bato-adv
کد خبر: ۱۸۵۷۹

روش های هیاتی میرحسین و خاتمی؟

محمود فرجامی

تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ - ۰۹ دی ۱۳۸۷


اين روزها در هر محفل سياسي، يا هر محفلي كه در آن بحث سياسي هم بشود؛ سخن از آمدن خاتمي و ميرحسين موسوي است. 

به خصوص آنها که هنوز دل در گرو اصلاحات دارند، یا امیدی به اصلاح وضعیت بسیار اسف‌بار کنونی دارند، این موضوع را با جدیت دنبال می‌کنند. 

البته این امر به خودی خود برای کسانی که با ساز و کار انتخابات نظام‌های جمهوری و دموکراتیک آشنایند غریب است. به خصوص آنها که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را دنبال کرده‌باشند می دانند که نامزدهای ریاست جمهوری؛ یا آنهایی که عزمشان برای نامزدی در انتخابات جدی است، دست کم از یک سال قبل با شدت هرچه‌ تمامتر در مسیر تبیین راهکارهای سیاسی و اجرایی خود و جلب آرای مردم فعالند و اصولا اینکه یک شخصیت سیاسی مهم، آنهم در حد و اندازه‌ی ریاست دولت‌های پیشین، تا چند ماه مانده به برگزاری انتخابات نداند چه تصمیمی خواهد گرفت یا بداند و اعلام نکند بسیار عجیب است. 

اما از این مساله درمی‌گذریم و فرض می‌کنیم سید محمد خاتمی یا میرحسین موسوی تصمیم به نامزدی برای انتخابات دور بعد گرفته‌باشند و همین الان هم به صراحت و شفافیت اعلام کنند که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شرکت خواهند کرد. و باز بیایید فرض کنیم بخت و اقبال مردم و اصلاح‌طلبان چنان بلند باشد که همانند دوم خرداد سال 76 آرای مردم چنان کوبنده باشد که چاره‌ای جز تسلیم ریاست جمهوری به منتخب واقعی مردم وجود نداشته‌باشد.

سوال کوتاه و بنیادی  در آن حالت این است: خب؛ آنوقت چی؟
به راستی میرحسین موسوی یا سید محمد خاتمی (یعنی جدی‌ترین نامزدهای اصلاح‌طلبان برای ریاست جمهوری سال آینده "که شانس پیروزی دارند") اگر واقعا پیروز هم بشوند چه خواهند کرد یا به عبارت بهتر: چه خواهند توانست کرد؟ کدام برنامه‌ی دقیق، مطالعه شده و قابل انجامی برای به سامان رساندن کشور یا دست کم بیرون کشیدن آن از این ورطه دارند؟ اقتصاد ایران همیشه در حالت نفتی و بیمار قرار داشته، و در سال آینده افزون بر آن با شکست‌های پیاپی طرح‌های اقتصادی پوپولیستی دولت نهم هم دست به گریبان خواهد بود. نظام مدیریتی کشور چنان فرسوده شده که شاید سابقه نداشته باشد. بحران‌های اجتماعی یکی یکی سر برمی آورند. بیکاری بسیار بیشتر از حال خواهد بود. مصرف انرژی همچنان بسیار بالاست. نهادهای نظامی و شبه نظامی تا بالاترین سطوح اجرایی نفوذ کرده‌اند. گفته می‌شود بحران اقتصاد جهانی همچنان ادامه خواهد داشت. به بهانه‌ی امنیت اجتماعی ،به آبرو و حرمت شهروندان تعرض می شود. مساله‌ی مسکن، علی‌رغم سقوط ناگهانی قیمت‌ها همچنان بحرانی‌ و از هم گسیخته است. ناامنی در مرزها چنان است که گروهک‌های تروریستی نیروهای انتظامی را هم به گروگان می گیرند... 

برشمردن تمامی معضلاتی از این دست، نه در این مقاله ممکن است و نه چیزی جز تکرار مکررات ملال‌آور. اما پرسش اینست که برای عبور از آنها چه برنامه دقیق و مدونی وجود دارد. آیا به صرف کنار گذاشتن مدیران و مسئولان احمدی‌نژادی و بازگرداندن مدیران قبلی، دولت اصلاحات فرضی خواهد توانست وضعیت را بهبود بخشد؟ و یا قرار است صرفا برای توقف دست گل به آب دادن های دولت نهم ، دست به دامان خاتمی و موسوی بشویم. آنهم خاتمی‌ای که هشت سال ریاستش بر جمهوری اسلامی نشان داده که در بهترین حالت‌ها هم مرد این میدان نبوده و اگر حرفی داشته و کاری کرده در زمینه‌ی دادن آزادی‌های سیاسی و اجتماعی –و نه حفظ و صیانت از آنها- بوده است. خاتمی نه آن هنگام که با رای بیست میلیونی مردم رئیس جمهور شد و نه در دوران ریاست جمهوری‌اش و نه حتی با مجلس همدل ششم نتوانست آنچنان که شایسته‌ی مقام دوم سیاسی و مقام اول اجرایی کشور است کاری کند و طرحی را به پیش ببرد. 

از زمان ریاست میرحسین موسوی بر قوه اجرائیه‌ی کشور نیز نزدیک به بیست سال می‌گذرد و گذشته از آن ، قضاوت در مورد دوره‌ی او به خاطر شرایط جنگی کشور سخت است. ابهام در مورد سیاست‌ها و برنامه‌های موسوی چنان سخت است که هنوز بسیاری از طرفداران و حتی دوستان موسوی نمی دانند که او طرفدار اقتصاد دولتی است یا بازار آزاد! چه رسد به ریز برنامه‌های او و نحوه‌ی عملیاتی کردن آنها (اگر داشته باشد البته!)

به یاد داشته باشیم که اصلاحات جز با روش‌های اصلاح طلبانه حاصل نمی‌شود. تکیه بر روش‌های هیاتی برای پیروزی در انتخابات نه برای اصلاح طلبان میسر است و نه شایسته‌ی آنها. عدم ارائه‌ی طرح‌ها و برنامه‌ها و تکیه‌ی صرف بر کاریزما، یعنی تکیه بر همان روش‌های هیاتی و بی احترامی به شعور و قدرت تحلیل و عقلانیت مردم. 

اما در مقابل، استفاده از تکنیک‌ها و تاتکتیک‌های دموکراتیک و عقلانی برای شرکت در این کارزار، در هر حال، بدان معناست که اصلاح‌طلبان واقعی در مسیر کسب پیروزی به پیش می روند. سعید حجاریان، کسی که از او به عنوان معمار و مغر متفکر اصلاحات نام برده می‌شود چند سال پیش در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که اکنون حتی محافظه‌کاران و دشمنان اصلاحات هم برای جلب آرای مردم از روش‌های اصلاح‌طلبانه استفاده می کنند و این یعنی پیروزی گفتمان اصلاح‌طلبی. 

آیا اکنون وضعیت اصلاح‌طلبان برعکس نشده‌است؟!

برچسب ها: میرحسین خاتمی
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین