
پنجشنبه هفته قبل، عكسي در روزنامه ديلي ميل و ساير رسانههاي مشهور انگليس منتشر شد كه نشان ميداد استيو هالند، مربي تيم ملي انگليس، كاغذي در دست دارد كه تركيب اين تيم براي بازي مقابل پاناما روي آن ترسيم شده است. در واكنش به انتشار اين عكس، گري ساوتگيت، سرمربي انگلستان گفت: «بديهي است اينكه ما بخواهيم به رقبا فرصت دانستن شرايط خود را بدهيم براي ما ناعادلانه خواهد بود و شرايط را براي ادامه كار دشوار خواهد ساخت.
به گزارش اعتماد، بنابراين رسانههاي ما بايد تصميم بگيرند كه آيا ميخواهند به تيم ملي انگليس كمك كنند يا خير زيرا اين اتفاقات به تيم ملي لطمه خواهد زد.» اينكه آيا رسانههاي انگلستان حق انتشار آن عكس را داشتند يا نه، موضوع اين مصاحبه با ماشاءالله شمسالواعظين است. شمسالواعظين، سردبير مجله كيان و مهمترين روزنامههاي اصلاحطلب دوران دوم خرداد بوده و اكنون سالهاست كه در كار تدريس روزنامهنگاري است.
آقاي شمسالواعظين، گري ساوتگيت از روزنامه «ديليميل» و ساير نشريات اين كشور انتقاد كرده است كه چرا عكسي از دفترچه مربي انگليس منتشر كردهاند كه تركيب و تغييرات تيم انگليس در بازي مقابل پاناما در جام جهاني، روي آن ترسيم شده بود. به نظر شما، سردبير ديليميل انگلستان حق داشت آن عكس را منتشر كند؟
اگر انتشار آن تصوير منجر به بهرهبرداري حريف تيم انگليس ميشود و اين بهرهبرداري منجر به وقوع يك ماجراي هولناك براي تيم ملي انگليس ميشود، بايد گفت كه آن عكس جزو خبرهاي محرمانه و به كلي سرّي بوده است. چرا در مناطق نظامي تصويرسازي ممنوع است؟ يا چرا افشاي اسرار مملكتي ممنوع است؟ چون از منظر امنيت ملي خطرآفرين است و به همين دليل انتشار اخبار يا تصاويري از اين دست ممنوع است. روزنامهنگار هم حق انتشار چنين اسنادي را ندارد. انتشار عكس آن كاغذ در دست مربي تيم ملي انگليس هم مشمول چنين حكمي ميشود. البته من نميدانم لو رفتن تركيب تيم انگليس در بازي با پاناما چقدر اهميت دارد. يعني نميدانم آن عكس جزو اسناد محرمانه مرتبط با تيم ملي انگليس در اين مقطع زماني به شمار ميآيد يا نه. اما اگر جزو اسناد محرمانه بوده باشد، يعني انتشارش ميتواند تاثير منفي بر سرنوشت تيم ملي انگليس در اين جام جهاني داشته باشد، حق كاملا با سرمربي انگليس است.
اگر روزنامه ديلي ميل قبل از بازي فينال مقابل برزيل تركيب تيم ملي انگلستان را با انتشار چنان عكسي فاش ميكرد، تصديق حقانيتگري ساوتگيت در اين ماجرا راحتتر بود.
بله، كاملا. به ميزاني كه اهميت بازي بيشتر باشد، لو رفتن تركيب تيم مهمتر و وقوع بزه يا جرم مطبوعاتي در انتشار آن اطلاعات آشكارتر ميشود.
حالا فرض كنيم آن عكس را يك روزنامه فرانسوي منتشر كرده بود. در اين صورت باز هم جرم مطبوعاتي رخ داده بود؟
فرقي نميكند. مساله مهم، افشاي يك سند محرمانه است. محل انتشار آن سند اهميتي ندارد. اصل انتشار اسناد يا اخبار محرمانه نظامي يا غيرنظامي يك كشور است.
مگر سردبير روزنامه «اكيپ» در فرانسه، تعهدي دارد به حفظ منافع تيم ملي انگليس؟
اين سوال بسيار مهمي است. در دهه ١٩٧٠ ميلادي تعداد موشكها در چارچوب قرارداد «سالت» بين اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده امريكا، كه بخشي از مذاكرات بسيار مهم دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد محسوب ميشد، توسط يك روزنامه غيرمهم منتشر شد و همين بحث درگرفت. ولي مساله اين بود كه اصل انتشار اخبار سرّي ممنوع است. شما به محل انتشار چنين اخباري كاري نداشته باشيد. اينكه سردبير فلان نشريه فرانسوي به منتشر نكردن اسناد محرمانه تيم ملي انگليس تعهدي دارد يا نه، جوابش اين است كه سردبير آن نشريه حق ندارد كاري غيراصولي انجام دهد. از باب تقريب به ذهن ميگويم: چنين كاري مثل آدمكشي است. نفس آدمكشي بد است و اينكه من يك برزيلي را كشتهام يا يك انگليسي، تفاوتي در اصل موضوع ايجاد نميكند.
مگر ماجراي واترگيت محصول افشاگري خبرنگاران واشنگتنپست نبود؟
چرا، ولي يادتان باشد در ماجراي واترگيت، سوءاستفاده از قدرت به وقوع پيوسته بود.
ولي اينجا سرمربي انگليس مشغول انجام كار خودش بوده و تخلفي هم نداشته ولي روزنامه ديليميل وارد حوزه كاري او شده است.
بله. اسرار هر تيمي براي مربي آن تيم فوقالعاده مهم است. چند شب پيش كه عادل فردوسيپور با كيروش گفتوگو ميكرد، عادل هر چه تلاش كرد درباره مسائل جزئي تيم ايران حرفي از دهان كيروش بيرون بكشد، كيروش جواب او را نداد و گفت الان جاي بيان چنين حرفهايي نيست. كيروش حتي يكي دو بار گفت كه پرتغاليها قطعا مشغول تماشاي اين مصاحبهاند و به همين دليل از شكافتن مطلب خودداري كرد.
مطابق توضيح شما، اگر روزنامه ديلي ميل سندي پيدا ميكرد دال بر اينكهگري ساوتگيت با دريافت رشوه، فلان بازيكن را در تركيب ثابت تيم قرار ميدهد، حق انتشار اين سند را داشت.
بله. چون در اين صورت ساوتگيت مشغول سوءاستفاده از قدرتش بود. در چنين مواردي، اصل وقوع فساد ملاك انتشار يا عدم انتشار يك خبر است نه استفاده احتمالي تيم حريف از انتشار آن خبر. افشاي فساد و سوءاستفاده از قدرت، جزو وظايف ذاتي مطبوعات و روزنامهنگاران حرفهاي است. اينكه افشاي فساد فرضي سرمربي انگليس يا هر تيم ديگري، به سود حريفان آن تيم است، ربطي به سردبير اين يا آن نشريه ندارد. روزنامهنگار حق ندارد اسناد محرمانهاي را كه دلالت بر فساد و سوءاستفاده از قدرت ندارند، منتشر كند ولي اگر اسناد محرمانه دال بر وقوع فساد را منتشر كرد، ديگر نميتوان به او خرده گرفت كه با انتشار اين اسناد موجب شكست تيم فوتبال كشورت شدي. در چنين مواردي، روزنامهنگار به وظيفهاش عمل كرده و به هيچوجه مقصر باخت تيم كشورش نيست.
اينكه روزنامهنگار حق ندارد اسناد محرمانهاي را منتشر كند كه دلالت بر وقوع فساد و سوءاستفاده از قدرت ندارند، برآمده از اصول كلي و پذيرفتهشده روزنامهنگاري در جهان است يا مبتني بر درك شهودي ما از حرفه روزنامهنگاري؟
هر دو. در اخلاق حرفهاي بينالمللي روزنامهنگاري، اين اصل قيد شده است كه عمل روزنامهنگار نبايد منجر به وقوع ضرر و زيان در حوزه امنيت ملي كشورها يا اشخاص شود. اينكه از حيث اخلاق حرفهاي، اما وجدان روزنامهنگار هم حكم ميكند كه حتي اگر انتشار يك خبر موجب سبقت خبري نشريهاش بر ساير نشريات شود، نشر آن خبر نبايد تبعات اخلاقي منفي داشته باشد. مثلاً در همين مورد، روزنامهنگار بايد تاثير منفي انتشار آن عكس محرمانه بر منافع تيم ملي انگليس را بسنجد. اگر تاثير منفي چنين كاري آشكار و واضح باشد، وجدان روزنامهنگار بايد او را از انتشار آن عكس يا خبر بازدارد. خبرنگار، وقتي درگير افشاي فساد نيست، بايد عملي را انجام دهد كه مطمئن است ضرر و زياني براي اين كشور يا آن فرد يا آن يكي تيم و فلان آيين و سنت ندارد.
اگر يك روزنامه ايراني تركيب تيم ملي ايران را قبل از بازي با پرتغال افشا ميكرد، احتمالا با تبعات اجتماعي سنگيني مواجه ميشد. ولي اقدام روزنامه ديلي ميل موجب منفور شدن اين روزنامه در انگلستان نميشود.
بله. عوامل زيادي در اين وضع متفاوت موثرند. مهمترين عامل شايد اين باشد كه فوتبال ملي در زندگي ما ايرانيان اولويت دارد ولي احتمالا در زندگي مردم انگليس چنين اولويتي ندارد. ما به دلايل سياسي و با توجه به شرايطي كه در مواجهه با دنيا -به ويژه جهان غرب- داريم، غرور ملي خودمان را در موفقيت تيم فوتبال كشورمان جستوجو ميكنيم. ما ايرانيان مسابقات جهاني را عرصهاي براي عرض اندام خودمان ميبينيم. لذا توفيقات ورزشي در ميادين بينالمللي براي ما اهميت ويژهاي دارد. اما مردم انگليس كه دولتشان عضو دايمي شوراي امنيت سازمان ملل است و قرنها كشوري استعمارگر بوده و به اندازه كافي غرور به خرج داده و تفاخر ورزيده و همچنان استراليا و كانادا زيرنظر ملكه اين كشور اداره ميشوند، پيروزي در يك مسابقه فوتبال يا كسب چهار تا مدال طلا در المپيك، شايد اهميت اساسي نداشته باشد. درخشش جهاني براي انگليسيها در عرصههاي ديگري معنا پيدا ميكند نه در فوتبال. دستكم انگليسيها كمتر از ما به اين موضوع حساسيت دارند.
سوال آخرم اين است كه در اين ماجرا، گري ساوتگيت حق دارد از روزنامه ديلي ميل شكايت كند يا نه؟
حتما.
و اگر شكايت كند، نهادهاي صنفي به شكايت او رسيدگي ميكنند؟
آفكام (سازمان نظارت بر رسانههاي انگلستان) به شكايتش رسيدگي ميكند. آفكام اخيرا شبكه العربيه را از پخش برنامههايش در سراسر انگلستان منع كرد. قبلا هم چنين منعي را پيش روي پرس تيوي ايران گذاشته بود. به هر حال در صورت وقوع عمل مجرمانه از سوي يكي از نشريات انگلستان، اين نهاد صنفي به شكايت شاكيان رسيدگي ميكند.
در ماجراي واترگيت، سوءاستفاده از قدرت به وقوع پيوسته بود. ولي سرمربي انگليس از قدرتش سوءاستفادهاي نكرده و صرفا خواهان افشا نشدن اسرار تيمش است.اسرار هر تيمي براي مربي آن تيم فوقالعاده مهم است. چند شب پيش كه فردوسيپور با كيروش گفتوگو ميكرد، عادل هر چه تلاش كرد درباره مسائل جزئي تيم ايران حرفي از دهان كيروش بيرون بكشد، كيروش جواب او را نداد.
در دهه ١٩٧٠ ميلادي تعداد موشكها در چارچوب قرارداد «سالت» بين اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده امريكا، كه بخشي از مذاكرات بسيار مهم دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد محسوب ميشد، توسط يك روزنامه غيرمهم منتشر شد و همين بحث درگرفت. ولي مساله اين بود كه اصل انتشار اخبار سرّي
ممنوع است.