش «چه باید کرد» به صورت مشخصی نه از دولت و نه حامیان اصلی آن جوابی نگرفته است و شاید مهمتر از این اساسا پرسیده نشده است. عدم طرح چنین پرسش حیاتی در شرایط کنونی، مهمترین قصوری است که دولت و حامیان اصلی آن در تاریخ ایران باید به آن پاسخگو باشند.
*خبرنگار