bato-adv
کد خبر: ۲۸۱۶۴

حمله تازه الهام به هاشمي رفسنجاني

تاریخ انتشار: ۱۴:۱۲ - ۲۱ تير ۱۳۸۸


غلامحسین الهام سخنگوی دولت در گفت و گویی با سایت خبری رجا نیوز به بررسی انتخابات های ریاست جمهوری در دوره های گذشته و نقد عملکرد دولت های پیش پرداخت.

گفتمان توسعه هاشمی رفسنجانی و آسیب های آن

سخنگوی دولت در بررسی گفتمان های ایجاد شده توسط دولت های پیشین گفت: «اولين گفتمان بعد از امام با دولت آقاي هاشمي كليد خورد كه گفتمان توسعه بود. در بحث توسعه آسيب‌هاي جدي به عدالت وارد شد، عدالت هم مبنا و هم پايه انقلاب اسلامي بود، درحقيقت اساس گفتمان انقلاب اسلامي در انديشه امام(ره) مبتني بر عدالت بود.»

الهام در بررسی گفتمان توسعه هاشمی دو آسیب را بیا ن میکند و معتقد است: «آسيب‌هايي كه در گفتمان عدالت به وجود آمد، شكاف‌هايي در جامعه بين حاكميت و مردم ايجاد كرد و به تدريج دولت، حاكميت را به سمت يك گروه و طبقه خاص سوق داد. اين شكاف، عوارض اجتماعی شديدي هم به‌جاي گذاشت. در عين حال، چون رهبري به‌طور جدي پرچمدار گفتمان عدالت بود، ارتباط حاكميت و مردم از طريق رهبري حفظ شد و اين ارتباط بين مردم و رهبري باقي ماند و از مسير دولت عبور كرد. دولت به‌جاي فراگير بودن حوزه پوشش، به گروه خاصي كه بعداً اليت‌ها (نخبگان) از دل آن بيرون آمدند، محدود شد. اين موضوع با نگاه انتقادي رهبري به گفتمان دولت همراه بود.»
 
مناسبت گفتمان خاتمی با عملکرد هاشمی رفسنجانی
سخنگوی دولت در تحلیل چگونگی اقبال مردم به خاتمی می گوید: «در پي انتخابات رياست جمهوري سال 76 و با شكاف به وجود آمده، افرادي دنبال يك گريزي از اين گفتمان بودند و شاكله‌ی تبليغاتي آقاي خاتمي هم به گونه‌اي بود كه فاصله‌اي با دولت آقاي هاشمي را القا مي كرد. همچنین در رقيب وی هم نکاتی وجود داشت كه باعث می‌شد مردم تصور کنند آقاي ناطق كپي آقاي هاشمي است، به همين خاطر رويكرد مردم به سمت آقاي خاتمي شايد اينگونه قابل تحليل باشد كه مي‌خواستند از گفتمان هاشمي فاصله بگيرند.»

الهام با طرح ادعای غربی بودن توسعه سیاسی خاتمی معتقد است: «آقاي خاتمي موضعش را مبتني بر توسعه سياسي گذاشت و يك قشر ديگري را در اين جهت به صحنه آورد، بحث توسعه سياسي و تغيير شاكله و ساختار نظام سياسي كشور به سمت جامعه مدني كه با رويكرد و اهداف و كار ويژه‌ها ي خاصي تحليل مي شد. البته براي عموم مردم ناشناخته بود، ولي به هر حال توانست طبقه‌ي ويژه‌اي از جامعه و روشنفكران را جذب كند. اين رویکرد، گفتمان سياسي كشور را از مقوله مطالبه جدي‌اش يعني عدالت اجتماعي دور كرد و نتوانست به خواست عمومي تحقق بخشد و كاملاً مشخص شد بحث گفتمان سياسي و آزادي‌هاي با آن قرائت خاص، بيشتر پايگاه غربي دارد.»

الهام به بی عدالتی ها شکل گرفته در دوران سازندگی اشاره می کند و آن را دلیلی برای اقبال خاتمی در جلب حمایت مردم می داند و اظهار می کند: «اما برخی معتقدند دليل اقبال مردم به خاتمي در سال 76، بي‌عدالتي شكل گرفته در دوران سازندگي بود، یعنی مردم فكر مي كردند كه شايد بتوان با رأي به توسعه سياسي مشكلات اقتصادي و معيشتي را حل کرد، چون فضاي بسته‌اي را كه در دولت هاشمي ايجاد شده بود، یکی از دلایل ایجاد بی‌عدالتی‌های اقتصادی می‌دانستند. البته تصور بنده اين است كه مردم به اين مسئله كه از مسير گفتمان توسعه سياسي به مقوله عدالت اجتماعي برسند، شايد توجهي نداشتند. برداشتم اين است كه فاصله 2 نماد را تحليل كردند، فاصله خاتمي از هاشمي، و همين نفس اين فاصله، اين تصور را ايجاد مي كرد كه حتماً ديدگاه‌هايي در خصوص بحث عدالت اجتماعي وجود دارد كه كم و بيش در برخي مواضع و صحبت‌هاي آقاي خاتمی، نگاه‌های انتقادی به رویکردهای دولت آقای هاشمی دیده می‌شد.»

گفتمان عدالت محوری احمدی نژاد و مناسبتش با افکار هاشمی
الهام در ادامه ی این گفت و گو دلیل رای آوردن خاتمی در سال 80 را ملبس روحانی بودن وی می داند، الهام در تحلیل گفتمان احمدی نژاد و انتخابات 84 می گوید:« مشكلات اقتصادي مردم هم حل نشد و مسائل جديدي هم به وجود آمد و شكاف‌هاي جديدي ايجاد شد كه هزينه‌هاي سياسي، امنيتي و اجتماعي سنگين‌تري را هم به جامعه تحميل كرد. 

طبيعي بود كه جامعه به دنبال يك تحول در اين جهت مي‌گشت، ورود دکتر احمدي‌نژاد به عرصه، زمينه تغییر را پديد آورد، منتهي اين بار رقيبي كه به صحنه آمده بود، آقاي هاشمي بود. اگرچه از همان ابتدا بين آقاي هاشمي و خاتمي مقداري تفاوت‌ها و تعارض‌هايي به ‌خصوص از سوی طيف تند جريان دوم خرداد وجود داشت ولي در اين اواخر ترميم شده بود و ارتباط هاشمي و خاتمي شفاف‏تر شده بود. حزب كارگزاران كه طيف ساخته شده آقاي هاشمي براي عبور از روحانيت بود، کاملاً با آقای خاتمی همراه بود. 

چون آقاي هاشمي در آن دوره، شاخص جريان روحاني بود و روابطش را حتي به صورت شكلي و ظاهري با روحانيت مبارز كه مظهر روحانيت انقلابي و سنتي جامعه بودند، حفظ كرده بود. حتي با اينكه در اوايل انقلاب نگرش‌هاي تند چپ‌گرايانه داشت و به سمت روحانيون مبارز تمايل داشت ولي در واقع به آن سمت نرفت و پايگاه سنتي‌اش را حفظ كرد. اين سير، حركت آقاي هاشمي و عبور وی از پايگاه روحانيت سنتي را نشان می‌دهد، اگرچه ارتباطش با آن تشكيلات به طور صوري ادامه داشت.» 

حزب کارگزاران و عبور هاشمی از روحانیت

الهام در باره ی حزب کار گزاران و اطرافیان هاشمی رفسنجانی می گوید: «البته برخی به این بحث و ماجرای حزب کارگزاران که می‌رسند، همیشه حساب آقای هاشمی را از آن‌ها جدا می‌کنند، خود آقای هاشمی هم سال گذشته در دانشگاه شریف گفت مخالف تشکیل حزب کارگزاران بوده است؛ به عبارتی گویی ما با دو پدیده کاملاً مستقل مواجهیم؛ هاشمی و اطرافیانش.»

وی تشکیل حزب کارگزاران را نقطه ی عبور هاشمی از روحانیت می داند و  هاشمی امروز را با هاشمی اوایل انقلاب متفاوت قلمداد می کند و اظهار می دارد: «تشکیل حزب کارگزاران را باید نقطه عبور آقاي هاشمي از جامعه روحانیت دانست. این اتفاق، فاصله‌ی او را از مبانی و ارزش‌های سنتی روحانیت تشدید کرد. با توجه به نقشي كه آقاي هاشمي در تأسیس کارگزاران كه نوعاً افرادي پراگماتيست بودند، داشت، من فكر نمي‌كنم، این‌ها، دو پدیده‌ی مستقل باشند، بلکه خود آقای هاشمی چنين نگرش‌ها و ظرفيتهايي را براي تغيير داشته است. 

هاشمي دهه سوم انقلاب، هاشمي دهه اول انقلاب نيست و از نظر گفتماني هم نمي‌تواند باشد. به نظر من، آقای هاشمي حتي ظرفيت تغییر گفتمان موجود حكومت ديني را از نظر شخصی دارد، منتهي به صورت كارويژه‌هاي خاص خودش. آقاي هاشمي مي‌تواند يك خاتمي پيچيده‌تر، سياسي‌تر و پرنفوذتري باشد كه حامیان خود را در بخشی از اجزاء سنتی حاکمیت حفظ کرده است، چون اين ماهيت و فاصله سابقه انقلابی و سنتی به راحتی قابل تحليل دوستان قدیمی وی نيست، لذا هاشمي بخشی از دوستان سنتي خود را از بين روحانيت حفظ كرده و آن خوش بيني تاريخي به آقاي هاشمي اگرچه تا حدود زیادی کاهش یافته اما بخشی از آن هم باقي مانده است. به هر حال، يك مقداري آقاي هاشمي از نظر گفتماني بايد عميق‌تر تحليل شود.» 

انتخابات نهم ریاست جمهوری و ژست های انتخاباتی هاشمی

سخنگوی دولت در تحلیل رفتار هاشمی در انتخابات نهم می گوید: «در دوره نهم رياست جمهوري، تبليغات آقاي هاشمي با آن ژست‌هايش كاملاً با دوره‌های قبل تفاوت داشت، او به این باور رسیده بود كه بايد با لايه‌هاي ديگري از جامعه ارتباط برقرار كند و خيالش هم راحت بود كه با سابقه قبلی خود مي‌تواند بخشي از بدنه سنتي جامعه را محفوظ بدارد، گمان مي‌كرد كه قشرهاي انقلابي تند را نيز به خاطر تندروي غيرواقع بينانه كه از ابتداي دوره رياست جمهوري‌اش نسبت به وی داشته‌اند، بايد از صحنه تصميم‌گيري حذف كند. از اين رو، جايگاهي براي آن طيف در عرصه سياسي نمي‌شناخت، به معناي ديگر از آن ظرفيت توده اي غافل بود. اگرچه در دور اول انتخابات 84 و در يك دوئل انتخاباتي نشان داده شد كه تحليل هاشمي درست نبوده است.»

الهام مدعی میشود که مدارکی وجود دارد مبنی بر این که در انتخابات نهم ریاست جمهوری هاشمی به دنبال حذف احمدی نژاد بوده است و می گوید: « البته من فكر مي كنم اینگونه نبوده است كه هاشمي در دوره اول احمدي‌نژاد را نشناخته باشد، به هرحال احمدي‌نژاد استاندار او هم بوده است، مداركي هم وجود دارد كه نشان مي‌دهد تلاش جدي هاشمي در دور اول بر اين بود كه احمدي‌نژاد را حذف كند و در اين جهت توفيقي پيدا نكرد لذا خود او حدس مي‌زد كه در ميان رقباي سال 84، جدي‌ترين رقيب او ممكن است احمدي‌نژاد باشد ولي چون هنوز جامعه با احمدي‌نژاد آشنايي كامل نداشت، تصور چنين نتيجه‌اي را نداشت.»
 
سخنگوی دولت این گونه به کالبد شکافی رقابت هاشمی و احمدی نژاد می پردازد: «احمدي‌نژاد از حيث ارتباطات در بدنه جامعه با شهرداري تهران آغاز كرده بود و روحيه عدالت‌خواهي و مردم‌گرايي او را مردم تهران تا حدي تجربه كرده بودند. احمدي‌نژاد توانست در فضاي انتخاباتي با بدنه جامعه ارتباط برقرار كند و اين مهارت او بود كه توانست بدون استفاده از ظرفيت حزبي، گروهي و جرياني، اين ارتباط گفتماني را با بدنه مردم برقرار كند، نه با ادبيات روشنفكري و سياسي و خيلي راحت و روان با مردم رابطه برقرار كرد. 

اين رابطه، يك رابطه همگاني بود، يك رابطه همگرايي فكري بود، مردم با احمدي‌نژاد احساس همزادپنداري كردند و اين خيلي در جامعه بروز پيدا كرد. همچنین در اثر خشونت و بي‌رحمي رقيب و تخريب‌هايي كه انجام دادند، مردم اين فاصله را جدي‌تر تعقيب مي كردند، دور دوم به يك‌باره اينها شوكه شدند كه ميان همه رقبا، احمدي‌نژاد و هاشمي به رقابت نهايي رسيدند و براي اولين بار در تاريخ انقلاب، انتخابات رياست جمهوري به مرحله دوم رسيد.
 
اين نشان داد تصميم گيري مردم در اينجا خيلي جدي و سنگين بود. دور دوم براي آقاي هاشمي با احساس خطر و نگرانی همراه بود، چون براي كسي كه خود را در طيف رهبران انقلاب مي‌داند و هنوز با آن نسل از جامعه رابطه دارد، شكست غيرقابل تحمل بود. لذا روش‌ها را خيلي سريع تغيير دادند و به تخريب سخت احمدي‌نژاد پرداختند. با ادبياتي زشت، متكبرانه، به‌واقع غيراخلاقي و غيراصولي و خودمحورانه اين كار را انجام دادند. سعي كردند به سمت آراي خاموش جامعه و حفظ ميراث خاتمي بروند. مردم در اين انتخابات به رغم همه اين تخريب‌ها، اعتماد و ارتباط بيشتر وعميق‌تري با آقاي احمدي‌نژاد پيدا كردند و توانمندي او را در عرصه رقابت پسنديدند و اينگونه احمدي‌نژاد رأي آورد.» 

تحلیل گفتمان عدالت خواهی احمدی نژاد و رابطه آن با گفتمان امام

غلام حسین الهام در ادامه تحلیل خود این گونه به گفتمان عدالت خواهی احمدی نژاد می پردازد: «در طول اين دوره، احمدي‌نژاد گفتمانش برمبناي عدالت بود و خيلي شفاف با مردم آن را مطرح كرد و توانست با اين گفتمان غلبه پيدا كند. از اين دوره به بعد، احياي گفتمان و انديشه امام هم در حوزه‌هاي عدالت اجتماعي و هم در حوزه ارتباط با مردم و تعامل حكومت با مردم و شكسته شدن حلقه تنگ مديراني كه به ناحق در قدرت جايگير شده بودند و مي خواستند ماندگار باشند و به يك شكلي اين قدرت را موروثي مي كردند، عبور كرد و حلقه‌هايي كه از نظر مردم آلوده به فساد شده بودند، شكافته شد، خود اين، اميد و نشاط ويژه‌اي در جامعه ايجاد كرد.

گفتمان امام در سياست خارجي هم احيا شد، مردم به طور طبيعي احساس شادماني كردند و رضايت ويژه‌اي در ارتباط با رهبري ایجاد شد، اين همگرايي در درون حكومت هم به هم‌افزايي قدرت، هم از حیث ملي و هم از لحاظ بين‌المللي و هم صلابت ايدئولوژيكي و ديني منجر شد. خود اين، براي بدنه جامعه آرامش‌بخش بود، اين مسائل باعث شد كه ما در عرصه بين‌المللي توانستيم يك بار ديگر بعد از زمان امام، جايگاه ويژه‌اي پيدا كنيم و از طرف ديگر، نفوذ ايدئولوژيك جمهوري اسلامي عمق پيدا كرد.
 
اين عمق ايدئولوژيك جمهوري اسلامي ضريب نفوذ بين‌المللي را بالا برد. امنيت داخلي را به رغم همه تهديدها بيشتر كرد و توانست يك عرصه جديدي از قدرت و غرور ملي بيافريند. در عين حال، توانست به مطالبات داخلي پاسخ دهد. بحران هسته‌اي را پشت سر بگذارد و با موفقيت از آن عبوركند و از همه تهديدهاي بلوك غرب به رهبري امريكا بگذرد، اين قدرت توأم با ارتباط با مردم بود.

سادگي رفتار و فراگير شدن قدرت و حضور مردم در عرصه تصميم‌گيري در كشور، نگاه جامع به مجموعه كشور از روستا تا شهر، رها كردن دولت و منتشر كردن آن در همه بخش‌ها، ساده‌گرايي و ساده‌زيستي احمدي‌نژاد و صداقتش پايه‌هايي براي قدرت مردمي او شد.

در انتخابات دهم رياست جمهوري اين ضريب شناخته شد. لذا مخالفان دولت احساس كردند براي هميشه از صحنه قدرت حذف مي‌شوند، بنابراين بايد يك چهره‌اي را مي‌آوردند كه در ذهنيت مردم شاكله عدالت محوري دهه اول را مي‌داشت و با نسل جديد بر سر يك انقطاع ارتباطي كاملاً نقش ايفا مي‌كرد، لذا موسوي گزينه مطلوب اين جريان بود تا بتواند به عنوان عبور از اين مسئله با يك حركت رو به جلو اما ارتجاعي در اين گفتمان از يك شكست جدي جلوگيري كند.» 

انتخابات دهم و شکست اصلاح طلبان

الهام در تحلیل انتخابات ریاست جمهوری دهم و رویکرد اصلاح طلبان در این انتخابات می گوید: «مهمترين ضربه‌اي كه اينها را نگران كرده و الآن هم بعد از انتخابات روي آن در حال تأكيد هستند، اشكال در انتخابات است كه حرف بي‌اساسي است چرا كه اشكال به خودشان وارد است. در اولين مناظره، آقاي احمدي‌نژاد خاستگاه اين مسئله را رو كرد و ارتباط موسوي را با 2 دولت و درواقع همان گفتمان هاشمي و خاتمي برملا ساخت.
 
اين هوشمندي، يك‌باره جهشي در جامعه ايجاد كرد، آن چيزي كه اينها فكر مي‌كردند، مي‌تواند نقطه غلبه‌اشان باشد، به نقطه منفي تبديل شد و دريافتند كه احمدي‌نژاد با يك خيزش عمومي حركت كرد ولي موسوي نه. آشكار شدن وابستگي اين جريان به هاشمي، ريزش ايجاد كرد، براي اينها سنگين بود، چون نمي توانستند اين شكست را به حساب گفتمان و رفتارشان بگذارند بلكه اين شكست را نتيجه تقلب در انتخابات تلقي مي‌كردند. 

حرف اين جماعت با احمدي‌نژاد اين است كه مي‌گويند تو چرا تلاش كردي يك واقعيتي براي جامعه شناخته شود، يك پرده‌اي بالا رود و يك نقابي برداشته شود. شما ايدئولوژي نقاب‌دار را برداشتي و براي مردم شفاف كردي. همين باعث شد مردم ما را بشناسند و از ما رويگردان بشوند و در كل گفتند فضاي انتخابات، فضايي از اساس غلط بود.

البته آن روز باور نمي‌كردند مردم تصميمي اينچنيني بگيرند و باز هم نتوانستند با بدنه ارتباط برقرار كرده و پيام مردم را درك كنند. خودشان را به غفلت زدند و يا واقعاً غفلت داشتند. الآن كه ديدند سناريوي آنها شكست خورده است، به عقب برگشتند، امروز از ديروز حرف مي‌زنند و مي‌گويند اين فضا، فضاي درستي نبوده است. مي‌گويند هم از نظر حقوقي و هم از نظر محتواي فكري، فضاي انتخابات غلط بود. 

آنها خواستند احمدي‌نژاد را تخريب كنند ولي صداقت بارز احمدي‌نژاد را نتوانستند تخريب كنند. شعار آنها وصل كردن دروغ‌گويي به احمدي‌نژاد بود، بدترين تخريب‌ها را كردند، اگر از حيث تخريبي نگاه كنيم، احمدي‌نژاد مظلوم اين انتخابات بود، به شدت تخريب شد. آن‌ها تخريب احمدي‌نژاد را از مدت‌ها قبل شروع كردند. همه‌ي كمپين انتخاباتي آنها يك پيام داشت كه احمدي‌نژاد دروغ‌گوست اما مردم اين دروغ را راست ندانستند. وصف دروغ‌گويي از احمدي‌نژاد دروغ بود. به تعبیر دیگر در این انتخابات، پرده از تقلب گفتمانی برداشته شد.

حرف ديگر اين جريان اين بود كه يك رأي خاموشي وجود دارد كه اگر بيدار شود، با ما خواهد بود اما اينطور نشد، يعني عمده‌ي آراي خاموش با هوشمندي احمدي‌نژاد پاي كار گفتمان امام و انقلاب آمد.» 

سناریو بازگشت اصلاح طلبان به حاکمیت
الهام به سناریو بازگشت به حاکمیت اصلاح طلبان اشاره می کند و معتقد است: «اين بخشي از سناريوي بازگشت به حاكميت آن‌ها بود كه شكست خورد. آقاي هاشمي در خطبه‌‌هاي نماز جمعه گفت كه اگر اين عدد (40 ميليون) پای صندوق‌های رأی نيايد، معنايش اين است كه مردم دلسرد هستند و مشروعيت انتخابات، محل سؤال قرار داد. وی نتيجه اين امر را حاكميت يك اقليت دانست كه البته با تعابير نادرست از نظر مبنايي و اخلاقي استفاده شد. 

تحليل آن‌ها اين بود كه اگر زمينه مشاركت حداكثري فراهم شود، طيف مدافع گفتمان امام(ره) و انقلاب در اقليت مي‌ماند. اين هم از برداشت‌هاي غلط آن‌ها از فضاي عمومي جامعه و عدم درك كافي آنها بود. عكس اين اتفاق افتاد، يعني مشاركت 85 درصدي رخ داد كه در انتخابات يك ركورد بي‌سابقه است. اين ركورد سبب شد كه آنها نتوانند اين اتفاق بزرگ را باور كنند. آن‌ها آراي خاموش را هم با تحليلي غلط از آن خود مي دانستند.

من حتي نمي‌خواهم بگويم كه همه آرايي كه به سمت آقاي موسوي رفت، وزن اين گفتمان است، نه اينگونه نيست. وزن گفتمان هاشمي و طيف او خيلي كمتر از اين حد است. معيارهاي مردم براي انتخابات مي‌تواند متفاوت باشد. اين حداكثر وزن گفتماني است كه مي‎شود قائل شد ولي باز هم مي‌خواهم بگويم كه همه‌ي اين 13 ميليون رأي، يك تحليل ندارد، نگرش‌ها و تحليل‌ها در اين وزن قرار نمي‌گيرند. 

يك شكست ديگر در تحليل خوردند كه جامعه ما آن نيست كه آن‌ها مي‌پنداشتند و يا آن چيزي نيست كه آنها مي‌خواستند، هضم اين برايشان مشكل است، پس واقعيت را انكار مي‌كنند. يا بايد خود را انكار كنند و بطلان خودشان را بخواهند يا بايد جامعه را با واقعيت‌هاي بيرون آن انكار كنند، اما ترجيح دادند به دومي بپردازند و خودخواهي‌اشان را از دست ندهند.» 

آینده ی جریان اصلاحات

سخنگوی دولت درباره ی آینده جریان اصلاح طلبی می گوید: «به نظرم اينها در يك روند دموكراتيك حذف شدند و اين تلاش‌هايي كه انجام مي‌دهند، به‌خاطر اين است كه اين اتفاق را به تأخير بياندازند و براي اين كار، مشروعيت اين حذف دموكراتيك را مخدوش نگه مي‌دارند و نمي‌خواهند بپذيرند كه انتخابات به صورت كاملاً دموكراتيك برگزار شد، بنابراين بحث‌هايي همچون تقلب در انتخابات را پيش مي‌كشند و مي‌خواهند اين موضوع را در ذهن جامعه شكل دهند. البته مردم اين نيرنگ‌ها را نخواهند پذيرفت و هر چه اين جريانات بيشتر ادامه دهند، اتفاقاً حقايق بيشتري براي مردم نمايان خواهد شد. بايد گفت جايگاه احمدي‌نژاد پرنفوذتر از گذشته خواهد شد و در يك كلام فضاحت اين شكست دموكراتيك بيش از پيش روشن خواهد شد.

قصد بنده اين نيست كه تقابلي در جامعه ايجاد كنم و جامعه را بين 24 ميليون و 13 ميليون تقسيم كنم و اصلاً اين را قبول ندارم، اتفاقاً 2 دسته كردن جامعه چيزي است كه آن‌ها شديداً به دنبال آن هستند. بايد توجه كرد در يك جامعه اسلامي، قطبي كردن وجود ندارد ولي آنها يك ظرفيتي به‌كار بردند كه اين اتفاق بيافتد اما نشد و دنبال اين هستند كه اين تقابل را حفظ كنند و اين عدد را رشد دهند. اين تحليل، غلطي است و اتفاق هم نخواهد افتاد، طيف اولي را كه اينها به صحنه آوردند، حذف خواهد شد، البته موسوي براي آنها نماد و ابزار بود، بايد از اين ابزارها و نمادها بگذرند و با توجه به همين، مي‌گوييم حذف شده اند، اين دوران بطلان نمادهاست، به‌خصوص با رفتار نامعقولي كه در پيش گرفتند و عليه گفتمان خودشان كه تأكيد بر قانون بود، ايستادند و موضع‌گيري كردند كه نوعي خودزني سياسي بود كه ترميم‌ناپذير هم هست.

اين جريان يك هدف دارد و آن ماندن است، اينكه اولاً خودشان استحاله نشوند و ثانياً بتوانند جامعه را استحاله و در آن تغيير ايجاد كنند. نقطه اتكايشان را هم بايد روي گروه‌هاي خاصي كه براي خودشان تعريف مي‌شود، بگذارند، بعيد مي‌دانم اين كار را با بدنه جامعه بتوانند انجام دهند و بايد يك مدل جديدي براي بازسازي پيدا كنند.

مي‌توان گفت اين جريان هم‌اكنون در يك گيجي به سر مي‌برد، چون مركز ثقلشان ضربه خورده است لذا جنون‌وار به خيابان‌ها ريختند، اوباش را استخدام كردند و از ابزارهاي خشونت‌بار و متحجرانه استفاده كردند. از طرفي، هويت ملي را مخدوش كردند‌ و از طرفي، رسماً متكي به بيگانگان شده‌اند. اينها در ذهن جامعه ما نمادهاي زشتي از هويت ملي است. يعني به نظرم اينها دچار جنون شدند، اين فضا مي‌گذرد و اينها از بين مي‌روند. بايد درباره يك مدل جديد براي بقاي خودشان فكر كنند.» 

مواضع رهبری نسبت به هاشمی

غلامحسین الهام درباره چرایی دفاع مقام عالی رهبری از هاشمی رفسنجانی معتقد است: «هيچكس دوست ندارد انسان‎ها در تحولات دوران حذف شوند، اين مطلوب انقلاب نيست، اما اگر كسي خود را به يك ديوار محكم مي‌زند و سرش مي‌شكند، مقصر خودش است، كسي نمي‌خواهد سر او را بشكند، رهبر انقلاب اين را منع كردند، كسي كه در دل اين نظام هست، بايد خودش را در دل نظام، پويا نگه دارد. هركس از نظام فاصله بگيرد، خود به خود حذف مي‌شود. 

خروج از يك قالب و خروج از سيستم موجب حذف افراد خواهد شد. اين خود افراد هستند كه تصميم مي‌گيرند، حذف شوند. اگر كسي خارج از سيستم حركت كند، نمي‌شود او را با سابقه و حرف در يك سيستم حفظ كرد، رفتار، كاركرد و عملكرد او بايد همگرا با سيستم باشد. بيانات رهبري فرصتي است براي بازگشت و تذكري است به سابقه.

حذف همانگونه كه يك تهديد است، يك مطالبه هم هست، اگر كسي بخواهد با اتكاي به يك سري مسائل، خارج از قالب حركت و فكر كند، ماندگار خواهد بود، به اين دليل كه هيچ‌كس ويژگي مصونيت را ندارد، به این دلیل که مصونیت دارد یا خود او معیار و اصل حق است، اشتباه است. اگر كسي در يك ظرف حركت مي‌كند، باید متناسب با آن رفتار کند، مگر اينكه ظرف را عوض كنيم، قالب انقلاب را عوض كنيم، قالب انقلاب هم كه عوض نمي‌شود. اگر مي‌خواهيد در قالب انقلاب حركت كنيد، بايد در انقلاب باشيد. اگر مي‌خواهيد خارج از آن حركت كنيد و انقلاب را هم حفظ كنيد، منطق ندارد و شدني هم نيست. همه دوست داريم آقاي هاشمي در داخل انقلاب حركت كند.»

برچسب ها: الهام انتخابات
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین