اگر کنار فنس بلند خورهای حد فاصل خلیج فارس و منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر بایستید، چند کانال بزرگ پسابهای تیره صنعتی را خواهید دید که از زیر جاده عبور میکنند و در خور خشکیده، راه خود را میکشند تا برسند به دریا. از اینجا برج سوخته مجتمع پتروشیمی بوعلی هم پیداست.
با این مجتمع پس از آتشسوزی تیرماه امسال آشنا هستید اما «بوعلی» یکی از چند 10 شرکتی است که زنجیروار به هم متصل میشوند تا منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر را بسازند. در این منطقه، ساعتی زمان لازم دارید تا از کنار همه شرکتها بگذرید و با نام و موقعیت هر کدام آشنا شوید؛ کارون، مارون، فجر، اروند، رازی، فارابی، امیرکبیر، خوزستان، بندر امام، غدیر، رجال، تندگویان، شهید رسولی و... اسکلههای تخلیه و بارگیری و انبارها و بندرگاههای متعدد دور و بر هم جای خود را دارد.
یکی از مدیران میانی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر که نمیخواهد نامی از او برده شود، آشکارا قوانین سختگیرانه محیط زیستی را یکی از ترمزهای توسعه این منطقه میداند. این موضوع را صیادانی که وجب به وجب منطقه را میشناسند هم تأیید میکنند. آنها از پایین آمدن میزان آلودگیها طی سه سال گذشته خوشحالاند اما وقتی این گفتهها را کنار تصویر پسابهایی میگذارید که مثل رودخانههای سیاه و سمی وارد خلیج فارس میشوند، ناخودآگاه از خود میپرسید مگر سه چهار سال پیش اینجا چه خبر بوده که حالا این میزان از آلودگی طبیعی است؟
جنگ پتروشیمی و محیط زیست
در استان خوزستان اختلافات میان مدیران محیط زیست و پتروشیمی به یک جنگ پنهان شبیه است. همان طور که عنوان شد، یکی از مدیران پتروشیمی، قوانین سختگیرانه زیست محیطی را مانع توسعه منطقه میداند. او تأکید میکند اگر چیزی از قول وی بنویسیم، تکذیب کند: «چند عامل مهم اجازه نمیدهد منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر توسعه پیدا کند؛ یک اینکه ما دیگر زمینی برای توسعه نداریم، دو اینکه سرمایهداری نداریم که ترجیح دهد به جای ویلاسازی در جنگلهای شمال اینجا کار تولید کند و سوم اینکه قوانین محیط زیست دست و بال ما را بسته.»
عامل چهارمی را هم میشود لا به لای صحبتها کشف کرد؛ از رده خارج شدن صنعت پتروشیمی در دولت قبل: «خب با دولتی طرف بودیم که اعتقادی به این صنعت نداشت. بعد هم که خیلی از مجتمعها تغییر مأموریت دادند و شروع کردند به تولید بنزین پتروشیمی و از آنجایی که مجتمعها زنجیروار به هم متصل هستند، کنار رفتن یکی، عملاً به کنار رفتن بقیه هم منجر شد.» این حرف را میشود اینطور هم عنوان کرد؛ حداقل تولید و حداکثر آلودگی.
چندی پیش احمد لاهیجانزاده، مدیرکل اداره حفاظت محیط زیست خوزستان اعلام کرد سالانه 6 میلیون تن پساب صنعتی و 568 تن پسماند ویژه در این استان تولید میشود که از این میزان، سهم صنایع پتروشیمی و نفتی 70 درصد است.
به گفته وی استان خوزستان رتبه اول کشور را در تولید پسابهای صنعتی دارد: «در حال حاضر همه خوریات منطقه به مواد و عناصر شیمیایی بخصوص جیوه آلوده است که خوشبختانه عامل عمده آن یعنی پتروشیمی بندر امام ماهشهر برای بهبود وضعیت، واحد «کلر آلکالی» خود را از مدار تولید خارج کرد. متأسفانه در حال حاضر خوریات ماهشهر آلودهترین منطقه جهان به جیوه است و همه نمونه برداریهای ما از ماهیها و آبزیان این مسأله را تأیید میکند.» پیشتر نیز رئیس پژوهشکده آبزی پروری جنوب کشور، نسبت به میزان آلودگی زیست محیطی در آبهای ساحلی ماهشهر هشدارداده بود.
اما واکنش لاهیجانزاده به توسعه مجتمعهای پتروشیمی:«زمزمه توسعه منطقه ویژه پتروشیمی به گوش میرسد و قرار است مسیر 10 کیلومتری ساحل، شامل خوریات و جنگل حرا به وسعت 2 هزار هکتار از دریا استحصال شده و پتروشیمیهای جدیدی ساخته شود. مطالعات ما نشان میدهد پتروشیمیهای جدید توجیه زیست محیطی ندارد و آثار زیانباری به دنبال خواهد داشت.»
جنگ دریا و صیادان
حدود یک ربع ساعت که از منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر فاصله بگیرید به بندر صادراتی «مجیدیه» میرسید و البته پیش از آن بندر صیادی «خور اسماعیلی». به قول محلیها هنوز آب «ولمه» نکرده و خور گله گله خشک است. صدها قایق صید کنار جاده در شن رها شده؛ انگار انبار جعبههای خالی میوه در میدان تره بار تهران یا جایی شبیه بازار اوراقچیهای شوش. خیلی از قایقها فرسودهاند و به هیچ دردی نمیخورند. این تصویر، کنار مخازن و اسکلههای بندر مجیدیه به خوبی جنگ چند سویه دریا و صیاد و صنعت و اقتصاد را ترسیم میکند.
خیلیها صیاد حرفهای هستند و زندگیشان از این راه تأمین میشود ولی بسیاری هم هستند که تفریحی ماهی میگیرند. به قول معروف برای خورد و خوراک خودشان.
احمد شافعی یکی از آنهایی است که تفریحی به صید میآید: «هیچ وقت بحث قدغن شدن ماهیگیری در ماهشهر مطرح نبوده ولی سه چهار سال پیش وضع خیلی خراب بود. نه کسی اینجا صید میکرد نه کسی میتوانست ماهی ماهشهر را بخورد. میتوانستی ماهی را با دست هم از روی آب جمع کنی چون گیج میشدند و بالا میآمدند یا روی آب میمردند اما به قدری بوی بدی میدادند که نمیتوانستی نزدیک شوی. الان شنیدهام روی شرکتها سختگیری میکنند و وضع آب هم بهتر شده.»
سختگیریهای زیست محیطی تا حدی بالاست که پتروشیمی بندر امام مجبور میشود یکی از واحدهای آلاینده خود را از مدار خارج کند اما موضوع فقط این نیست؛ بسامان شدن صنعت پتروشیمی بویژه پس از برجام، افزایش تخلیه و بارگیری کشتیهای بزرگ در بنادر جنوب را هم به دنبال داشته است و افزایش تخلیه و بارگیری نیز اگرچه نه به اندازه یک شرکت پتروشیمی اما درصد قابل ملاحظهای ایجاد آلودگی میکند.
صیادان حرفهای خور اسماعیلی میگویند قبلاً مگر چه اتفاقی میافتاد که یک کشتی اینجا پهلو بگیرد اما حالا هر وقت دریا میرویم، لااقل سه تا کشتی دارند بار میزنند.
سلیم نساری که 12 سال است به صورت حرفهای در خور اسماعیل ماهیگیری میکند از نزدیک شاهد تخلیه پساب هنگام بارگیری کشتی و مرگ ماهیها بوده است: «تابستان، نزدیک بندر صادراتی نمیدانم چه موادی توی آب رها کردند که آب سیاه شد. ماهیها گیج میشدند و روی آب میآمدند. شیمیایی شده بودند. چنان بویی بلند شد که تورها را جمع کردیم و در رفتیم.»
از او میپرسم انصافاً اتفاق افتاده وسوسه شوید ماهی حاضر و آماده روی آب را جمع کنید و برگردید یا نه؟ میخندد و میگوید اصلاً چنین چیزی ممکن نیست: «ماهی شیمیایی چنان بویی میدهد که نمیتوانید دست بزنید چه برسد به اینکه جمع کنید برای فروش. اینجا هم کسی از شما نمیخرد چون توی بازار روی دستشان میماند. خریدارهای اینجا کاملاً حرفهای هستند و ماهی شیمیایی را از بوی آن تشخیص میدهند.»
قاعدتاً میگو یا ماهی که با تور صیاد بالا آمده و آنقدر مسموم نشده که به پهلو روی آب بیفتد هم درصد قابل ملاحظهای از آلودگی به مواد شیمیایی را با خود دارد.
اما این میزان از آلودگی را نه خریداران حرفهای بنادر صیادی بلکه متخصصان آزمایشگاهها متوجه خواهند شد. در این میان وضع صیادانی که نه به صورت حرفهای و برای فروش، بلکه برای مصارف شخصی صید میکنند، بیشتر در معرض خطر هستند. چرا که نه دریا را به خوبی میشناسند و نه لااقل خریداری ماهی آنها را بو خواهد کشید. آنها هرچه از دامن مهربان دریا برمیدارند، به خانه میبرند و نوش جان میکنند. محسن عساکره یکی از همین صیادان است.
شغل اصلی او آژانسداری است و گاهی صبح تا غروب به دریا میزند:
«قطعاً اگر بدانم دریا آلوده است، ماهی نمیگیرم ولی من چیزی ندیدهام. به نظرم ماهی اگر آلوده باشد، باید آلودگی توی شکمش دیده شود. ولی من تا حالا چنین چیزی ندیدهام. میدانم که قبلاً وضع دریا خراب بود اما الان نه. وضع خوب است و همه دارند ماهی میگیرند.»
اهالی ماهشهر میگویند ماهی سواحل این منطقه به دلیل عمق کم آب و تعداد فراوان خورها، بوی زهم نمیداد و زمانی خریداران پر و پا قرصی داشت اما چند سالی است که ماجرا طور دیگری شده. آنقدر که حالا یکی از تخصصهای خریداران ماهی ماهشهر، بوییدن آن است. یکی از کارکنان منطقه ویژه میگوید: «ماهی که جای خود دارد سه نفر از همکاران ما کبوتر شکار کرده بودند که هر سه تا پای مرگ رفتند. خدا خیلی رحم کرد. دکتر گفته بود همه جانداران منطقه آلوده هستند!»
کریم شریفی یکی از صیادان حرفهای بندر خور اسماعیلی هم تأیید میکند که آلودگی کمتر شده اما این به معنای پاکی محیط زیست نیست: «دوازدهم هر ماه که «ولمه» میشود و جریان آب بهتر است به دریا میزنم. پانزدهم، آب تا پای جاده میرود. هشت روزی وضع خوب است تا اینکه «خراب ولمه» میشود.
توی این مدت هم هرچه آلودگی توی خورها هست، شسته میشود و به دریا میریزد. تمام این پتروشیمیها ضایعاتشان را توی دریا میریزند. درست است که وضع بهتر شده ولی تا زمانی که این شرکتها هستند، آلودگی هم هست. بله چند سال پیش روی دریا روغن سیاه بود؛ آب بو میداد، ماهیها میمردند اما چه کسی میتواند بگوید دیگر مشکلی نداریم؟»
اگر کنار فنس بلند خورهای حد فاصل خلیج فارس و منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر بایستید و رودخانههای سمی پسابهای صنعتی را تماشا کنید که از زیر جاده عبور میکنند و راهشان را میکشند تا برسند به دریا، هیچگاه ماهی نخواهید خورد حتی ماهی خزر!