bato-adv
کد خبر: ۳۴۰۸۱۴

نسبت تفسیر عرفانی و شریعت؛ گستره‌ای از تباین تا تساوی

تفسیر عرفانی معتقدان و منتقدان فراوانی دارد؛ در حالی که برخی از طرفداران معتقد به تساوی میان طریقت و شریعت هستند، بسیاری از منتقدان اشکال خود را دقیقا بر مبنای عرفان یعنی کشف و شهود سامان داده‌اند که چگونه تجربه عرفانی می‌تواند مبنا و معیاری برای تفسیر قرآن باشد که امری عینی و یقینی است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۰ - ۲۸ آذر ۱۳۹۶
ایکنا نوشت: 

تفسیر عرفانی قرآن کریم یکی از رویکرد‌های تفسیری در سنت اسلامی بوده است. بسیاری از باورمندان به این رویکرد با مبنا قرار دادن کشف و شهود به تفسیر یا تاویل آیات قرآن پرداخته‌اند. البته ممکن است که در تعریف برخی مسائل همچون کشف و شهود وحدت نظری وجود نداشته باشد. همچنین در آنچه مدلول آیات بوده و به عنوان تفسیر عرفانی ارائه شده است نیز اتفاق نظر وجود نداشته باشد.

گذشته از این اختلافات نظری در خصوص تفسیر عرفانی، نفس تفسیر عرفانی به عنوان راهی در جهان جدید به رسمیت شناخته شده است. با سلطه ماده‌گرایی و اصالت تجربه و جهان جدید، دغدغه‌هایی از جمله معنای جهان قوت بیشتری گرفته است. به نظر می‌رسد در این میان عرفان و تفسیر عرفانی راهی برای انسان و مومن در جهان جدید باشد. گذشته از ماهیت و ضرورت تفسیر عرفانی، نسبت میان تفسیر عرفانی و شریعتی مورد توجه صاحب‌نظران بوده است. در کنار معتقدان به تباین این دو، باور به رابطه عموم و خصوص من وجه و تساوی میان طریقت و شریعت وجود دارد.

 کشف و شهود

گذشته از تنوع گرایشات عرفانی در جهان اسلامی، کشف و شهود از نظر بسیاری مبنای تفسیرعرفانی است، چنانچه سنگ زیربنای آسیای تفسیر قرآن هم هست. محمد اسدی‌گرمارودی، عضو هیئت علمی دانشگاه شریف معتقد است کشف و شهود در قرآن نیز به رسمیت شناخت شده است. وی در گفت‌وگو با ایکنا بر آن است که وقتی خداوند در سوره مبارکه نجم، مقام پیامبر را به مقام «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى؛ سپس نزدیک آمد و نزدیک‌تر شد» (نجم، ۸) می‌رساند و می‌فرماید: «مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى؛ آنچه را دل دید انکار[ش] نکرد» (نجم، ۸) این رویت فواد شهود قلبی است؛ یعنی آنچه پیامبر(ص) در آن مقام شهود کرده‌اند، کذب نبود و عین واقعیت بود.

عبدالوهاب شاهرودی، استاد بازنشسته دانشگاه خوارزمی نیز در گفت‌وگو با ایکنا، سخن از چنین نزدیکی آورده است و می‌گوید: «تفسیر عرفانی به تجارب پیامبران نزدیک‌تر هستند، بی‌دلیل نیست که مولانا می‌گوید: «به معراج برآیید چو از آل رسولید/ رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید» بنده عارف نیستم، اما انتقاداتی که به تفسیر عرفانی است به دیگر تفاسیر هم هست، اما مظلوم واقع شده‌ است».

برقراری مشابهت میان تجربه پیامبرانه و کشف و شهود می‌تواند این اعتراض را بر آورد که با این کار وحی به کشف و شهود تقلیل داده شده است. اما مدافعان این نگاه، که غالبا مدافعان رویکرد عرفانی هستند از خاص بودن تجربه پیامبران سخن به میان می‌آورند که از هر تجربه دیگری متفاوت است. آنها معتقدند هر چند پیامبر(ص) در عالم معنا با وحی و در ارتباط بوده است اما این تجربه تنها مختص به پیامبران است. اسدی‌گرمارودی در ادامه فراز بالا به این مسئله اشراف داشته و تصریح کرده است که شهود معصوم و غیرمعصوم را نمی‌توان با هم قیاس کرد.

آنچه باعث معناداری تفسیر عرفانی می‌شود، فرض وجود ارتباطی میان کشف و شهود و معناست. هر چند در خصوص چنین ارتباطی می‌توان چند و چون بسیاری را مطرح کرد، اما فلاسفه‌ای مانند ملاصدرا در سنت اسلامی و آوگوستینوس در سنت مسیحی و فیلون در سنت یهودی از معرفت‌زایی چنین امری سخن به میان آورده‌اند. اله‌بداشتی معتقد است که از نظر ملاصدرا شهود را می‌توان به عرفانی و عقلی تقسیم کرد. با این رویکرد آنچه می‌توان عرفان نظری و عرفان عملی را از هم جدا کرد.

حب و فطرت

برخی از صاحب‌نظران بر مبنای وجودی عرفان تاکید دارند. مراد از مبنای وجودی منشائی در درون انسان است که او را به این وادی می‌کشاند. تفسیر عرفانی نه یک رویکرد ارادی یا اختیاری که محصول جاذبه‌ و یا فاعلیتی در خود انسان است. آنچه تفسیر عرفانی را ایجاد می‌کند، اختیار یک روش نیست بلکه نوعی مبنای در انسان نگاه او را به جهان و قرآن عرفانی می‌کند.

امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایکنا، به این مسئله تصریح کرده و گفته است که خواه ناخواه وقتی وارد جذبه و محبت شدید، بقیه آیات در این فرهنگ جنبه نمادین می‌توانند به خودشان بگیرند. تاکیدات خاص قرآن در خصوص مسئله حب میان خداوند و انسان به این مسئله کمک می‌کند که تفسیر عرفانی تقویت شود و ابهاماتی که گاهی وجود دارد مورد تاویل قرار بگیرند.

حجت‌الاسلام و المسلمین حمید جزایری، عضو هیئت مدیره «انجمن علمی قرآن و تحول علوم»، پای فطرت را به تبیین تفسیر عرفانی کشانده و معتقد است که تفسیر عرفانی دریچه‌های جدیدی را بر مخاطبان و مخصوصا نسل جوان باز می‌کند و آن‌ها را با فطرت خودشان آشنا می‌کند و از این جهت زمینه بسیار خوبی برای گسترش قرآن و معارف ناب آن خواهد بود.

تفسیر عرفانی و مسئله شریعت

تفسیر عرفانی منتقدان زیادی نیز دارد. بسیاری از منتقدان اشکال خود را دقیقا بر مبنای عرفان یعنی تجربه عرفانی و کشف و شهود سامان داده‌اند. کشف و شهود به هر حال امری ذهنی است با این حال چگونه می‌تواند مبنا و معیاری برای تفسیر قرآن باشد که امری عینی و یقینی است.

یثربی از مخالفان سرسخت تفسیر عرفانی است. او را می‌توان نماینده اعتقاد به تباین طریقت و شریعت دانست. نویسنده کتاب عرفان نظری در گفت‌وگو با ایکنا، معتقد است اشکال دیگر آن است که کشف یک تجربه است و تجربه را نمی‌توان به مردم منتقل کرد و توضیح داد. کشف یک تجربه است. عطری به شما می‌رسد، نمی‌توانید دقیقا آن تجربه را به دیگران منتقل کنید، چطور این آقایان کشف را به دیگران منتقل کرده‌اند، در صورتی که به اتفاق آرا عرفا، یافته‌های عرفانی قابل انتقال به دیگران نیستند و سومین اشکال این است که این برداشت‌های عجیب و غریبی که در تفسیر عرفانی از قرآن می‌شود، هیچ‌کدام با هیچ عنوانی نه‌تنها با قرآن سازگار نیست، بلکه ضد قرآن است؛ برای مثال چنانچه آمد خدا در قرآن همیشه می‌گوید بت نپرستید، اما این تفسیر می‌گوید، همه چیز را می‌توانید بپرستید، تمام معانی که تفسیر عرفانی می‌کند با هیچ عقل و منطقی نمی‌توان تفسیر قرآن دانست. می‌توان این نسبت را نسبت تباین تفسیر عرفانی و تفسیر موجه دینی دانست. از این رویکرد هیچ تفسیر عرفانی بیان حقیقتی دینی نیست.

این اشکال باعث نشده است که مدافعان تفسیر عرفانی، از این میراث اسلامی دست بکشند و کوشش‌هایی در راستای جمع عرفان و عقل به عمل آمده است. برخی به تساوی این دو قائل‌اند و برخی به عموم و خصوص من وجه عرفان و شریعت. از نظر برخی دیگر از کارشناسان وجود معیار می‌تواند کشف و شهود را مشروع سازد. این معیار می‌تواند عقل، شرع یا سنت و حدیث باشد. حجت‌الاسلام والمسلمین حسین علوی‌مهر، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی‌(ص) العالمیة در گفت‌وگویی با ایکنا معتقد است نباید تفسیر عرفانی مخالفتی با قرآن و اصول و ضروریات دینی نداشته باشد. معیارهای دیگری نیز برای این کار مطرح شده است. او را می‌توان بیان‌کننده اعتقاد به عموم و خصوص من وجه تفسیر عرفانی و شریعت دانست، نظریه‌ای که هواداران فراوانی دارد. همین رویکرد به گونه‌ای دیگر تقریر شده است که تنه به تنه تساوی عرفان و شریعت می‌زند.

احمدنژاد معتقد است. از آنجا که خود آیات قرآن در این مورد سخن می‌گویند، این تفسیر مشروع است البته فارغ از اینکه بعضا افراط‌هایی دارد و در برخی از مفسران عرفانی برای خود الفاظ ارزشی قائل نبوده و وقعی نمی‌نهند، اما گرایش معتدل تفسیر عرفانی با روح قرآن همخوان است و تعارضی با شریعت نخواهد داشت و اگر اشکالی بخواهیم بگیریم، می‌توانیم به تفاسیر تاریخی و کلامی هم همین اشکال بگیریم و اشکالی واحد برای همه وارد خواهد شد؛ زیرا زمینه علاقه و مطالعه و رشد مفسر در تفسیر قرآن منعکس می‌شود و گریزی از آن نیست. هرچند احمدنژاد حد و مرزی برای اعتدال بیان نکرده است اما به نظر می‌رسد مراد او در نظر گرفتن شرع باشد. شاید بتوان نظر او را از نظر معتقدان به عموم خصوص من و جدا کرد و به آن صورت نیز بیان کرد.

برخی گامی دیگر برداشته‌اند و در نسبت این دو از این‌همانی سخن به میان آورده‌اند، حجت‌الاسلام سیداسحاق حسینی‌کوهساری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگویی با ایکنا با ارجاع به سنت عرفای اسلامی معتقد است که در عرفان شیعی طریقت ما عین شریعت و شریعت ما عین طریقت ماست. اگر چنین باشد دیگر نیازی به تطبیق عرفان با معیاری دیگر نخواهد بود. اما سوال این‌جاست که در این صورت سخن از عرفان یا شریعت به صورتی جدای از هم چه معنائی خواهد داشت؟

آیا از تفسیر عرفانی می‌توان گذشت؟

تفسیر عرفانی رویکردی جدی در تفاسیر سنتی است. به نوعی همراهی امام خمینی(ره) با چنین روشی، فراگیری آن را در میان فقیهان حتی با گرایش اجتماعی و سیاسی نشان می‌دهد. آنچه وجود چنین تفسیری را محل توجه بسیاری قرار می‌دهد اقتضائات جهان جدید نیز هست.

اگر بر آن باشیم که ظاهر متن کفایت نمی‌کند و نباید در دام ظاهرگریان افتاد و حدی را بر فهم عقلی در نظر گرفت، راه برای تفسیر عرفانی که به باطن کشفی‌-شهود آیات معتقدند باز خواهد شد، چه با صرف‌نظر از معنای لغوی، انسان باید به معنائی در باطن ظاهر راه یابد. این باطن صرفا معنائی به مثابه ظاهر لغت‌نامه‌ای نیست.

استفاده از تفاسیر عرفانی در خصوص حل مشکلات معنوی جهان معاصر مورد توجه بسیاری از کارشناسان بوده است. حجت‌الاسلام و المسلمین حسن پویا، در گفت‌وگو با ایکنا، در این خصوص معتقد است که تفسیر عرفانی نقش مثبتی در حل بحران معنویت دارد، اما در یک سطحی می‌توان از این مسئله در جریان است. متونی مانند متون ابن‌عربی و سیدحیدر آملی سنگین است و باید مقداری روان‌سازی شود و هدف، مقصود و منظور آنها به زبان ساده‌تر تبیین شود. البته پویا تصریح کرده است که آنچه تفسیر عرفانی را موثر می‌کند وجود مایه‌هایی از قرآن و سنت معصومین است و این اثر استقلالی نیست.

به نظر می‌رسد به این راحتی نتوان از تفسیر عرفانی دست برداشت هر چند در برخی از تفاسیر عرفانی تعارضاتی با نگاه رسمی وجود داشته باشد. هرچند در این میان برخی از مسائل مانند چیستی کشف و شهود، معیار کشف و شهود موجه، نحوه ترجمه کشف و شهود به گزاره‌های معنادار باید تلاش بیشتری صورت گیرد و هنوز بحث‌هائی در این خصوص می‌توان ارائه داد.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین