حسن
روحانی، رییسجمهوری کشورمان، «تروریسم» و «اختلافات فرقهای و مذهبی» را
از مهمترین چالشهای پیشروی امنیت کشور میداند. او که در انتخابات
ریاستجمهوری گذشته، رای بالایی را در مناطق حاشیهای کشور کسب کرد برای
فایقآمدن بر این چالش، در نخستین گام دستیار ویژهای در امور اقوام و
اقلیتهای مذهبی و دینی منصوب کرد تا از این رهگذر پیامی برای همه ایرانیان
فرستاده باشد؛ از نگاه دولت مرکزی، همه شهروندان- صرفنظر از مذهب و قومیت-
دارای حقوق و البته ارزشی برابر هستند.
آزادی چهار مرزبان گروگانگرفتهشده توسط گروهک «جیشالعدل» هم نشان
میدهد فعالیت موثر نیروهای بومی و معتمدان محلی و همراهی آنان با دولت و
نهادهای ملی، کلید بسیاری از قفلهای بسته است.
18بهمن سال گذشته پنجنفر از مرزبانان ایرانی در نزدیکی مرز در منطقه
سراوان ربوده شدند. دوروز بعد گروهک جیشالعدل، مسوولیت این اقدام تروریستی
را برعهده گرفت. سوم فروردین سالجاری «جیشالعدل» اعلام کرد که یکی از
مرزبانان را به شهادت رسانده است. نهایتا اما دستگاههای انتظامی و امنیتی
با همراهکردن معتمدان محلی توانستند، 18فروردین چهار مرزبان ایرانی را به
خاک وطن بازگردانند.
هرچند برخی رسانههای خاص همچنان بر عملکرد دولت در جریان آزادی این
مرزبانان خرده میگیرند و برای انتقاد تند از دولت از خیر این «سوژه» هم
نگذشتهاند؛ رسانههایی که در سالهای نهچنداندور در مقابل اتفاقات تلخ
سالهای گذشته ترجیح دادند کمتر به انتقاد دولت محبوبشان بپردازند. سراوان
یادآور خاطرهای تلخ از گروگانگیری دیگر است؛ گروگانگیریای که فرجامی
ناگوار بههمراه داشت. شامگاه بیستوچهارم خرداد 1387 اعضای گروهک تروریستی
«جندالله» با حمله به یک پاسگاه مرزی، ۱۶ مامور انتظامی ایران را گروگان
گرفتند و به پاکستان انتقال دادند.
این گروگانگیری همزمان با تحویل برادر عبدالمالک ریگی از سوی پاکستان به
ایران اتفاق افتاد. خردادماه 1386 دولت پاکستان عبدالحمید ریگی را بهعنوان
یکی از متهمان ردیف اول قتلعام ۲۵ اسفند ۱۳۸۴ «تاسوکی»، بههمراه پنج عضو
دیگر به ایران تحویل داد. عبدالحمید ریگی با هواپیمایی که از ایران به
اسلامآباد فرستاده شده بود به تهران منتقل شد.
گروهک «جندالله» 16مامور نیروی انتظامی را در حال گشتزنی در این منطقه
محاصره و به گروگان گرفت. اندکی پس از این حادثه، سخنگوی گروهک جندالله به
ایران پیام میدهد اگر خواستار آزادی گروگانهاست باید اعضای جندالله را که
در بند هستند آزاد کند. هرچند این خواسته هرگز برآورده نشد. چنانکه در
چنین مواردی معامله با گروهکهای تروریستی معمول نیست و در جریان اخیر
(ربودن پنج مرزبان ایرانی توسط گروهک «جیشالعدل») نیز سردار احمدیمقدم،
فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد «برای آزادی مرزبانان هیچ معاملهای با
تروریستها صورت نگرفته است.»
چندروز بعد، گروهک «جندالله» فیلمی را برای
«العربیه» فرستاد؛ فیلمی که حاوی تصاویری از کشتهشدن دونفر از گروگانها
بود. سخنگوی «جندالله» تهدید کرده بود تا زمانی که با درخواست آزادی ۲۰۰نفر
از اعضای این گروهک موافقت نشود هر هفته دو گروگان را خواهد کشت.
همچنین
در جریان گروگانگیری 18بهمن 1392 پس از اعلام بهشهادترساندن یکی از
مرزبانان توسط ربایندگان، اخباری مبنی بر درخواست «جیشالعدل» برای آزادی
34 نفر از اعضای این گروه منتشر شد. آنها گفته بودند چنانچه به درخواستشان
پاسخ داده نشود چهار سرباز دیگر را هم خواهند کشت، اما استاندار
سیستانوبلوچستان، قاطعانه، شایعات موجود درباره احتمال انجام چنین
معاملهای را تکذیب کرد. جریان گروگانگیری سال 87 سراوان حوادث دیگری را
هم بههمراه داشت. 27خرداد ابراهیم کریمی، معاون دادگستری سراوان، به شهادت
رسید. مقامات امنیتی و قضایی احتمال دادند این حمله به تلافی تحویلگرفتن
عبدالحمید ریگی از پاکستان صورت گرفته باشد.
در این حین مهدی هاشمی، سرپرست وقت وزارت کشور بههمراه هیاتی راهی
پاکستان شد. رایزنیها در این خصوص صورت میگرفت که اسلامآباد در شناسایی
پناهگاه جندالله که بنا بر گزارشها وزیرستان پاکستان بوده است و اعضای
جندالله نیز پس از هر عملیاتی به این منطقه پناهنده میشدند با آنها همکاری
کند. هرچند بعدها وزیر وقت اطلاعات اعلام کرد که دولت پاکستان در این خصوص
همکاریای با دولت ایران نداشته است و از عدم همکاری پاکستان در آزادکردن
گروگانهای سراوان انتقاد کرد. اما سرانجام این گروگانگیری چیزی جز
بهشهادترسیدن تمامی مرزبانان ربودهشده نبود. نزدیک به ششماه بعد از
اقدام تروریستی گروهک جندالله، در چهاردهم آذرماه سردار احمدرضا رادان،
معاون فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد: «نتایج بررسیهای کمیته تفحص ویژه
حادثه سراوان نشاندهنده کشتهشدن تمامی گروگانهاست.» کمیتهای که عنوان
شد متشکل از نمایندگان وزارت کشور، اطلاعات، امورخارجه و نیروی انتظامی
بوده است.
پس از آن هم بنیاد شهید استان خراسانرضوی با انتشار بیانیهای اعلام کرد
هفتنفر از گروگانهایی که توسط «جندالله» به شهادت رسیدند از اهالی این
استان بودند که برای خدمت وظیفه به سیستانوبلوچستان اعزام شده بودند. بنا
بر این اطلاعیه، اجساد هیچکدام از شهدا به ایران بازنگشت و زمان و محل
کشتهشدن آنها نیز اعلام نشد.
حالا هم به گفته سردار ذوالفقاری «جیشالعدل» گفته که پیکر جمشید
داناییفر را تحویل نخواهد داد. هرچند رییسجمهوری در پیام آزادی مرزبانان
ایرانی تاکید کرد: «از همه مسوولان مربوطه بهویژه وزارتخانههای کشور،
اطلاعات و خارجه و صداوسیما میخواهم تا روشنشدن وضعیت پنجمین مرزبان
فداکار وطن، لحظهای از پای ننشسته و هرچهسریعتر موجبات رفع نگرانی
خانواده بردبار و شریف او را فراهم آورند.»
همراهی افکارعمومی با کلید تدبیر
همکاری مردمی و ریشسفیدان محلی با دستگاههای انتظامی و امنیتی در جریان
آزادسازی چهار مرزبان ایرانی در حادثه اخیر کاملا مشهود است.
از سویی تمامی دستگاههای ذیربط (وزارت اطلاعات، وزارتخارجه، وزارت کشور
و شخص رییسجمهوری) که در جریان فعالیتی هماهنگ برای رهایی سربازان وطن
بودند در بیانیه خود از همراهی نیروهای بومی و بزرگان استان
سیستانوبلوچستان در این امر تشکر کردند.
تشکیل کمپینی برای آزادی مرزبانان ربودهشده و جمعآوری 1/5 میلیون امضای
شهروندان ایرانی برای آزادی گروگانها، نشان داد که آزادی چهار مرزبان
ایرانی به مطالبهای ملی تبدیل شد. تا آنجا که محمدجواد ظریف، وزیر
امورخارجه کشورمان در نامهای به «بانکیمون»، دبیرکل سازمان مللمتحد با
اشاره به اقدامات تروریستی متعدد صورتگرفته در مرز ایران و پاکستان و
ربودن پنج مرزبان ایرانی، مراتب اعتراض کشورمان را اعلام و خواستار اقدام
قاطعانه جهانی در این خصوص شد. در بخشی از این نامه آمده است: «مردم ایران
حق دارند خواستار اقدام قاطعانه جهانی شوند؛ اقدامی که در عمل منجر به
بازگشت گروگانهایشان به وطن و مجازات مسوولان این جنایتها علیه
هموطنانشان باشد. یک نمود درخواست مشروع مردم ایران، حرکت خودجوش مردمی
جوانان ایرانی در جمعآوری یکمیلیون امضا برای درخواست از جنابعالی و دیگر
مقامات بینالمللی جهت انجام اقدامات موثرتری برای بازگشت سریعتر
گروگانهای ایرانی به وطن است. من نیز با ارسال این نامه به این موج
میپیوندم.»
این درحالی است که در جریان حادثه گروگانگیری چهارم خرداد 1387 کمتر شاهد
چنین روندی بودیم. شگفت اینکه در خلال گروگانگیری اخیر، کاربران شبکههای
اجتماعی کمترین اشاره را به ماجرای گروگانگیری سال 87 داشتند. این در حالی
است که از پایان تلخ آن گروگانگیری، کمتر از پنجسال میگذرد و فاجعهای به
این ابعداد قاعدتا نباید به این سرعت از حافظه افکارعمومی پاک شود. این
نکته احتمالا نشانگر آن است که شهادت مظلومانه 16مرزبان ایرانی در سال 87-
با وجود عمق فاجعه- به مسالهای ملی بدل نشده بود؛ مسالهای که در جریان
گروگانگیری جاری کاملا معکوس بود.
ریگی اگر بود، 100 تا 100 تا آدم میکشت.