
محمد سلامتي
هنگامي که به گفت وگو با محمد سلامتي دبيرکل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي يکي از احزاب اصلاح طلب نشستم، تنها يک سوال در ذهنم تکرار مي شد؛ سوالي که همه اين روزها از يکديگر مي پرسند «چه مي شود؟»
گفت وگوي ما به درازا انجاميد اما سلامتي هم چندان نمي توانست پاسخي براي اين سوال بيابد. چه آنکه شايد او نيز همانند ساير افراد در انتظار تحولات آينده است. پس با محمد سلامتي چشم انداز اصلاحات در ايران را به گفت وگو نشستيم.
-حوادث به وجود آمده پس از انتخابات رياست جمهوري دهم هواداران پرشمار اصلاح طلبان در کشور را با اما و اگرهاي زيادي روبه رو کرده است. چشم انداز روند اصلاحي در ايران را چطور ارزيابي مي کنيد؟
وقتي صحبت از اصلاحات و اصلاح طلبي مي شود به اين معني است که تلاش شود تا مسير حرکت حاکمان در جهت قانون اساسي و قوانين مصوب مجلس قرار داشته باشد.
اين مسير، مسيري جز مطالبات اساسي مردم و شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي نيست؛ همان شعارهايي که مردم براي تحقق آنها انقلاب کردند، شعارهايي مثل آزادي، عدالت، جمهوريت و اسلاميت.
اصلاح طلبان دنبال همين چيزها بوده و هستند يعني اساساً سرلوحه کارشان اين معيارهاي اساسي بوده است. حالا اينها را هر کسي بپذيرد- که اکثريت افراد جامعه پذيرفته اند- اصلاح طلب به شمار مي آيد. محبوبيت اصلاح طلبان به دو چيز بازمي گردد؛ اول به عملکرد خود آنها در زمان در دست داشتن قدرت اجرايي در کشور و ديگر به عملکرد جناح مقابل. عملکرد اصلاح طلبان که براي همگان روشن بوده اما عملکرد جناح مقابل فضاي انتقادات بسياري را فراهم آورده است؛ جناحي که ضد قانون و ضد منافع مردم گام برداشته است و همين نکته بدون شک سبب محبوبيت بيشتر اصلاح طلبان بوده است.
ما بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم با اين موضوع بيشتر مواجه بوده ايم يعني به دليل عملکردهاي غيرقانوني جناح مقابل ارزش اصلاح طلبي بسيار بالا رفت، چرا که مردم مي خواستند با روش هاي قانوني و مسالمت آميز اعتراضات خود را بيان کنند که اين همان روش اصلاح طلبي بوده و هست.
تصور من به شخصه اين است که در حال حاضر وضع اصلاح طلبان و اساساً اصلاح طلبي در کشور بسيار بهتر و قوي تر از پيش از انتخابات رياست جمهوري است و اين تنها به دليل عملکرد بسيار غلط جناح مقابل بعد از انتخابات، شرايط کنوني به گونه يي است که بخش قابل ملاحظه يي از عناصر اصولگرا نيز از شيوه کار هم پيمانان خود در قدرت منفک شده اند و در مسير انتقادهاي جدي قدم گذاشته اند.
-اما برخلاف نظر شما، اصلاح طلبان از سوي نيروهاي حامي دولت منافق، برانداز و اقدام کننده عليه امنيت ملي خوانده مي شوند. احکام سنگين متهمان حوادث پس از انتخابات که از چهره هاي تاثيرگذار اصلاح طلب بودند، نشان دهنده نوعي از برخورد بي سابقه و تند با اصلاح طلبان است. چه دفاعي داريد از اصلاح طلبان بکنيد؟
اين کاملاً طبيعي است. آنها ناگزيرند براي موجه جلوه دادن اعمال خود به طرف مقابل يعني اصلاح طلبان اتهام عمل غيرقانوني بچسبانند حال آنکه مشخص بوده است که در جريان انتخابات چه کساني اعمال خلاف قانون انجام داده اند مثلاً شوراي نگهبان بايد يک نهاد نظارتي بي طرف باشد اما ديديم که چند نفر از آنها که از قضا بانفوذترين افرادشان هم بودند، چه مواضعي داشتند يا مورد ديگر اينکه قبل از طي مراحل قانوني معرفي فرد پيروز در انتخابات، جشن پيروزي توسط حاميان دولت برگزار شد در حالي که بايد همه اين کارها به ايام پس از رسيدگي به اعتراضات و شکايت ها موکول مي شد.
آنها جشن گرفتند و کسي جلويشان را نگرفت در حالي که معترضان به نتايج انتخابات با برخوردهاي شديدي مواجه شدند. دستگيري هاي خلاف قانون و برخوردها با معترضان نيز به گونه يي بود که صداي خود راستگرايان را هم درآورد. همه چيز تند، افراطي و خلاف قانون بود. آنها بايد بالاخره اقدامات خود را موجه جلوه بدهند پس چاره يي ندارند جز آنکه بگويند اصلاح طلبان کار خلاف قانون انجام مي دهند. اصلاً شعار اصلاح طلبان قانون بوده و هست.
حالا ممکن است يک عده يي پيدا شوند و از شرايط سوءاستفاده هم بکنند که البته بسيار هم اندک هستند که اين افراد در همه موقعيت هاي مشابه سوءاستفاده کرده اند. تازه بايد اين را هم اضافه کنم که اين قبيل سوءاستفاده ها هم از روش هاي افراطي طرف مقابل نشأت گرفته و مي گيرد.
-منظورتان از اين عده سوءاستفاده کننده چيست؟
بيگانگان، ضدانقلاب، منافقين و... من تاکيد مي کنم سوءاستفاده اين گروه ها از شرايط موجود مربوط به شيوه رفتار جناح در قدرت است. کساني که در قدرتند، اگر از روي حساب و کتاب کاري را انجام دهند و قانون معيار همه چيز باشد، هيچ کس قادر به سوءاستفاده نيست.
-بايد پذيرفت که با شرايط به وجود آمده اصلاح طلبان در ساختار نظام به انزوا رفته اند. با اين حال کساني مثل آقاي خاتمي مي گويند «ما منتقد قدرت خواهيم ماند.» با توجه به شرايط موجود آيا ساز و کاري براي ادامه حرکت هاي اعتراضي و انتقاد به ساختار قدرت وجود دارد يا خير؟
خب جناح راست با کنترل و سوءاستفاده از رسانه ملي و رسانه هاي پرشمار ديگري که در اختيار دارد که از بودجه بيت المال تغذيه مي شوند و همين طور با سانسور مستقيم و غيرمستقيم کانال هاي رسانه يي اصلاح طلبان و جنبش سبز و نيز فيلترينگ سايت ها و ايجاد محدوديت براي روزنامه ها، سعي مي کند جناح اصلاح طلب را منزوي کند و کاري کند که صداي اين جناح قانوني به جايي نرسد اما اينها هيچ کدام تاثير نخواهند داشت به اين دليل که تنها عملکرد اثرگذار، عملکردي است که در راستاي منافع مردم باشد که البته جناح مقابل نتوانسته است چنين کاري را به خوبي انجام دهد.
-اين حرف ها چقدر اثرگذار هستند؟
بسيار تاثيرگذار هستند. مردم مي دانند که اصلاح طلبان از خود آنها هستند و درد خود آنها را دارند بنابراين هيچ وقت، هيچ قدرتي نمي تواند جناحي که پايگاه اجتماعي وسيع دارد را منزوي کند و ديدگاهش را از بين ببرد. به خصوص که اين ديدگاه مبتني بر خواست و اراده مردم با روش هاي مسالمت آميز باشد. در سوي مقابل اگر ديدگاهي افراطي باشد با انزوا محدود و محدودتر مي شود و سرانجام از بين مي رود.
اصلاح طلبان نه تنها افراطي و غيرقانوني نيستند بلکه تماماً بر اساس قانون و منافع ملي حرکت مي کنند. پايگاه و خاستگاه شان مشخص است و هيچ انزوا و محدوديتي قادر به حذف آنها نيست. انزواي قانون گرايي منجر به مظلوميت مي شود و مظلوميت هميشه حامي و پشتيبان دارد.
-الان خيلي ها در برابر واژه قانون سردرگم شده اند. مدام سخن از تابعيت از قانون گفته مي شود. پس از انتخابات اين واژه بسيار شنيده مي شود. مجري قانون مگر دولت نيست؟ پس چرا چنين مواجهه هايي پديد آمده است؟
بله، مجري قانون دولت و ارکان حکومتي هستند و مجلس هم بايد ناظر باشد. همه اينها بايد در اجراي قانون بکوشند و قانون اساسي و ساير قوانين مصوب را به نحو احسن اجرا کنند مثلاً قانون اساسي حق برگزاري تجمعات اعتراضي را براي همه اقشار جامعه آزاد مي داند يعني بنا بر قانون نبايد محدوديتي براي تجمعات مسالمت آميز وجود داشته باشد. دولت بايد اين قانون را بپذيرد. اين حق مردم بوده و هست. اما پس از انقلاب براساس قانون اساسي اين جزء حقوق مردم به حساب مي آيد. اما اينها جلوي اين حق را مي گيرند. مواجهه با قانون از همين منظر است.
-خب جناح مقابل همچنان جلوي اعتراضات و انتقادات از قبيل تجمعات و... را خواهد گرفت. آيا اين طور نيست؟ آنها منافع شان که تغييري نکرده است؟
خير، اما بايد بگويم کار غيرقانوني نمي تواند تداوم داشته باشد. اين کار منجر به گسترش اعتراضات مي شود و همين اعتراضات است که قانون شکنان را ناگزير از تبعيت خواهد کرد. همان طور که گفتم الان ديگر اعتراضات به رفتار دولت نه فقط در بدنه اصلاح طلبان و جنبش سبز بلکه در طيف هاي وسيعي از اصولگرايان هم ريشه دوانده است. کمااينکه بيشتر هم خواهد شد.
-آقاي سلامتي، جناح اصلاح طلب يک جناح قانوني بود و فارغ از موضوعات پيش آمده بايد بگوييم که هست. اين جناح هشت سال در قدرت بود، آيا اصلاح طلبان فکر مي کردند روزي چنين اتفاقاتي پيش بيايد؟ در واقع کساني بودند که بتوانند وضع به وجودآمده را پيش بيني کنند؟
بايد بگويم طرز تفکر عناصري خاص از جناح اصولگرا، چنين وقايعي را قابل پيش بيني و امکان پذير مي کرد؛ طرز تفکرهايي که به آزادي اعتقاد نداشتند و ندارند و همواره آن را نشان مي دادند. اين تفکرها تا اندازه يي، وقايع فعلي را نشان مي دادند اما نه به اين اندازه که اکنون اتفاق افتاده است. اين وضعيت به نظر من از آنجايي به وجود آمده که عناصر افراطي فوق الذکر اکنون به منافع جديدتري هم دست پيدا کرده اند.
-چه منافعي؟
معلوم است، منافع اقتصادي. همين منافع اقتضا مي کند که آنها هر چه قوي تر روش هاي نادرست خود را دنبال کنند و محدوديت هاي جديدي را براي رقباي سياسي خود به وجود بياورند تا رقبايشان نتوانند کنش سياسي - اجتماعي داشته باشند. به همين علت است که در حال حاضر بيش از هر اقدام ديگري به سانسور و فيلترينگ روي آورده اند تا جلوي انتقال افکار اصلاح طلبان را به مردم بگيرند.
-با توجه به آنچه مي گوييد چه چشم اندازي براي آينده اصلاح طلبان متصور مي شويد؟
اصلاح طلبي با توجه به قانوني و مسالمت آميز بودن روش هرگز از بين نخواهد رفت اما در مسير تحولات شاهد زير و بم هايي خواهد بود. آينده اصلاح طلبي قطعاً روشن خواهد بود اما تا زماني که بتواند دوباره قدرت را در دست بگيرد و براي مردم و نظام کار مثبتي انجام دهد، طول مي کشد. هيچ کس نمي تواند گفتمان اصلاح طلبي را رد کند. اين گفتمان، گفتماني است که مردم قبولش داشتند و براي آن انقلاب کردند. امام(ره) هم همين تفکرات را داشتند. منتها تحولات جامعه و شيوه هاي برخورد جناح راست بدون شک موجب زير و بم هايي براي جريان اصلاح طلبي خواهد شد. اما در نهايت اصلاح طلبي حرکتي موفق و پيروز خواهد بود؛ حرکتي فراگير و مردمي.
-اما آقاي احمدي نژاد هم داعيه گفتمان امام(ره) و انقلاب را دارند.
آيا گفتمان امام(ره) يعني محدوديت براي رقيب؟، گفتمان امام يعني اينکه ما کاري کنيم که کشورهاي زيادي عليه ما بسيج شوند؟، گفتمان امام يعني اينکه ما مطبوعات را سانسور کنيم؟ گفتمان امام يعني اينکه در عرصه انتخابات خلاف قانون عمل شود؟، بدون شک نه.
هر کسي ممکن است يک شعاري بدهد اما بايد ديد در عمل چه مي کند. کسي ممکن است شعار عدالت بدهد اما بايد ديد از عدالت چه برداشتي دارد.
براي تحقق شعار، روش و اجرا مهم است يعني وقتي کسي شعاري مطرح مي کند اگر آن را اجرا نکند چه ارزشي دارد.
بايد ارزيابي کرد کسي که شعاري مي دهد آيا شعارش منطبق با قانون اساسي است و آيا به آن شعار عمل کرده است يا نه.
-اما رئيس دولت مدام تاکيد مي کنند کشور در مسير توسعه است. اين اختلاف نظر شما به عنوان يک شخصيت اصلاح طلب و آقاي احمدي نژاد در جايگاه رئيس دولت در چيست؟
بگذاريد سوالي بپرسم. اصلاً توسعه به چه معناست؟ مثلاً توسعه اقتصادي. توسعه اقتصادي به اين معناست که ما در کنار ايجاد سازوکار قوي توليد، آن را گسترش هم بدهيم؛ هم از لحاظ کمي و هم از لحاظ کيفي. از توليد براي داخل گرفته تا گسترش صادرات، توسعه همين است ديگر. خب ما حالا بياييم همين يک نکته را بررسي کنيم؛ نکته يي که يکي از محوري ترين شعارهاي دولت بود. الان به دليل واردات بي رويه بسياري از واحدهاي صنعتي که قرار بود حمايت شوند، خوابيده اند، توليد از بين رفته و بسياري از صاحبان صنايع ورشکسته شده اند.
اين چه حمايت و گسترش توليد است؟، اين چه توسعه يي است؟، يا به عنوان مثال ديگر توسعه سياسي؛ آيا اين دولت به تحزب معتقد است؟، جز اين است که تاکنون عليه احزاب صحبت کرده اند؟
همين طور مطبوعات؛ يکي از ارکان مهم توسعه سياسي مطبوعات است. حمايت از مطبوعات يعني حمايت از بالا رفتن قدرت تفکر جامعه و آمادگي جامعه براي بسياري کارهاي ارزنده. اما اکنون مي بينيم چه محدوديت هايي براي مطبوعات وجود دارد. همين سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي حالا سال هاست درخواست مجوز نشريه کرده است که اجازه نمي دهند. اين چه توسعه يي است؟،
پس بايد در عمل ديد و کنکاش کرد که شعار مطروحه چقدر با واقعيت همراه شده است.
- انتخابات رياست جمهوري دهم سياست را در تمام وجوه زندگي اجتماعي مردم وارد کرده است. به عبارت ديگر مردم حالا با نگاهي جديد به تحولات سياسي مي نگرند و انتظارات ويژه يي از اصلاح طلبان دارند. آيا اصلاح طلبان بنا دارند با همان روش هاي هميشگي به نقد قدرت و حاکميت بپردازند يا سازوکار جديدي به وجود آمده است؟
ابزار نقد در شرايط حاضر واقعاً محدود است. اما قبول دارم که بايد امکان جديدي براي بيان نقدها فراهم کرد و اصلاح طلبان طبيعتاً به دنبال اين هستند. به طور طبيعي براي هر جناحي وقتي محدوديت ايجاد مي شود جست وجو براي برون رفت از وضع موجود شکل مي گيرد. منتها اين پروسه يي زمانبر خواهد بود. ما بايد ابزار و روش جديدي پيدا کنيم.
- فکر نمي کنيد طولاني شدن اين زمان به انفعال افکار عمومي منجر مي شود؟
خير، افکار عمومي حالاحالاها منفعل نمي شود چرا که رفتار جريان بسيار تندروانه است و همين رفتار موجب شده مردم به تنگ بيايند و حساسيت افکار عمومي به شدت افزايش پيدا کرده است. آنها در جست وجوي اين هستند که چه کساني مي توانند شرايط فعلي را تغيير دهند. بنابراين به رغم شرايط موجود مردم روز به روز حساس تر مي شوند و انفعال در افکار عمومي جايي ندارد.
- آيا احزاب اصلاح طلب براي يافتن راهکارهاي جديد هم انديشي دارند؟
خير، اين موضوع در حال حاضر در مرحله يک فکر ساده است که چطور مي شود حرفي را راحت تر به گوش مردم رساند. اما همين فکر به تدريج به روش هاي جديد خواهد انجاميد.
- در حال حاضر بين اصلاح طلبان جلساتي وجود دارد يا خير؟
جلسات فعلاً به شکل تشکيلاتي هستند. سازمان مجاهدين انقلاب جلسات خودش را دارد و ساير گروه ها نيز به همين صورت. شوراي هماهنگي گروه هاي اصلاح طلب هم فعال است.
- آيا جلسات شما با محدوديت هاي خاصي روبه رو نيست؟
فعلاً که خير. محدوديتي تاکنون براي جلسات پيش نيامده است.
- بگذاريد يک سوال کلي تر بپرسم؛ سوالي که ذهن بسياري از مردم را مشغول خود کرده است. همه اين روزها از هم مي پرسند «چه مي شود؟» شايد اين پرسش نقل محافل بسياري از هم ميهنان ما باشد. شما چه پاسخي براي آن داريد؟
براي اين سوال پاسخ مشخصي وجود ندارد. طرف ما اگر بر اساس رفتار و تفکر معيني عمل مي کرد کارش قابل پيش بيني بود. مثلاً اصلاح طلبان همواره اعمال شان قابل پيش بيني بوده است. اما جناح راست اصلاً قابل پيش بيني نيست. نه به قانون چندان وقعي مي نهند و نه به برنامه، اما چيزي که مشخص است اين است که آنها بر اساس منافع مادي خودشان حرکت مي کنند. اين براي من يک موضوع بلاشک است.
البته اين مسير تا مدتي مي تواند دوام پيدا کند اما در بلندمدت با بن بست مواجه خواهد شد. همان بن بستي که الان نشانه هايش در قرار گرفتن تعداد زيادي از اصولگرايان در صف منتقدان به منصه ظهور رسيده است. ريزش نيرو در ميان اصولگرايان از همين حالا آغاز شده است. من فکر مي کنم آنها هستند که منزوي مي شوند و نيروهاي معتدل ترشان در برابرشان خواهند ايستاد.
- يعني شما آينده جناح حامي دولت را بحراني توصيف مي کنيد؟
بله. ترديدي نيست. اينها پاسخگوي هيچ يک از اعمال شان نيستند و عدم پاسخگويي مسيرشان را به بن بست مي کشاند.
- اجرايي شدن لايحه هدفمند کردن يارانه ها چه تاثيري بر آينده تحولات کشور مي گذارد؟
من فکر مي کنم امثال چنين لوايحي مي تواند طرز تفکر يک جناح و تناقض رفتار آنها را به خوبي نشان دهد. دولت اصلاحات به تدريج مساله يارانه ها را حل مي کرد. بنا بود به تدريج هر سال درصدي به قيمت حامل هاي انرژي مثل بنزين افزوده شود؛ حرکتي آرام با حداقل خرابي. اما دولت نهم آمد و با دستور قيمت بنزين را ثابت نگه داشت.
اين عمل بر اساس شعاري بود که ظاهراً به نفع محرومان طرح شده بود و بنا داشت مردم را به سمت خود جلب کند اما چند سال بعد آمدند و قيمت ها را بالا بردند، بنزين را سهميه بندي کردند و... خب اينها نشان دهنده عدم اقدام بر مبناي برنامه است. بنابراين نمي شود خيلي به آن خوشبين بود. ما هنوز نمي دانيم دولت تا کجاي اين لايحه را مي تواند اجرا کند و مهم تر اينکه نمي دانيم درآمد حاصل از آزادسازي قيمت ها کجا خرج خواهد شد؟ اصلاً تمام جنجال ها بر سر تصويب اين لايحه ماده 13 يعني همان درآمد حاصل از هدفمند کردن يارانه ها بود. اين يک علامت سوال است.
چرا بايد يک رقم کلان بدون هيچ ضابطه يي در اختيار دولت باشد؟ بنابراين گرچه اصل اينکه بايد روند اقتصاد در مسيري بيفتد که حق به حق دار برسد و يارانه ها به سمت کساني که مستحق اش هستند برود، درست است اما اينکه اين لايحه در نحوه اجرا و فلسفه وجودي به کجا ختم مي شود براي ما هم نامشخص است.
- با اين وجود اگر کشور و به عبارت واضح تر وضع معيشت مردم به شرايط بيفتد چه کسي بايد جلودار دولت شود؟
از لحاظ سيستم مجلس و ارکان ديگري هستند که بايد نظارت کنند که البته تاکنون نظارت درستي صورت نگرفته است. اما در خارج از سيستم جبهه اصلاحات کاري که از دستش برآمده انجام داده و انجام مي دهد گرچه قابليت اجرايي و ايجاد مانع بر سر راه دولت وجود ندارد.
- پس تکليف چيست، چون نمي توان مانع منطقي ايجاد کرد بايد مجبور به سکوت بود؟
تکليف اصلاح طلبان مشخص است؛ ايستادگي و تداوم نقد. اما در مورد ديگران نمي توان اظهارنظر خاصي کرد.
- آقاي سلامتي، اتهاماتي که پس از انتخابات به اصلاح طلبان زده شد، منجر به ريزش کادرها و انفعال فعالان اصلاح طلب نشد؟ زيرا کساني مثل آقاي حجاريان و... در ايام بازداشت از عضويت در حزب متبوع خود استعفا دادند.
البته ممکن است بعضي ها موضع انفعالي پيدا کرده باشند که اين خيلي براي نظام خطرناک است اما اين در فرع قضيه بوده است اما سايرين همچنان با قدرت و با احساس مسووليت بيشتر مشغول فعاليت هستند.
- شما با روند اتخاذشده از سوي مهندس موسوي- صدور بيانيه ها و...- موافقيد؟ اين روند تا چه حد اثرگذاري اجتماعي دارد؟
بله، ايشان مثل هميشه در چارچوب قانون و مسالمت آميز عمل مي کنند اگرچه جناح حاکم تلاش مي کند حرکت ايشان را براندازانه و مخل قانون معرفي کند. حتي در بسياري مواقع آقاي موسوي پيرو حرکت هاي مردمي است. بايد بار ديگر تاکيد کرد که آقاي موسوي خودشان يکي از صاحبان اصلي انقلاب هستند. اگر نظامي يا کساني نتوانند افرادي مثل مهندس موسوي را جذب کنند ديگر ضعف از خودشان است. نه فقط ايشان بلکه بسياري از افراد بايد با سعه صدر جذب شوند و از آنها به عنوان پتانسيل هاي مثبت در کشور استفاده شود.
- در حال حاضر جبهه اصلاحات پيرامون آقايان موسوي و کروبي گرد آمده است؟
خير، هر حزب و گروهي دارد کار خودش را انجام مي دهد و اصلاً اين طور نيست که همه گرد اين دو نفر تجمع کرده باشند. مجموعه اصلاح طلبان هستند که مي توانند در بدنه جامعه تاثيرگذار باشند.
- آقاي سلامتي، آيا شما هم انسجام فعلي اصلاح طلبان را محصول شرايط پس از انتخابات مي دانيد؟
بله، اين طبيعي است. اصلاح طلبان اکنون نقد درون جبهه يي را کنار گذاشته اند چرا که ما حالا داريم در يک جبهه مشترک فعاليت مي کنيم زيرا فکر مي کنيم کشور دارد در مسير بدي حرکت مي کند.
- سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي براي برگزاري کنگره اطلاعيه صادر کرده، آيا کنگره سازمان برگزار خواهد شد؟ بازداشت بودن سه نفر از اعضاي سازمان تاثيري در برگزاري کنگره نخواهد داشت؟
بله، کنگره برگزار خواهد شد. البته هنوز زمان دقيقي براي برگزاري مشخص نيست و بازداشت بودن سه نفر از اعضاي سازمان هم تاثيري بر روند برگزاري کنگره نخواهد داشت اگرچه عدم حضور آنها لطمه يي جبران ناپذير است.