«نامهام خطاب به همه دولت مردان و سياست مداران و همه کسانی است که کاری میتوانند بکنند. تو را به خدا دست برداريد. تو را به خدا او را وارد اين بازیهای بزرگان نکنيد. او نحيفتر و سادهتر از آن است که بتواند در بازی شما شرکت کند.»
بهمن قبادی، فيلمساز ايرانی به دنبال بازداشت و محکوميت رکسانا صابری طی نامه سرگشادهای با اشاره به اینکه صابری نامزد او بوده است، نسبت به وضعیت وی ابراز نگرانی کرده است.
در نامه بهمن قبادی آمده است: «اگر سکوت کرده بودم به خاطر او بود، و حالا اگر حرف میزنم باز هم به خاطر اوست. به خاطر رکسانا صابری. نامزد، دوست و همراهم. دختری باهوش و با استعداد که برايم هميشه قابل تحسين بوده و هست. ۳۱ ژانويه بود، روز تولدم صبح تماس گرفت که برای تولدم میآيد پيشم تا باهم برويم بيرون. نيامد...زنگ زدم به موبايلش. خاموش بود تا يکی دو روز نمیدانستم چه اتفاقی افتاده. به خانهاش رفتم و چون کليد خانه همديگر را داشتيم به داخل رفتم ولی نبود...».
بهمن قبادی ادامه داده است: «بعد از دو روز زنگ زد و گفت "منو ببخش عزيزم مجبور شدم برم زاهدان" و من هم عصبانی شدم که چرا به من نگفته؟ گفتم باور نمیکنم و دوباره گفت "ببخش عزيزم مجبور شدم" و گوشی تلفن قطع شد و منتظر تماس بعدیاش شدم و نزد و نزد. رفتم زاهدان و تمام هتلها را جستجو کردم و چنين اسمی را نيافتند هزار جور فکر مريض کردم تا ده روز.. تا اينکه از طريق پدرش فهميدم که دستگيرش کردهاند و فکر کردم شوخی است فکر کردم سوء تفاهم شده و دو سه روز ديگر آزادش میکنند. اما چند روز گذشت و خبری از رکسانا نشد. نگران شدم و اين در و آن در زدم تا بالاخره فهميدم چه به سرش آمده».
این فیلمساز افزوده است: «با بغض میگويم او معصومتر و بیگناهتر از اين حرفهاست. من که سالهاست او را میشناسم و لحظه به لحظه در کنارش بودهام، اين حرف را میزنم. او هميشه مشغول کارهای مطالعاتی و تحقيقاتیاش بود، نه چيز ديگر. در اين سالهای آشنايی، نشد يکبار جايی برود که من ندانم، يا کاری بکند که به نظرم نامعقول و نامتعارف بيايد. در پيشينه او و خانواده و اطرافيانش هم هيچ وقت نشانهای از موردی نامعقول نديدهام. آخر چطور میشود کسی که گاهی میشد روزها از خانه بيرون نمیآمد مگر برای ديدنِ من، کسی که به شيوه ژاپنیها صرفهجو بود و گاهی به سختی هزينه زندگی و کارش را مهيا میکرد، کسی که در به در دنبال حامیای میگشت تا ناشری داخلی به او معرفی کند تا بتواند کتابش را اينجا چاپ کند، حالا متهم به جاسوسی شده»؟!
قبادی ادامه داده است: «همهمان میدانيم -نه، توی فيلمها ديدهايم- که جاسوسها خيلی ناجنس و بلا هستند و مدام اينجا و آنجا سرک میکشند و در ضمن خيلی هم حقوق میگيرند. وجدانم در عذاب است. چون من او را به ماندن و کار کردن تشويق کردم. و حالا نمیتوانم کمکی به او بکنم. رکسانا میخواست از ايران برود. من نگهش داشتم. اوايل آشنايیمان او میخواست برگردد آمريکا. دوست داشت که با هم برويم. اما من اصرار کردم که بماند تا فيلم جديدم تمام شود. او عملاً داشت از ايران میرفت و من نگهش داشتم. و حالا ناراحتم که به خاطر من ماند و دچار اين ماجراها شد. خود من در اين چند سال دچار افسردگی شديد شدهام. چرا؟ چون فيلمم توقيف شده و سر از بازار سياه درآورده. به فيلم بعدیام مجوز ندادند و عملاً مرا خانه نشين کردند. اگر تا امروز تاب آوردهام به سبب حضور و کمکهای روحی او بوده. من به خاطر مجوز نگرفتن فيلمم تند و پرخاشگر شده بودم و او بود که هميشه مرا به آرامش دعوت میکرد».
در ادامه نامه سرگشاده قبادی آمده است: «رکسانا میخواست از ايران برود. من نگهش داشتم. او مراقب افسردگیهای من بود. بعدها من به خاطر آنکه برای او انگيزهای ايجاد کنم تا بماند، ازش خواستم که طرح نوشتن کتابش را که مدتها در ذهن داشت شروع کند. من همراهش بودم و به خاطر دوستیها و روابطی که داشتم اين در و آن در زدم و قرار و مدار گذاشتم با فيلمساز و هنرمند و جامعه شناس و سياستمدار و ديگران. حتی خودم هم پای مصاحبهاش نشستم. کتاب سرگرمیای بود برای او تا ماندن را تحمل کند، تا من کارِ فيلمم تمام شود و با هم برويم. کتابِ رکسانا کتابی معمولی بود و به هيچ وجه ضد دولت ايران نبود. تمام مدارکِ کتاب موجود است و حتماً روزی چاپ خواهد شد و همه خواهند ديد. اما آخر چرا همه سکوت کردهاند؟! همه کسانی که پای صحبت و مصاحبه با او نشستهاند و میدانند که او چقدر ساده و بیگناه است».
قبادی با اشاره به اینکه "اگر اين نامه را مینويسم به خاطر اين است که نگرانش هستم" از افسردگی و اعتصاب غذای احتمالی صابری ابراز نگرانی کرده است.
قبادی یادآور شده است: «نامهام خطاب به همه دولت مردان و سياست مداران و همه کسانی است که کاری میتوانند بکنند. تو را به خدا دست برداريد. تو را به خدا او را وارد اين بازیهای بزرگان نکنيد. او نحيفتر و سادهتر از آن است که بتواند در بازی شما شرکت کند تو را به خدا تمامش کنيد نگذاريد اينگونه مهره تبليغاتی اين جهان کثيف شود. از من بخواهيد که در دادگاهِ او حاضر شوم و کنار پدر فرهيخته و مادر مهربانش بنشينم و به معصوميت و بیگناهیِ او شهادت بدهم.
دخترِ ايرانیمان که چشمهای ژاپنی دارد و شناسنامه آمريکايی، در زندان است».
گفتنی است، رکسانا صابری خبرنگار ایرانی الاصل که 22 بهمن سال گذشته بازداشت شد، به اتهام جاسوسی به هشت سال حبس محکوم شده است.