گفت و گوی ابراهیم گلستان درباره فروغ فرخزاد جنجال ساز شد
واکنشها به گفتگوی جنجالی ابراهیم گلستان درباره فروغ
ابراهیم گلستان 50سال پس از مرگ فروغ فرخزاد نَم پس داد. تعصب را کنار گذاشت و از او گفت، از رابطه اش با او، از روحیات او و از مرگ او. گلستان 50 سال سعی کرد در برابر هر خبرنگار و مصاحبه گر و هر نویسنده و برنامه ساز کنجکاوی چیزی از فروغ نگوید. این نگفتن باعث شد تا رابطه اش با فروغ راز آمیز تفسیر شود. اما اخیرا گلستان از فروغ گفته است. از رابطه اش گفته است، اما باز هم هیچ راز مهمی را نگفته است. شاید اصلا رازی وجود ندارد.
فرارو- ابراهیم گلستان 50سال پس از مرگ فروغ فرخزاد نَم پس داد. تعصب را کنار
گذاشت و از او گفت، از رابطه اش با او، از روحیات او و از مرگ او. گلستان
50 سال سعی کرد در برابر هر خبرنگار و مصاحبه گر و هر نویسنده و برنامه ساز
کنجکاوی چیزی از فروغ نگوید. این نگفتن باعث شد تا رابطه اش با فروغ راز
آمیز تفسیر شود. اما اخیرا گلستان از فروغ گفته است. از رابطه اش گفته است،
اما باز هم هیچ راز مهمی را نگفته است. شاید اصلا رازی وجود ندارد.
به گزارش فرارو، گفت و گوی بحث برانگیز ابراهیم گلستان واکنش ها فراوانی را در فضای مجازی
در پی داشته است. این از خصوصیات ابراهیم گلستان است که هر گاه چیزی می
گوید. سخنانش جنجالی به پا می کند.
هنگامی که کتاب "نوشتن با
دوربین" گفت و گوهای پرویز جاهد با ابراهیم گلستان منتشر شد نیز وضعیت همین
گونه بود. او در این گفت و گو ها به اکثر روشنفکران هم نسلش حمله کرده
بود. او فیلمسازان و نویسندگان نسل بعد خود را نیز به شدت نقد کرده بود.
ابعاد
سخنان گلستان در نوشتن با دوربین به گونه ای بود که گفته می شود "بهمن
فرمان آرا" برای مقابله با ادعاهای گلستان در آن کتاب فیلم "یک بوس کوچولو"
را ساخته است.
این فیلم به شرح سفر و در نهایت مرگ دو شخصیت به
نامهای اسماعیل شبلی و محمد رضا سعدی میپردازد که به باور منتقدین
اشاراتی به اسماعیل فصیح و ابراهیم گلستان دارد.
واکنش ها به گفت و
گوی اخیر گلستان نیز عموما منفی است، عده ای مصاحبه گر را به باد انتقاد
گرفته اند و اظهار کرده اند که او مانع از آن شده است که گلستان سخنانش را
کامل بیان کند.
مجید اسلامی منتقد سینما در یادداشت کوتاهی در فیس
بوک خود نوشته است: «گفتوگویی که فرصتی تاریخی و استثنایی بود، عملا با
سوالهای بد و حرفقطع کردنهای نهچندان محترمانه بد جوری آسیب دید.»
متین
نیز در این باره در توئیتر می نویسد: «عذاب ابراهیم گلستان اینه که آخر
عمری گیر یه سری روزنامهنگار بیسواد بیفته. خدا هیچ پهلوونی رو ذلیل
نکنه.»
این گفت و گو باعث شد انتقادات تندی نیز علیه ابراهیم گلستان
مطرح شود. فضای توئیتر مملو از این قضاوت است که گلستان فردی "مدعی" و
"از خود راضی" است.
حمید رضا ابک روزنامه نگار از منظری دیگر گفت و گو را دیده است او در
فیس بوک خود نوشت: «گفتوگوی ابراهیم گلستان با بیبیسی فارسی برای من،
بوی مرگ میداد، بوی پایان، بوی الرحیل؛ وگرنه که این آدم، هرچه بود،
ابراهیم گلستان نبود.انگار پیرمرد کمکمک دارد میپذیرد که شیپورها نواخته شدهاند. (دور از جان و عمرش دراز و سایهاش پایدار)»
پریس در توئیتی در باره سخنان گلستان در این گفت و گو می نویسد "چقدر آدم حال بهم زنیه. بیچاره فروغ همیشه عاشق آدم اشتباهی شده."
کاربری خطاب به گلستان نوشته است "کاش انسان های متفرعنی چون تو تعدادشان بیشتر می بود، کاش ...!"
کاربری
دیگر نوشته است "سکوت کن مرد حسابی... لااقل به احترام فروغ یه ذره احترام
داشتی هنوز". عده ای بیشماری نیز تاکید کرده اند که این "گفت و گوی زرد"
بوده است.
عسل عباسیان روزنامه نگار اصلاح طلب هم درباره این گفت و
گو معتقد است: «مصاحبه بی بى سى با ابراهيم گلستان درباره فروغ فرخزاد اون
هم پنجاه سال پس از مرگش، نشون داد كه چقدر همچنان خاله زنكى مهمتر از
ادبيات است!»
یکی دیگر از کاربران در توئیتر یاد ابراهیم گلستان از
همسرش را مهم می داند و می نویسد: "راستش بیشتر از فروغ یا ابراهیم گلستان
به فخری خانم فکر میکنم،فخری خانم فخری خانم در ذهنم بزرگتر از فروغ و
گلستان شده."
ماجرای یک گفتگوی جنجالی دیگر از گلستان گفت و گوی ابراهیم گلستان با تلویزیون فارسی بی بی سی به مناسبت 50 سالگی مرگ فروغ فرخزاد در شبکه های اجتماعی مورد توجه بسیار قرار گرفته است. این اولین بار است که ابراهیم گلستان به طور مفصل از فروغ فرخزاد می گوید. اما این گفت و گو چالش های فراوانی را برانگیخته و عده ای مصاحبه گر را به باد انتقاد گرفته اند و عده ای دیگر ابراهیم گلستان را.
فروغزمان فرخزاد، متولد ۸ دی ۱۳۱۳ در تهران معروف به فروغ فرخزاد و فروغ، از شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونههای قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ در ۳۲سالگی بر اثر واژگونی اتومبیل درگذشت. عده ای معتقدند که فروغ فرخزاد پس از آشنایی با ابراهیم گلستان متحول شده و زندگی هنری اش زیرو رو شده است. این ادعا در سخنان ابراهیم گلستان درباره فروغ نیز موج می زند.
ابراهیم گلستان در سال ۱۳۰۱ شمسی در شیراز به دنیا آمد پدرش مدیر روزنامه گلستان در شیراز بود. گلستان یکی از برجسته ترین داستان نویسان و فیلمسازان ایرانی به حساب می آید. گلستان اولین کارگردان ایرانیست که برندهٔ یک جایزهٔ بینالمللی برای فیلمی مستند شده است. ابراهیم گلستان در سال ۱۳۴۰ برای فیلم یک آتش موفق به دریافت مدال برنز از جشنواره ونیز شد.
گلستان در گفت و گوی اخیرش به ادعای ازدواجش با فروغ پاسخ می گوید و آن را از اساس رد می کند. گلستان می گوید "این حرف پرتی است." پیش از این مسعود بهنود این ادعا را مطرح کرده بود که توسط خانواده فروغ فرخزاد به شدت تکذیب شد.
مسعود بهنود گفته بود: «دو فیلم مستند آتش، و موج و مرجان و خارا آماده شده بود. آیت الله تقوی شیرازی با دیدن آن ها به این نظر رسید که این گونه فیلم ها نه که ایرادی از نظر شرعی ندارد بلکه مفید هم هست. در پایان همان روز بود که تقی گلستان از پسر پرسید این خانم فروغ کجاست.»
بهنود ادامه داده بود: «فردایش پدر و پسر با فروغ راهی زرده بند شدند گفتگوکنان. در همه راه گلستان بزرگ با فروغ سخن می گفت. تا ناگهان از این دو پرسید چرا ازدواج نمی کنید. مخاطبان به طبع لبخند می زدند و پاسخی در کار نبود. اما آقای پدر پیگیر بود و صلاح نمی دید ارتباطی که همه از آن باخبر بودند، چنین بماند.»
بهنود در ادامه مدعی شده بود: «ابراهیم گلستان سنگ انداخت و پرسید شما به فخری می گویید. و از پدر جواب شنید بله. فردایش وقتی آنان به دیدار آیت الله تقوی شیرازی رفتند، آقای گلستان پدر که برای فخری خانم گلستان عمو و بزرگتر و عزیز بود و علاقه سرشاری هم به وی داشت، پاسخ آورده است که گفته اند موافقم به هر چه صلاح می دانید. و بدین گونه بود که روز نهم شهریور ۱۳۴۲ آیت الله تقوی شیرازی، خطبه عقد شرعی فروغ فرخزاد فرزند سرهنگ محمدباقر فرخ زاد را با سید ابراهیم گلستان فرزند سید تقی خواند. هم او بیست سال قبل دو برادرزاده خود فخری و سید ابراهیم را هم برای هم عقد کرده بود.»
ابراهیم گلستان درباره ادعاهای دیگر در زندگی فروغ از جمله "عمل بینی" او می گوید این به جمله ای باز می گردد که رضا شاه در کودکی فروغ به او می گوید "دماغ اش گنده است" همین جمله بر فروغ تاثیر گذاشته و باعث می شود که اقدام به جراحی بینی کند.
گلستان در این گفت و گو به سبک همیشگی خودش به دیگر شاعران و روشنفکران آن زمان کشور حمله می کند و آن ها را "بی سواد" و "قزمیت" می خواند.
ابراهیم گلستان درباره فیلم "خانه سیاه است" فروغ نیز قضاوت ساده ای می کند و این فیلم را اثری آنچنان بزرگ نمی داند.
"خانه سیاه است" به کارگردانی فروغ فرخزاد و تهیه کنندگی ابراهیم گلستان در سال ۱۳۴۲ در پی دیدار فروغ فرخزاد از آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز ساخته شد. این فیلم را میتوان حاصل همکاری فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان دانست که جایزهٔ بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن خود کرد.
گلستان درباره اعضای خانواده فروغ قضاوت های متفاوتی دارد. او نگاه خوبی به پدر فروغ ندارد. از مادر فروغ فرخزاد تجلیل می کند و او را فردی فوق العاده می داند درباره دیگر اعضای خانواده فروغ نیز می گوید "بعضی آن ها واقعا فوق العاده بوده اند و بعضی دیگر خیلی قوزمیت هستند!" از اعضای خانواده فروغ میتوان برادرش، فریدون فرخزاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخزاد را نام برد. خواهر کوچکتر فروغ گلوریا نام دارد که بعدها با گلستان نیز ارتباط داشته است.
ابراهیم گلستان در این گفت و گو درباره نامه های عاشقانه ای که فروغ به او نوشته و شیفتگی فروغ به او می گوید: «فروغ جوشش عاطفی داشت من هم گر می گرفتم.» گلستان در این بخش از گفت و گو سعی می کند به سوال های مصاحبه گر پاسخ دقیقی ندهد.
نامه های عاشقانه فروغ به گلستان چندی پیش در اختیار فرزانه میلانی قرار گرفته است تا روی آن ها برای نگارش کتابی درباره فروغ تحقیق کند. یکی از این نامه ها توسط رضا شکراللهی منتشر شده است.
این نامه فروغ به گلستان اینگونه آغاز می شود: «عزیزم. عزیزم. عزیزم. قربانت بروم. دوستت میدارم. دوستت میدارم. یک لحظه از مقابل چشمم دور نمیشوی. نفسم از یادت میگیرد و خونم در قلبم طغیان میکند. شاهی، دوستت دارم.»
ابراهیم گلستان دباره این که این نامه ها چگونه به دست او رسیده است می گوید: "گلوریا خواهر کوچک فروغ آن ها را از پدرش دزدیده و به من داده است."
ابراهیم گلستان درپاسخ به اینکه فروغ در مقابل شما هیچ وقت خودش را پوشیده نمی گذاشته و حرف دلش را می گفته است، می گوید: "من هم هیچ وقت خودم را پوشیده نمی گذاشتم."
او در ادامه این گفت و گو تاکید می کند که "از ظن خودش یکی از چیزهایی که در زندگی گم کرده است فخری است.»"
مریم فخر اعظم تقوی شیرازی (زاده ۱۳۰۴- درگذشته ۱۶ تیر ۱۳۹۱ تهران) معروف به فخری گلستان، سفالگر، مترجم و فعال حقوق کودکان بود.
او همسر ابراهیم گلستان بود. فخری گلستان مادر لیلی گلستان و کاوه گلستان است.
ابراهیم گلستان درباره رابطه فروغ با فخری می گوید "فوق العاده بود. ما با هم سفر می رفتیم، سینما می رفتیم. فخری موجود درجه اولی بود. من متاسف هستم که فخری مرده است."
گلستان در پاسخ به این سوال که فخری را بیشتر یاد می کنید یا فروغ را، می گوید "این حرف پرتی است، چرا که ترازویی وجود ندارد. هر دوی آنها در ذهن من هستند."
گلستان در این گفت و گو از یک زن دیگر هم سخن می گوید که مصاحبه گر با پریدن میان حرف گلستان مانع از آن از می شود که او از این زن سوم در زندگی خود سخن بگوید. مصاحبه گر احساس می کند که این زن سیمین دانشور است که گلستان رد می کند.
او در ادامه درباره سیمین می گوید: «نه سیمین از من بزرگتر بود. دختر خیلی خیلی خوبی بود. آدم بدبختی بود! او زندگی خیلی بدی داشت. من واقعا از مرگ او ناراحت شدم. من مرتب به سیمین تلفن می کردم.» سیمین دانشور، داستان نویس شاخص همسر جلال آل احمد بود. ابراهیم گلستان از منتقدان سرسخت و صریح جلال آل احمد است.
ابراهیم گلستان در این گفت و گو درباره مرگ فروغ می گوید: «پنج دقیقه پس از تصادف فروغ نوکر من خبر آورد، من دویدم او را به بیمارستانی بردم فقط 20دقیقه با ما فاصله داشت، اما قبول نکردند و او را پذیرش نکردند. گفتند اینجا مریض خانه تصادفی ها نیست. من او را به بیمارستانی در تجریش منتقل کردم که دیر شده بود.»
او می گوید: "حرف ها درهم برهم است. یکی آمده عکس گرفته که فروغ در جوب افتاده است. اصلا سر فروغ در جوب نیافته بود. فروغ وقتی به بیمارستان تجریش منتقل شده هنوز زنده بود و در حال انتقال با برانکارد هم زنده بود."
چرا مصاجبه گر ؟؟؟ آقای گلستان بعدازگذشت سالها بجای اینکه راجب احساسات غنی فروغ صحبت کنه ، فرصتی پیداکرده دوباره راجب خودش و توانایی های خودش صحبت کنه و بگه که همه چی رو این به فروغ یادداده . واقعا" دلم به حال خانم فخری و فروغ ها و خودم و زنان عاشق و حساس که به این مردها که هیچی نمیفهمند .
مشکل جماعت ایرانی که من هم از اونها هستم طبعا!! اینه که مدام داریم قضاوت میکنیم. آقا یکبار هم بشنویم... در حد شنیدن یک واقعه که ربطی به ما نداشته... چه دلیل داره گلستان و رابطش با فروغ رو قضاوت کنیم؟!!! کی گفته؟!!!