احمد غلامی در روزنامه شرق نوشت:
حضرت علی (ع) در خطبه بیستونهم نهجالبلاغه میفرماید: به عذرهاي گمراهکنندهاي متشبث ميشويد همچون بدهکاري که [با عذرهاي نابجا] از ادای دين خود سر باز ميزند.
قطعا جناب عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور، پیش و بیش از هرکسی بر این خطبه شریف آگاهی دارد. اما گمان بر آن است و آنگونه که خودشان هم گفتند، رسانهها از صحبتهای ایشان سوءبرداشت کردهاند و نظر ایشان آنگونه که در مطبوعات مطرح شده، نبوده است. وزیر معتقد است که «رسانههای مختلف»، اظهارات ایشان را «ناقص، جهتدار، و واقعا تحریفشده» در اختیار مخاطبان خود قرار دادهاند. اما در انعکاس ماجرای «پولهای کثیف» کموبیش رسانهها، فارغ از جناحبندی سیاسی فقط به نقل خبر اکتفا کردند.
اگر با تسامح گفتههای ایشان را در صحن علنی مجلس و عذرخواهیشان را بپذیریم، اشکال بزرگتری بروز میکند که در شأن وزیر نیست. گفتن حرفهای بیپشتوانه و بیسند و بعد پسگرفتن و عذرخواهی بابتش، هم وزیر را بهصرف وزیربودنش مورد سؤال قرار میدهد و هم جایگاه وزارت کشور را که مهمترین و سیاسیترین رکن دولت است.
با پذیرش این اشتباه زندگی سیاسی رحمانیفضلی تمام میشود و تنها شبحی از او در مسند وزارت باقی میماند. و باز اگر با تسامح بپذیریم که او بیمناک شده و عقبنشینی کرده است، خسران بیشتری عارض میشود، و آن این است که جایگاه وزیر (صندلی وزارتش) خدشهدار میشود. در سیاست مدرن میان نفس و جایگاه نفس ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. برای مثال سخنرانی رحمانیفضلی بهعنوان یک فرد حتی در یک روزنامه محلی نیز منعکس نخواهد شد. اما همین فرد براساس جایگاهش میتواند روزها و هفتهها تیترِ مهمترین روزنامههای کشور را به خود اختصاص دهد. پس اگر اشتباه او را بپذیریم، بعد از این او به دشواری میتواند بر مسند وزرات تکیه زند و به تمشیت امور بپردازد و مهمتر از همه، استانهای کشور را راهبری و مدیریت کند.
فرضیههای دیگری را هم میتوان در نظر گرفت؛ اینکه وزیر کشور پروژهای را آغاز کرده و در پسِ پرده به نتایجی که میخواسته دست یافته است، و اینک با خیال راحت در معرض و منظر دیگران عذرخواهی میکند و درواقع خود را قربانی یک پروژه کرده است. اما اینکه وزیر کشور به خواستهاش رسیده یا نرسیده، عقبنشینی کرده یا نکرده، و یا پرونده زیر دستش پر از مدرک و سند بوده و باز نشده، هیچکدام در شکستن اعتماد به او و وزارتش تغییری نمیدهد. بیاعتمادی، هزینه سنگینی است که اغلب مدیران دولتی چندان اعتنایی به آن ندارند و معلوم نیست این تئوری را که مردم بالاخره روزی فراموش میکنند، چه کسی در ذهن و زبان آنها جاری کرده است.
بیانصافی است اگر این نکته را در کار وزیر کشور نادیده بگیریم؛ او توانست در یک روز روزنامههای تندرو و اصولگرا را با روزنامههای اصلاحطلب در انتقاد به عملکردش بهنوعی همسو کند. همه اینها را کنار میگذاریم و با سادهدلی و خوشبینی میپذیریم که اشتباه شده است. اما اگر وزیر اشتباه کرده چرا آن را با اشتباه بزرگتری تاخت زده است. در روششناسی علمی، یک تئوری وجود دارد با عنوان «انتخاب هابسون»، که بیتناسب با وضعیت آقای وزیر نیست: اگر روی پیراهنتان غبار نشست، میتوانید آن را با نوک انگشتان پاک کنید، اما اگر جوهر ریخت نمیتوانید آن را با نوک انگشتتان پاک کنید، با این کار تنها آن را گسترش میدهید.