
فاطمه رجبی به اطلاعیه میر حسین نبوی در انتقاد از طنز ابراهیم نبوی پاسخ داد.
نبوی یادداشت فاطمه رجبی را که در آن وی اتهاماتی را به موسوی نسبت داده بود دستمایه طنز خود قرار داده بود و اکنون فاطمه رجبی در پی این مسائل به اطلاعیه موسوی که طرفداران خود را به اخلاق و پرهیز از پاسخ گویی به توهین ها دعوت می کرد، پاسخ داده است که می خوانید:
در مورد اطلاعيه آقاي موسوي يك نگاه سياسي است كه وي براي اطلاع جامعه از محتواي آن هجويه و نه طنز اين اطلاعيه را صادر كرده است.
يعني موسوي افراد جامعه را به خواندن آن هجويه و مطالب مبتذل عليه من سوق داده است. زيرا غير از اصلاحطلبان كسي مطالب سايت فيلترشده اين فرد را نميخواند كه در اين صورت او را هرگز نميبخشم.
مطلب ديگر اين كه وي براي مطرحشدن خود به عنوان فردي داراي سعهصدر و شعار تحمل مخالف به اين كار دست زده است. اما ما خاتمي را با اين شعارها ديديم، او در مورد خود من به علت نوشتن مقاله «سخني با حافظان شريعت» به سه وزارتخانه دستور تعقيب و پيگيري داد.
نكته ديگر آن است كه موسوي قصد جمعكردن آراي زنان جامعه را داشته است وگرنه جمله «بازشدن يا بازبودن ميدان سياست براي زنان و ...» چه معنايي دارد. مگر تاكنون ميدان و عرصه سياسي براي زنان باز نبوده است.
اما نگاه غيرسياسي اين است كه گردانندگان ستاد موسوي اطلاعيه را نوشتهاند، همانگونه كه او را وارد عرصه كردهاند. اين نگاه بيشتر مشخص ميكند كه هدف اطلاعيه تخريب اينجانب بوده و در واقع اين كار ذم شبيه به مدح ميباشد.
يك نكته اين كه اگر مهندس موسوي واقعا هدف صحيحي داشت و خود صادركننده اطلاعيه بود ميتوانست فقط از اين مجرم ضدانقلاب و اسلامستيز تبري بجوبد.
دوم اين كه او اين محكوم ضدانقلاب را يك نويسنده مقيم خارج ناميده و نه يك ضدانقلاب فراري و پناهنده به بيگانگان كه يك جرمش در محاكمه «مشروبخواري» بود! سوم اين كه موسوي حداقل بايد به آزادي انديشه قلم و بيان در اسلام اشاره ميكرد و تساوي زن و مرد مسلمان را در اين عرصه تاكيد مينمود. چرا در تمام اطلاعيه يك كلمه از اسلام، مسلماني و زن مسلمان حرفي زده نشده است.
چهار: اين فرد ضدانقلاب هجويهنويس است، نه طنزنويس داراي قلمي شيرين! آنگونه كه موسوي قلم مستهجن ضداسلام او را در ادبيات ايران ماندگار خوانده است!!! پنج، موسوي بايد ميدانست در فتح مكه كه پيامبر اكرم صليالله عليه و آله فرمان عفو عمومي دادند تنها يازده نفر را از اين حكم استثنا كردند و فرمودند اگر اينها به پرده خانه خدا هم آويزان باشند بايد به قتل برسند. در ميان آنها تعدادي زن و مرد هجويهسرا عليه اسلام، پيامبر و مسلمانان بود. حال اين ضدانقلاب فراري مانند آنهاست، چرا مهندس موسوي او را ضدانقلاب، فراري و اسلامستيز نناميده است؟! نكته مهمتر آن كه موسوي بايد پاسخ دهد چرا اين فرد ضدانقلاب هجويهسرا عليه اسلام و انقلاب به حمايت او برخاسته است؟!
دلم براي او سوخت، زيرا در صورتي كه خودش اطلاعيه را نوشته باشد، معلوم است، انزواي بيستساله وي را از حال و هواي جامعه چنان بيخبر كرده، كه نميداند چنين اطلاعيهاي بيشتر مسألهساز خواهد بود.