فرارو- شاید ایران بازارگرمی جهانی خود را ادامه دهد اما دولت آمریکا هنوز هم برای القای تغییرات سیاست خود در قبال ایران به مخاطبان داخلی با مشکل روبرو است.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از سی ان ان، تازه ترین مثال در این زمینه ماه گذشته در پی سفر حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران به داووس رخ داد. روحانی طی حضورش در مجمع جهانی اقتصاد مقامات شرکت های جهانی را به بهره مندی از ظرفیت های اقتصادی ایران دعوت کرد. اما چنین تشویق و ترغیبی احتمالا تنها خشم واشنگتن را به دنبال دارد، همانطور که چند روز بعد از این سخنرانی، وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا در کمیته روابط خارجی مورد هجمه قرار گرفت که صف کشیدن شرکت های خارجی برای تجارت با ایران اهرم واشنگتن در مذکرات هسته ای را تضعیف خواهد کرد.
این استدلال در نگاهی سطحی، قانع کننده است. اما از سوی دیگر باعث برداشتی اشتباه از واقعیت و چگونگی دیدگاه داخلی ایران نسبت به این شرایط می شود.
بلومبرگ به نقل از شرمن نوشت: «اکثر این هیات های تجاری در واقع برای زمانی در صف تجارت با ایران ایستاده اند که یک توافق جامع، اگر این توافق جامه عمل بپوشد، با ایران نهایی شود. و ما به آنها گفته ایم که اگر تحریم ها را نقض کنند، محبوبیت شان، خودشان و شرکت های تجاری شان را به خطر انداخته اند.»
اما این ایده که تجارت با ایران باید به دلایل سیاسی همچنان متوقف بماند، نه تنها عملی نیست بلکه می تواند غیرسازنده باشد. در واقع تاکید بر اینکه درهای ایران هنوز به روی تجارت گشوده نشده نشان می دهد که بسیاری از سیاست گذاران در آمریکا اهمیت برقراری ارتباط سازنده در این شرایط را به خصوص در قبال مردم ایران که آرزومند مشاهده نشانه هایی از بهبودی اقتصاد کشورشان هستند، ناچیزه پنداشته اند.
شرکت های بین المللی که به سمت اقتصاد ایران هجوم آورده اند، خود را آماده زمانی می کنند که تحریم ها برداشته می شوند. این فعالیت های آماده سازی به جای تضعیف جایگاه آمریکا، باعث افزایش انتظارات در میان تجار و مردم ایرانی شده که نوری در انتهای این تونل وجود دارد. چنین خوشبینی می تواند جایگاه روحانی در مقابل مخالفان تندرو که به شدت از توافق با آمریکا انتقاد می کنند را تقویت کند.
نهایتا اینکه مناقشه هسته ای ایران بیشتر به این مسئله برمی گردد که حق با چه کسی است و چه کسی اشتباه می کند، و آمریکا باید اطمینان بیابد که در این مناقشه در طرف درست ایستاده است. درست است که یک رژیم قدرتمند تحریمی به آوردن ایران پای میز مذاکره کمک کرده است، اما اگر آمریکا و متحدانش با دیدن نشانه هایی از مصالحه از سوی ایران، رویکردشان را تغییر ندهند، تصور تداوم حمایت بین المللی از اقدامات سختگیرانه آسان نخواهد بود.
در واقع این عقیده که سطح فعلی فشارها باید به طور نامحدود گسترش پیدا کند (یا در صورت موفقیت برخی سیاست مداران آمریکایی افزایش بیابد) گمراه کننده است. حال که دست کم به واسطه مذاکره مستقیم وزرای خارجه و نهایی شدن یک توافق موقت، یک اعتماد حداقلی ایجاد شده، مقامات در سراسر جهان انتظار حل و فصل این مسئله را دارند.
اما حتی اگر اصول سیاسی را هم کنار بگذاریم، در شرایط عملی می توان دید که رویکرد افراطی برای دلسرد کردن تجار غربی نسبت به ایران آنقدرها که امید می رفت، تاثیرگذار نبوده است. هر کسی که مدت زمانی را در تهران گذرانده باشد، حتی پیش از انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهوری ایران، می تواند از عرضه خوب کالاهای غربی (از کوکا کولا تا گوشی های آیفون) در این کشور خبر دهد- و همه اینها بیانگر ابتکار شرکت هایی است که می توانند به طور قانونی در ایران تحت تحریم فعالیت کنند.
در واقع شرکت های آمریکایی در مواجهه با مصرف کننده 70 میلیونی ایرانی، به جای دست روی دست گذاشتن به طور اعجاب آوری فعال بوده اند. شاید این شرکت ها هیات های نمایندگی رسمی خود را راهی ایران نکنند اما از طریق عوامل واسطه فعالانه به دنبال فرصت های سرمایه گذاری در بخش های مختلف -از نفت و مواد شیمیایی گرفته تا مواد غذایی- هستند.
با توجه به این مسائل آمریکا باید روی خوش بیشتری به مقدماتی که بخش خصوصی در حال فراهم آوردن است، نشان دهد. هویچ توسعه اقتصادی می تواند فشار بیشتری برای ایجاد تغییر از درون داشته باشد تا پایبندی کورکورانه به چماق.