تازهترین سرمقاله اکونومیست به کسری بودجه ایالات متحده آمریکا اختصاص یافت:
سالها مشکلات مالی آمریکا شکلی سورئال به خود گرفته بود. هیچکس تردیدی نداشت که جمعیت کهنسال و تورم بخش بهداشتودرمان بودجه کشور را رو به نابودی میکشاند. ولی دههها از بروز چنین مشکلی گذشت و طفرهروی از آن چندان هم دردناک به نظر نرسید، اما دیگر اینطور نیست.
یک سیاهچال عظیم در بودجه آمریکا پدید آمده است که علت آن برنامههای محرک اقتصادی، طرحهای نجات و رکودی است که وحشیانه به رشد اقتصادی و درآمدهای مالیاتی حمله برده است. در صورت تداوم سیاستهای کنونی، کسری بودجه فدرال که سال گذشته 41درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا را تشکیل میداد، در دهه آینده دوبرابر خواهد شد و مجموع بدهیهای دولتی آمریکا به راحتی از میانگین بدهیهای دولتهای عضو گروه بیست تجاوز خواهد کرد. ظرف چند سال آینده رتبه AAA که به اوراق قرضه آمریکا تعلق گرفته بود و آن را به مهمترین اوراق بهادار جهان بدل ساخته بود، مورد تهدید قرار میگیرد.
البته بروز بحرانی ناگهانی محتمل نیست.
سایر کشورهای ثروتمند از ایتالیا گرفته تا ژاپن که نسبت به اندازه اقتصادهایشان بدهیهای دولتی به مراتب بزرگتری داشتند، توانستند بدون برخورد به مانعی جدی دوام بیاورند. ثبات سیاسی، شفافیت در قوانین و سلطه اقتصادی، اعتباری بیمثال را نزد کشورهای وام دهنده برای آمریکا به ارمغان آورد. به دلیل همه نگرانیهایی که کاهش ارزش دلار در هفته گذشته برای چین ایجاد کرد، میتوان اذعان داشت که چین به عنوان بزرگترین دارنده ذخایر ارزی جهان هیچ رقیب جدی ندارد.
آمریکا از این آزادی مالی استفاده کرد تا یک برنامه پرتکاپوی محرک اقتصادی را به اجرا درآورد؛ اما این وضع باید تنها تا زمانی که نیاز است تداوم یابد. از سوی دیگر نادیدهگرفتن آینده هم هزینه در بر دارد. مشکل آمریکا کسری بودجه این کشور در چند سال پیشرو نیست، بلکه مشکل، سالهای دورتر است. عدم اطمینان در مورد چگونگی افزایش مالیاتها برای کاهش کسری بودجه هماکنون هم بر اعتماد فضای کسبوکار تاثیر منفی برجای گذارده است.
نگرانیها در مورد تورم یا قصور دولت میتواند باعث افزایش نرخ بهره و سرانجام منجر به از رونق افتادن سرمایهگذاری بخشخصوصی شود. باراک اوباما و کنگره میتوانند هماکنون با برنامهریزی برای کاهش کسری بودجه از چنین بیاعتمادیهای مخربی پیشگیری کنند. بدون نیاز به کاهش فوری هزینهها یا افزایش مالیاتها یک برنامه معتبر خواهد توانست اعتماد را به بازارها بازگرداند و امکان خروج صحیح از برنامههای محرک مالی را فراهم آورد. فدرال رزرو مدلی را ارائه داده است که بر اساس آن سیاستهای پولی در آینده نزدیک سختتر نخواهد شد، بلکه این مدل چنین کاری را تنها در صورت تهدید تورمی لازم میداند. آنچه باید بهخاطر داشته باشیم این است که ماهیت مشکل کسری بودجه آمریکا یک مشکل هزینهای است، بنابراین هزینهها باید تعدیل شود. جمعیت کهنسال و تورم بخش بهداشتودرمان به طرز وحشتناکی هزینههای سه بخش آمریکا را افزایش میدهد: امنیت اجتماعی (مستمریها)، درمان و توانبخشی (بهداشتودرمان سالمندان و فقرا، به ترتیب).
افزایش درآمدهای مالیاتی هم در صورتی تبعات کمتری برای مردم در پی خواهد داشت که نظام مالیاتی در عمل حامی رشد اقتصادی باشد. در مقایسه با سایر کشورها در آمریکا مالیات بسیار اندکی به مصرف تعلق میگیرد و در عوض مالیات بر درآمد بیش از حد زیاد است. تنظیم این عدم توازن در مدت مناسب خواهد توانست به رشد اقتصادی کمک کند. باید سیاستمداران آمریکایی سرانجام به این نتیجه برسند که کوتاهی و قصور گزینه پیش روی آنان نیست و بهترین روش پیشگیری از یک بحران این است که طوری عمل کنید که گویی با آن مواجهید.