مدتی است که مرکز ناآرامیهای اوکراین از کیف به کریمه انتقال یافته است؛ جایی که رئیسجمهور مخلوع ویکتور یانکوویچ در آن پنهان شده بود. به نظر میرسد که روسیه قصد دارد تا جداییطلبان این منطقه را تحریک کرده و حتی راه را برای الحاق منطقه به کشور هموار سازد.
کریمه تنها منطقهای از اوکراین است که بیشترین جمعیت روس را داراست و با طرفداران پیوستن به اتحادیه اروپا به سختی برخورد میشود. روسیه در منطقهٔ سواستوپل که یانوکوویچ در آن پناه گرفته است یک پایگاه دریایی نیز دارد.
پرچم روسیه بر ساختمان شهرداری افراشته شده است. دولت روسیه ترتیبی داده است تا روسهای ساکن این منطقه به آسانی گذرنامۀ روسی اخذ کنند و اخطار کرده است که آشوبهای اوکراین، جان اقوام روسی را در خطر انداخته است. مشابه این استراتژی در منطقهٔ آبخاز پیش از آغاز جنگ گرجستان در سال ۲۰۰۸، در پیش گرفته شده بود.
با توجه به این مناسبات بهتر است به این نکته بپردازیم که کریمه از ابتدا چگونه به اوکراین پیوست. مسکو این شبه جزیره را ـ که توسط یک باریکه به سرزمین اصلی اوکراین متصل شده است ـ در سال ۱۹۵۴ به جمهوری سوسیالیستی اوکراین واگذار کرد.
معمولا اینطور گفته میشود که نیکیتا خروشچف، کریمه را به کشور تحتالحمایهاش هدیه کرد. رابطهٔ خروشچف با اوکراین بسیار پیچیده بود: او خود از اقوام روس بود و در دهکدهای به دنیا آمد که اکنون بخشی از روسیه است. او مدارج ترقی را در حزب کمونیست اوکراین طی کرد و در سختترین دوران پاکسازی استالین به ریاست حزب در این منطقه برگزیده شد.
اما دلیل اصلی انتقال کریمه چیزی بیش از یک گشادهدستی بود و بیشتر به دلایل آماری جمعیت انجام گرفت. پیش از جنگ جهانی دوم حداقل ۳۰۰ هزار تاتار ساکن کریمه بودند، اما پس از آنکه تعدادی از آنها در طول جنگ با نازیهای اشغالگر همکاری کردند، استالین در سال ۱۹۴۴ تمامی این افراد را تبعید کرد.
ویلیام تابمن در کتاب «زندگینامهٔ خروشچف» مینویسد که در همان سال خروشچف که همواره در پی گسترش ارضی اوکراین بود، طرحی را آغاز کرد تا دهقانهای اوکراینی جایگزین تاتارها شوند. یک دهه بعد، پس از آنکه او جانشین استالین در مسکو گردید، بالاخره به هدفش دست یافت.
انتقال کریمه به عنوان نمادی از خیرخواهی و حسن نیت، در سیصدمین سالگرد پیوستن اوکراین به روسیهٔ تزاری صورت گرفت. نشریهٔ پراودا با اعلام خبر این ادغام، دلایلش را چنین توضیح داد: «مشارکت اقتصادی، فاصلهٔ کوتاهتر و شباهتهای فرهنگی و ارتباطی بیشتر». در حالی که لوئیس سیگلبام تاریخپژوه اهل مشیگان عقیده دارد که کریمه از لحاظ فرهنگی به روسیه نزدیکتر است. در آن زمان نزدیک به ۲۶۸ هزار اوکراینی و ۸۵۸ هزار روسی ساکن این منطقه بودند.
اما خروشچف مدتی بود که به وضوح به کریمه چشم داشت و با توجه به سختیهایی که اوکراین تحت سلطهٔ استالین متحمل شده بود، این حرکت یک پروپاگاندای مناسب به حساب میآمد.
اوکراینیها و روسها به این منطقه مهاجرت کردند و تفاوت میان دو کشور تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۲، چندان معنایی نداشت. از بوریس یلتسین، رئیسجمهور روسیه انتظار میرفت تا برای باقی نگاه داشتن کریمه به عنوان بخشی از روسیه تلاش کند ولی او با در نظر گرفتن بیمیلی روسهای ساکن منطقه، در طول مذاکرات بر این قضیه اصرار نورزید.
این منطقه جمعیت قابل توجهی تاتار دارد که در دهههای ۸۰ و ۹۰ بازگشتهاند و در چند ماه گذشته از معترضین شرکتکننده در تظاهرات بودند. اما همانگونه که در چند هفتهٔ گذشته نیز شاهدش بودیم، حامیان روسیه نیز به قدرت خود باقی هستند.
هدیهٔ خروشچف از آنچه که به نظر میآمد، بسیار پراهمیتتر است و نقش مهمی را در مرحلهٔ بعدی بحرانهای اوکراین ایفا خواهد کرد.
منبع: تاريخ ايراني