کولیهای «مونت پلیه» و «آرلس» در جنوب فرانسه، فعلا قصد آمدن به ایران را ندارند. برخلاف اخبار منتشرشده مبنیبر سفر گروه «جیپسیکینگز» به تهران، این گروه در گفتوگو با «شرق» خبر آمدن خود را به ایران تکذیب کردند. در اخبار منتشرشده، اعلام شده بود دستاندرکاران ایرانی این کنسرت، تالار وزارت کشور را برای ٢٠ تا ٢٦ اردیبهشت، رزرو کردهاند، درحالیکه طبق برنامه زمانبندیشده، شهر «آناهایم» کالیفرنیا در تاریخ ٢٧می (ششم خرداد)، میزبان این گروه خواهد بود و پس از آن تور کنسرت «جیپسیکینگز» در دیگر شهرهای آمریکا ادامه مییابد.
شهرهای مختلف جهان درحالی میزبان «جیپسیکینگز» میشوند که این گروه فرازونشیب زیادی را پشتسر گذاشته و حتی اوایل کار، گیتارنوازیشان ریشخند کولیها را برمیانگیخت. «سلاطین کولی» که بعدها نام «جیپسیکینگز» (Gipsy kings) را برای گروه خود برگزیدند، بیاعتنا به سرزنشها و ریشخندها، نوآوری پیشه کردند. آنها چند برادر، پسرعمو و پسردایی بودند که پدرانشان سالها قبل از مناطق شمالشرقی اسپانیا به فرانسه کوچ کرده بودند. سلاطین کولی، که از دو خانواده «رِیز» و «بالیاردو» بودند، اوایل کار در خیابانها، کلوپها و سواحل دریا برای ثروتمندان به اجرای برنامه میپرداختند. گروه جیپسیکینگز، بعد از سالها هنرنمایی، اواخر دهه ٨٠، صدای ساز و آواز خود را به گوش شنوندگان سراسر اروپا و آمریکا رساندند. این گروه با انتشار آلبوم «جیپسیکینگز» در سال ١٩٨٨، به شهرتی قابلِ توجه دست یافتند.
در سال ١٩٨٩، اولین آلبوم خود را در ایالاتمتحده منتشر کردند که برای ٤٠ هفته متوالی در صدر پرفروشها بود، اقبال عمومی به این گروه بعد از آن بیشتر و بیشتر شد و در این سالها قطعات و آلبومهای این گروه در ایران هم با استقبال مناسبی روبهرو شد. خواننده اصلی این گروه درحالحاضر، «نیکولاس ریز» است که صدایی خشدار و جذاب دارد. برادر بزرگتر او، پل، در اغلب اجراها با نیکولاس همخوانی میکند. فرانسیس، آندره و پاچای، دیگر اعضای خانواده ریز هستند. دیهگو، پاکو و تونینو بالیاردو، سه عضو دیگر «جیپسیکینگز»اند.
گروه «جیپسیکینگز»، هماکنون در جنوب فرانسه ساکن هستند. با اینکه کولیهای دیروز، امروز با اتومبیلهای مجلل و هواپیمای شخصی سفر میکنند، اما همچنان خود را «کولی» میدانند و حتیالمقدور اوقات خود را در مواقعی غیر از سفر، در کاروانها سپری میکنند. بعد از ارسال درخواست گفتوگو با این گروه از طریق ایمیل، توافقهای اولیه با «میشل کروپل»، مسئول ارتباط با رسانههای گروه، انجام شد و نهایتا بعد از چندبار ردوبدلکردن سؤال و جوابها، گفتوگویی که در ادامه میخوانید، شکل گرفت.
در روزهای اخیر شنیدیم شما در حال برنامهریزی برای اجرای یک کنسرت در تهران هستید. این موضوع را تأیید میکنید؟
نه، ما هیچ برنامهای برای آمدن به ایران نداریم، البته گهگاه دعوتنامههایی دریافت میکنیم و میدانیم گروههای تقلبی زیادی وجود دارند که از نام و برند «جیپسیکینگز» استفاده میکنند تا کنسرتهای خود را برپا کنند، اما هواداران واقعی ما توجهی به آنها ندارند و تفاوتها را تشخیص میدهند.
نگاه شما به مخاطبان ایرانی چگونه است؟ میدانید ترانههای «بامبولیو» و «جوبی جوبا»ی شما همانقدر در جهان معروفند که در ایران؟
ایران کشوری متمدن با فرهنگی غنی است و تاجاییکه میدانیم موسیقی ایران برای خود طرفداران زیادی دارد. طبیعی است موسیقی ما در چنین فضا و اتمسفر فرهنگپروری، هواخواه داشته باشد.
میزان شناختتان از فرهنگ و تمدن ایرانی چقدر است؟
هیچوقت به ایران نرفتهایم و واقعا نظر چندانی دراینباره نداریم. درواقع اگر بخواهیم صادقانه اظهارنظر کنیم، باید بگوییم ازآنجاکه هیچگاه در ایران نبودهایم، اطلاعات زیادی از این کشور نداریم. ما هرگاه برای برپایی کنسرت به شهر و کشوری سفر میکنیم، سعی میکنیم در کنار اجرای موسیقی، جاذبههای آن خطه را هم کشف کنیم و از آن لذت ببریم. در تورهای متعدد موسیقیمان، البته با ایرانیان زیادی از نزدیک روبهرو شدهایم و آنها را ملاقات کردهایم. آنها چیزهای زیادی از ایران برایمان تعریف کردهاند. گفتهاند ایران کشوری زیباست با تاریخی پرعظمت. برایمان تعریف کردهاند ایران کشوری است که موسیقی در آن برای مردم از اهمیت زیادی برخوردار است.
هیچوقت شده با موسیقیدانهای ایرانی قصد مشارکت در اجرا داشته باشید؟
تاکنون چنین فرصتی برای ما پیش نیامده است، اما چراکه نه، آماده هرگونه همکاری با موسیقیدانان ایرانی هستیم.
چه بُعدی از کشور ایران برای شما جالب است؟
ترجیح میدهیم بعد از سفر به این کشور پاسخ شما را بدهیم.
درباره ایرانیانی که به موسیقی شما گوش میسپارند، چه نظری دارید؟
موسیقی ما ساده است و انسانها را شاد و خوشحال میکند. در کنسرتهای ما خانوادهها و کودکان شاد میشوند. اجراهایمان چونان جشنی است پرشعف. بنابراین چه تفاوتی است میان ایرانیان با دیگر ملتها؟ در سراسر جهان مردمان خواهان اندکی شادی و لذت هستند و طبیعتا ایرانیان هم در این شادی، سهیمند.
گفتید با موسیقیدانان ایرانی آشنایی ندارید؟
آشنایی زیادی نداریم، اما به برخی قطعات ایرانی گوش سپردهایم و از این بابت با این موسیقی چندان بیگانه نیستیم. درواقع از موسیقی ایرانی خاطره داریم، اما این خاطره بهگونهای نیست که اشارهای به قطعه و آهنگ خاصی داشته باشد.
موسیقی شما بهعنوان تلاقیگاه موسیقی فلامنکو اسپانیایی و رومانیایی به «فانک سالسا» تشبیه شده است. نظرتان در این ارتباط چیست؟
اینگونه فکر نمیکنیم. ما آنطور مینوازیم که پدرانمان مینواختند و مردم هم لذت میبردند و هنوز هم لذت میبرند. واقعا نیازی به توضیح بیشتری دراینباره نیست. فقط باید گوش داد.
ولی بههرحال برخی نوازندگان و موسیقیدانان معتقدند موسیقی گروه جیپسیکینگز، ملغمهای از فلامنکوی اسپانیایی و داستانگویی رومانیایی با یک لهجه اندلسی است. خاستگاه این برخورد، یک نگاه سنتی است؛ بااینحال، میخواهیم واکنش شما را نسبتبه این طرز تلقی بدانیم... .
ما خودمان را در برابر سؤالهای بیشمار قرار نمیدهیم. کارمان نوازندگی و اجرای موسیقی است؛ آن هم موسیقیای که از نیاکانمان آموختهایم، البته این نوع موسیقی به شکلی سنتی عمدتا با ساز گیتار در ترکیب با اصوات و پالماس (کفزدن) اجرا میشود و ما تعدادی ساز مرتبط با موسیقی پاپ، مثل درامز و کیبورد به آن اضافه میکنیم. با تمام اینها، باید بگوییم در زمانه خود زندگی میکنیم و ریشه در اکنون داریم.
از این نظر، اعتقادی به ترکیبیبودن موسیقی خود ندارید؟
اگر کسی احساس کند موسیقی ما آن چیزی است که شما توصیف کردید، ما مشکلی نداریم و به او میگوییم تو درست میگویی، اما باید به شما یادآور شویم که تمام تلاشمان بر این است که موسیقی مختص خودمان را بنوازیم. این موسیقی همان چیزی است که مردم از ما انتظار دارند. موسیقی ما در سادگی خلاصه میشود. شما در آن شاهد همنوایی سازهای گیتار با اصوات هستید.
آیا خاستگاه اَندلسی موسیقیتان را انکار میکنید؟
ابدا، درواقع سبک موسیقی ما «رومبا کاتالان» نام دارد که نام یک سبک قدیمی موسیقی مربوط به کولیهای کاتالان در دهه ٥٠ میلادی است. اعضای اولیه گروه ما از دو خانواده ریز (Reyes) و بالیاردو (Baliardo) بودند که از شمالشرق اسپانیا به فرانسه کوچ کردند. ما در «مونت پلیه» و «آرنو»ی فرانسه زندگی فقیرانه و کولیواری داشتیم که بهمرور بهتر و بهتر شد. در پاسخ به سؤالتان باید بگوییم برای خود خاستگاهی ممزوج از فرهنگ و زبان اسپانیایی، فرانسوی و رومانیایی قائل هستیم.
موسیقی شما «فلامنکو» (Flamenco) است؟
نه صددرصد، در ابتدای گفتوگو به این اشاره کردیم که موسیقی ما برای مردم است. حتما میدانید که «فلامنکو» در جنوب اسپانیا ترکیبی از یک آوازخوان و یک رقصنده است. مردم در آنجا تنها شاهد اجرای موسیقیای هستند که از جایگاه، دیده و شنیده میشود. موسیقی ما، اما یک «پرفورمنس» و اجراست. نمیگذاریم مخاطب ساکت بماند. «لذت حضور» را به مخاطب میچشانیم و ریتمهایمان سریع هستند.
بهعنوان دو گروه برادر، کارکردن با خانواده روی سن یا بهصورت آلبوم چگونه تجربهای است؟ روابط نزدیکتان کار را سادهتر میکند یا سختتر؟
هرچیزی قرار باشد در یک گروه خانوادگی انجام شود نقاط مثبتی دارد، اما درعینحال، دربردارنده نقاط منفیای نیز هست بنابراین در جواب شما باید بگویم که نه، آنقدرها هم سادهتر نیست.
بسیاری از مردم به اشتباه فکر میکنند شما اسپانیایی هستید، درحالیکه درواقع فرانسوی هستید. میخواهیم بدانیم عموما بین خودتان به چه زبانهایی صحبت میکنید؟
جیپسی و فرانسوی.
موسیقی جیپسیکینگز اغلب بهعنوانِ «موسیقی جهانی» (World Music) شناخته میشود، اما اثرپذیریهای فراوانی در موسیقی این گروه وجود دارد. شما این موسیقی را چگونه طبقهبندی میکنید؟
در دستهبندی موسیقی جیپسیکینگزی!
ترکیب امروز گروه «جیپسیکینگز»، شامل اعضای دو خانواده «ریز» و «بالیاردو» است. چه شد که چیکو بوشیخی و خورخه ترازانته از گروه جدا شدند تا غیر از اعضای دو خانواده فعلی، عضو دیگری در گروه نباشد؟!
سال ١٩٨٩، بعد از پخش آلبوم Mosaique، چیکو اختلافاتی با ما پیدا کرد که بیشتر مربوط به مسائل حقوقی راهاندازی گروه بود. آن زمان، یکسال از انتشار آلبوم «جیپسیکینگز» میگذشت و میدانید که این آلبوم در سال انتشارش، موفق شد در ردیف ١٠ آلبوم برتر دنیا قرار گیرد. اختلاف چیکو با گروه بر سرِ این بود که میگفت نام «جیپسیکینگز» را قبل از پا گرفتن گروه ثبت کرده است. درواقع او نسبتبه این نام و نشان، احساس مالکیت میکرد، البته باید بگویم اختلاف در بسیاری از گروههای موسیقی بوده است. شما در گروه «بیتلها» هم این اختلافات را میبینید، همینطور میتوانیم به اختلاف و جدایی «راجر واترز» از «دیوید گیلمور» اشاره کنیم، البته بیش از ٢٠ سال است که «چیکو» از ما جدا شده و تقریبا این مسئله از یاد همه رفته است... .
شما از اواسط دهه ٨٠ به گروهی پرطرفدار در تراز جهانی تبدیل شدید. در این چند دهه، چه تغییراتی در اهدافتان رخ داده است؟
تغییرات چندانی در اهداف ما رخ نداده است، اهدافمان همانی است که از ابتدا برای خود ترسیم کردیم: در میان مردم و بامردمبودن. گروه ما ظرف سه دهه اخیر آلبومهای زیادی منتشر کرد و کنسرتهای متعددی را روی صحنه برد، بااینحال موسیقیمان بر یک اصل استوار است: «لذتبردن مخاطب از موسیقی». از نظر تکنیکی، البته تفاوتهایی بین کار امروزمان با کارهای دیروز دیده میشود؛ در آلبومهای دهه ٨٠ موسیقیای روی صحنه میبردیم که گیتار، پالماس (کفزدن) و باس در آن محوریت داشت؛ حالا، در دهه دوم هزاره سوم، خیلی چیزها فرق کرده است، بهمرور ترجیح دادیم برخی سازهای مدرن را هم به ترکیب سازهایمان اضافه کنیم، البته گاه کاربرد سازهایی چون ترومپت به کارمان لطمه زده است و فهمیدیم باید همانی باشیم که هستیم. مردم به اصوات ما عادت کردهاند و همیشه از ما میخواهند همین که هستیم، باقی بمانیم. سبک ما اینروزها همان «رومبا-فلامنکو» است. درواقع روح اولین اجراها و آلبومها، هنوز بعد از سه دهه در کنسرتها و آلبومهای جدیدمان دیده میشود. درعینحال، فراموش نکنید انرژی ما آن انرژی سالهای جوانی نیست، با همه اینها، هنوز شاهد رشد و بهجلورفتن اعضای گروه هستیم.
درباره آینده موسیقی «رومبا-فلامنکو»بگویید... .
موسیقی برای همیشه بخشی از زندگی مردم خواهد بود. ما «کولی»هایی هستیم که زمان را درنوردیدهایم و سرزمینهای بسیاری را زیرپا گذاشتهایم. مطمئن باشید روزی کولیوار به ایران خواهیم آمد، تا قبل از آن زمان، شما میتوانید بنویسید: «سلاطین کولی در آرزوی دیدارِ سرزمین پارس».
و آینده گروه «جیپسیکینگز»؟
ما فرزندانمان را دوست داریم و امیدواریم روزی آنها همان کاری را انجام دهند که ما کردیم: «انتقال و عرضه موسیقی مردمی به جهانیان».