قرار داشتن در جایگاه حکومتی با منتقد بودن تفاوت زیادی دارد. وقتی که در مقام منتقد هستیم خیلی راحت طرفدار شفافیت و رعایت قانون و عدالت و برابری و خلاصه هر شعار و ایده خوب میشویم و خودمان را طرفدار یا حتی متولّی و پردهدار این شعارها معرفی میکنیم.
به گزارش ایسنا، عباس عبدی با این مقدمه در «ایران» نوشت: چه بسا این رفتار و موضعگیری ما کاملا هم صادقانه و از روی اعتقاد باشد ولی وقتی که در مقام و موقعیت قدرت و حکومتی قرار میگیریم، بسیاری از این شعارها را فراموش میکنیم و توجیهاتی در جهت عکس آنها ارائه میکنیم. با عناوینی چون مصلحت، جلوگیری از بروز اختلاف، ضرورت پیشبرد امور و مواردی از این نوع به رعایت و انجام آن شعارها و ارزشها تبصره میزنیم و به صورت عملی اجرای آنها را به حالت تعلیق درمیآوریم. در حالی که پیشینیان نیز با استناد به همین ملاحظات از اجرای آنها خودداری میکردند. نمونه آن، موضوع مهم شفافیت است. تا وقتی که بیرون حکومت و نهادهای رسمی هستیم خواهان شفافیت حتی بدون قید و شرط و نامحدود میشویم ولی هنگامی که خودمان در مصدر امور قرار میگیریم و بهصورت ملموس با تبعات شفافیت آشنا میشویم، از آن پرهیز میکنیم.
شورای جدید شهر تهران، هنوز در مقام مسئولیت رسمی شکل نگرفته است؛ از اینرو انتظار نداریم که نکته یا خبر رسمی و شفافی از آن بیرون آید ولی اگر اعضای این شورا بهصورت غیررسمی و برحسب توافق میان خودشان پذیرفتهاند که وظایف شورا را پیش از آغاز قانونی فعالیت شورا به انجام برسانند، بنابراین بدیهی است که جلسات آن نیز باید با حضور نمایندگان افکار عمومی و خبرنگاران تشکیل شود.
اگر قرار است که شورای شهر منتخب به صورت غیررسمی درباره شهردار گفتوگو کنند و در جلسهای غیررسمی و پیش از آغاز شهریورماه، سرنوشت شهردار را نهایی کنند بدیهی است که پس از آغاز فعالیت رسمی شورا در یک جلسه نیمساعته میتوانند با یک نشست و برخاست عادی انتخاب شهردار را رسمیت دهند بدون اینکه بحثی شود و این در حالی خواهد بود که جامعه و علاقهمندان به موضوع به کلی از مذاکرات و استدلالهای موافق و مخالف اعضای شورا در انتخاب شهردار بیاطلاع خواهند بود.
انتخاب شهردار به دلایلی یکی از مهمترین و شاید مهمترین تصمیمی است که شورای شهر میگیرد. هم از جهت قدرت و اختیاراتی که شهردار بهعنوان نفر اول مدیریت شهری دارد و هم از جهت اینکه شهردار را با نصف به علاوه یک میتوان انتخاب کرد ولی برای استیضاح و برکناری او باید دو سوم اعضای شورا رأی دهند که این اتفاق به ندرت رخ خواهد داد زیرا شهردار تهران یا هر شهر دیگر آنقدر قدرت و اختیارات دارد که همیشه بیش از یک سوم اعضای شورا را با خود همراه کند و امکان استیضاح را از مخالفان خود سلب نماید. مگر آنکه از سیاست هیچ بویی نبرده باشد و همه را با خود دشمن کند. بنابراین انتخاب شهردار تا حدود زیادی یک انتخاب 4 ساله است. به نوعی دادن چک سفید امضا به فردی است که میخواهد شهر را برای 4 سال اداره کند.
شفافیت این فرآیند برای همه مفید است. برای مردم و برای شهر، برای شهردار و برای شورای شهر. از انتخاب شورای شهر قبلی باید درس گرفت. در آن انتخاب یک وجه پشت پرده ماجرا هیچگاه علنی نشد و تاکنون هم اعضای اصلاحطلب شورا در مورد آن سکوت میکنند. اینکه نامزد مورد حمایت اعضای اصلاحطلب شورا، نامزدی نبود که خودشان انتخاب کرده باشند. آن نامزد بر اثر توصیههای غیرشفاف و بیرون از شورا به آنان تحمیل شد و اگر این مسأله به صورت شفاف بیان میشد، به طور قطع با انکار و در نهایت تغییر نامزد و تغییر شهردار تهران مواجه میشدیم و مسئولیت هر کسی در اتخاذ تصمیم روشن میشد.
اگر از ابتدا شفافیت پذیرفته شده بود اصولاً توصیهای هم صورت نمیگرفت. آن عدم شفافیت موجب شد که شورای شهر که ترکیبی اصلاحطلبانه داشت از همان آغاز کار وارد حاشیه و سپس منفعل شود. سرنوشت شهر هم که بر اثر آن انتخاب روشن است. بنابراین از یک اقدام به ظاهر عادی ولی غیرشفاف همه ضرر کردند. با این ملاحظه پیشنهاد میشود که اعضای محترم شورای شهر یا هیچ جلسهای به نام شورا نگذارند و منتظر بمانند که پس از آغاز به کار وارد فرآیند انتخاب شهردار شوند، یا اگر جلساتی دارند که ظاهراً تاکنون نزدیک به 15 جلسه داشتهاند، این جلسات را مشمول مقررات جلسات شورای رسمی و مثل همانها امکان حضور خبرنگاران را فراهم نمایند.
بخش مهمی از شایعاتی که پیرامون تصمیمات و مواضع این شورا منتشر میشود ناشی از همین وضعیت است. با علنی شدن جلسات شورا، افراد یاد میگیرند که در محضر افکار عمومی صحبت کنند. بسیاری از لابیگریهای غیرقابل توجیه حذف خواهد شد. البته عوارضی هم بر شفافیت مترتب است ولی این عوارض کوتاهمدت است ولی دستاوردهای آن بلندمدت و ماندگار است. به طور روشن باید گفت که منتخبین محترم شورای شهر هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ شعارهایی که دادهاند، حق ندارند به نام شورا جلساتی غیررسمی داشته باشند که تصمیمات آن جلسات غیررسمی را هنگام فعالیت اصلی شورا، رسمیت دهند، بدون آنکه مردم و رأیدهندگان از جزئیات مذاکرات اطلاعی داشته باشند. تا هنگامی که این شفافیت اجرا نشده، هرگونه شایعهسازی علیه شورا به نحوی متأثر از این وضعیت نیز است.