یادداشت دریافتی- داریوش بهمئی*؛چند روز اخیر از سرنوشتسازترین مقاطع زمانی و نقطه عطف احتمالی در تاریخ معاصر کشور میباشد. روزهایی که میتواند مسیری نو برای کشور و حتی روابط منطقه ای و یا جهانی ایجاد کند.
مقطعی که با توجه به تهدیدات افراط گرایی و تروریسم بین المللی هیچ کشوری فارغ از معاهدات و مخاصمات فی مابین حاشیه امنی ندارد. این وضعیت شرایطی را برای کشورها پدید آورده که میبایست وزنه تعامل در ترازوی روابط بین المللی سنگین تر از مجادله و دشمنی باشد.
در این میان و مسیر، کشورهای با موقعیت و وزن جغرافیایی حساس و سنگین تر وظیفه ای به مراتب دشوارتر دارند. میتوان گفت در مسیر مذکور پیش رو، ایالات متحده و هم پیمانانش و ایران و متحدانش در حال برداشتن گامهایی هستند حال بهانه این تعامل موضوع هسته ای باشد و یا مسایل دیگر، خیلی اهمیت ندارد مهم گام برداشتن در جهت حل اختلافات و تمرکز بر رفع تهدیدات مشترک با تکیه بر پتانسیلهای موجود است. و اما کشور ایران غیر از تهدید از ناحیه افراط گرایی و تروریسم متاسفانه در تنگنا و محدودیت اقتصادی و انزوای سیاسی نیز قرار دارد.
خوشبختانه ضرورت توافق هسته ای مورد اجماع آحاد مردم و مسئولان عالی مملکت قرار دارد. در این بین گروهی وجود دارد که هم اقلیت سیاسی بوده و هم کمترین پایگاه اجتماعی را دارد اما با پشتوانه نفوذ چندین ساله در رسانه ملی و در اختیار داشتن روزنامههای ارتزاقی از بیت المال و فعالیت در فضای مجازی، مانع تراشی در مسیر توافق را پیشه کرده و توافق هسته ای را مرگ حیثیت و غرور ملی وانمود میکنند. این درحالی است که غرور ملی کشور از چندین شاخص نشات میگیرد و محدود و زنجیر کردن آن به توافق هسته ای محلی از اعراب ندارد.
برداشتن محدودیتهای اعمال شده بر کشور در صورت توافق علاوه بر موفقیتهای اقتصادی موجب افزایش شاخصهای قدرت ملی نیز میگردد. با افزایش قدرت ملی است که میتوان در برابر شرایط فشار احتمالی آینده ایستادگی کنیم و قدرت چانه زنی و یا تحمیل خواستهها را افزایش دهیم. بدون شک با شرایط فعلی تحریم، توانایی توسعه کشور محدود و مشروط بوده و با توجه به چالشهای منطقه ای مرتبط با ایران به مرور امنیت ملی نیز آسیب پذیر خواهد شد.
با روش شعار و شعارزدگی هم کاری درست نمی شود. نفی هولوکاست و فریادهای مشابه در دولت گذشته غیر از هزینه زایی ملی و بهره برداری مقامات فتنه گر اسراییل جهت ایران هراسی چه دستاوردی غیر از ارضای امیال جناحی و شخصی داشته است.
بدیهی است کشورهای غربی به ویژه آمریکا در مسیر مذاکرات، دلسوز منافع ملی و مردم ما نیستند و به دنبال منافع حزبی و ملی خود هستند این وظیفه مذاکره کنندگان ایرانی است که با لحاظ شرایط کشور، دستیابی به توافق هرچند به طور نسبی و کوتاه مدت بدنما را سرلوحه کار خود قرار دهند و بدانند که عزت ملی مقطعی و شعاری برخی شعارزدههای داخلی، جایی در منافع ملی واقعی و درازمدت ندارد.
با نگاهی به شعارهای رنگارنگ به اصطلاح ارزشی و شبه انقلابی برخی دولتمردان هشت ساله پیشین و نتایج فاجعه بار صدور پی در پی قطعنامه در مسیر مذاکرات طی شده و روشدن فسادهای اقتصادی و مدیریتی در دوره صدارتشان در سطوح بالای دولتی به اهداف پشت پرده این شعارهای گوش فلک کرکن آنها پی میبریم.
سواستفادهها از تحریمهای جهانی برای پر کردن جیب برخی دوستانشان به معنی آگاهانه مملکت را در برابر قطعنامههای کاغذپاره ای! قرار دادن بوده است وگرنه کاغذپاره خواندن اسناد رسمی شورای امنیت سازمان ملل در حالی که سران دولت مذکور با ایل و تبار و خانواده به همان محل قطعنامه دون پر شده! رفته و سخنرانیهای آتشین و آن چنانی سرداده، نشان از چه میتواند باشد؟
این تناقض رفتاری چگونه توجیه میشود؟ البته خودشان خوب میدانند اهدافشان چه بوده و مصارف داخلی این رویهها را خوب مدیریت میکردند که در پستوی مسیر چپاول بیت المال را برای دوستانشان هموار کردند.
در آستانه امضای توافق هسته ای، نمایندگان دیپلماسی مردم ایران زمین، ضمن برخورداری از حمایت و تایید صریح مقام معظم رهبری، نشان داده اند دیپلماسی، مذاکره و شرایط را نیز خوب میشناسند و به جد پیگیر به منصه ظهور و عمل رساندن شعار چرخیدن همزمان سانتریفیوژها و چرخ زندگی مردم به عنوان ولی نعمتان و صاحبان اصلی نظام و کشور هستند.
مخالفان توافق بدانند مردم دیگر از چپاول بیت المال در زیر پوشش شعارهای ارزشی خسته شده اند. آرامش اقتصادی و سیاسی و توسعه پایدار وطن خود را خواهانند.
افزایش اعتبار جهانی هویت خود را میطلبند. اکنون که فرصتی تاریخی برای تعامل جهانی به دست آمده حمایت از توافق هسته ای وظیفه همه کسانی است که کشور و مردم خود را دوست دارند و راضی به زجر تحریم و سایه جنگ بر کشور نیستند. بدون شک در مسیر توافق هسته ای نباید از منافع از دست دادهها با توافق، انتظار همراهی داشت آنهایی که به بهانه دور زدن تحریمها یکباره ثروت نامشروع چپاول کردند و اکنون نیز با استفاده از تریبونهای بیت المالی، مخالفت با مذاکرات اتمی را سرلوحه کار خود قرار داده تا مبادا منافع سیاسی و مادیشان به خطر بیفتد.
*کارشناس ارشد ژئوپلیتیک