فرارو- تابستان 88 بود. شنبه 10 مرداد اولین دادگاه متهمان "کودتای مخملی" در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی در شرایطی ویژه برگزار شد. کیفرخواست متهمان قرائت شد. متهمانی که از چهره های برجسته سیاسی، مطبوعاتی و دانشجویی بودند. تصاویر و اخبار اولیه منتشر شد. فضای عجیب و باور نکردنی شکل گرفته بود. کیفرخواست که قرائت شد، خبرنگاران فرارو تلاش خود را برای گفت و گو با فعالان سیاسی و صاحبنظران آغاز کردند. تلفن ها خاموش بود، طبیعی بود، کسی حاضر نمی شد در آن فضا سخنی بگوید. اگر هم بگوید، چه بگوید؟ اما یک تلفن خاموش نبود. عماد افروغ حاضر به اعلام موضع شد، او از دادگاه و کیفرخواست صادر شده انتقاد کرد. کاری که در آن شرایط کسی حاضر به انجام آن نشد. نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان. متهمان اعتراضات پس از انتخابات 88 متهم به "کودتای مخملی" شده بودند و عماد افروغ در اعتراضی بی سابقه در آن روز گفت: «کسانی که اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات را به انقلاب مخملی تشبیه کرده اند باید از دو سوی مردم و حاکمیت محاکمه شوند.» این تند ترین سخنی بود که در آن شرایط می توانست مطرح شود. اظهارات افروغ بازتاب گسترده ای در رسانه ها پیدا کرد. او با صراحت از دادگاه متهمان پس از انتخابات انتقاد کرده بود.
عماد افروغ، جامعه شناس، سیاستمدار و روشنفکر در سال 1336 در شهر شیراز متولد شده است. او در سال 65 از دانشگاه شیراز مدرک کارشناسی جامعه شناسی و در سال 69 در همین دانشگاه مدرک کارشناسی ارشد دریافت کرد. وی مدرک دکترای جامعه شناسی خود در سال 1376 از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد و پس از آن عضو هیئت علمی این دانشگاه شد. افروغ در سال 73 نیز دانشجوی نمونه کشور در مقطع دکتری شده بود.
عماد افروغ به دلیل رویکرد فکری خود در جریان اصولگرایی تعریف می شود پیش از آن نیز در جریان راست سیاسی تعریف می شد. اما از نظر تفکرات اقتصادی با جریان راست فاصله دارد. شاید همین رویکرد فکری بود که باعث شد مدتی در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری با افرادی چون عباس عبدی، علیرضا علوی تبار و تعدادی دیگر از فعالان سیاسی چپ (اصلاح طلبان) همکاری تحقیقاتی کند.
افروغ در سال های حاکمیت تکنوکرات ها در دوره آیت الله هاشمی رفسنجانی بر اقتصاد کشور با آن ها زاویه داشت و پس از حاکمیت اصلاح طلبان یکی از منتقدان این جریان بود. انتقادهایی که بیشتر فرهنگی و سیاسی بود. شاید همین رویکرد انتقادی بود که باعث شد خود را برای حضور در مجلس ششم آماده کند اما موفق نشد به این مجلس راه یابد. مجلسی که بیشتر از همیشه اعضای آن از طریق لیست های انتخاباتی انتخاب شدند و نام عماد افروغ در این لیست ها و ائتلاف ها قرار نداشت.
او پس از آن در سال 82 در انتخابات مجلس هفتم کاندیدا شد و توانست به عنوان نماینده مردم تهران وارد این مجلس شود. مجلسی که دو سال ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و دو سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را تجربه کرد. افروغ در این مجلس ریاست کمیسیون فرهنگی را بر عهده داشت و همراه با سعید ابوطالب در این چهار سال از منتقدان وضعیت فرهنگی کشور بود.
او پس از مجلس هفتم، برای حضور در مجلس هشتم کاندیدا نشد و ترجیح داد که فعالیت خود را در دانشگاه دنبال کند و به تدوین افکار و آثار خود بپردازد. عماد افروغ با وجود اینکه از این پس از فعالیت عینی در عالم سیاست کناره گرفت و بیش از همیشه به فعالیت تئوریک پرداخت، اما همچنان به اظهار نظر های سیاسی ادامه داد.
تئوری "نقد درون گفتمانی" عماد افروغ در سال های ابتدایی به قدرت رسیدن اصولگرایان با ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به تئوری مهم در این جریان تبدیل شد. همین تئوری نشان دهنده ارزش و اهمیت نقد از دیدگاه افروغ است. او قائل به عقلانیت انتقادی است.
او در تمام سال های فعالیت فکری اش به نقد پرداخت. نقد مسائلی که از اهمیت ویژه ای در ایران برخوردارند. "مسئله جهانی شدن"، "هویت ایرانی"، "نابرابری های اجتماعی"، "عدالت"، "روشنفکری" و ... از مسائل مهمی بود که توجه این اندیشمند را به خود جلب کرد.
فعالیت های عماد افروغ در دو دهه اخیر او را به متفکری خاص تبدیل کرده است. متفکری که از اظهارنظرهای سیاسی هیچ ابایی ندارد و در بزنگاه ها سکوت نمی کند. با جسارت حرفش را می زند و حتی چوبش را می خورد. او متفکری اصولگراست که سعی می کند حقیقت را فدای مصلحت نکند و همین خصوصیت است که او را در جایگاه یک روشنفکر قرار می دهد. شاید بتوان گفت او تنها روشنفکر اصولگراست.
عماد افروغ در سال های 84 تا 88 که دوران اوج قدرت محمود احمدی نژاد بود، یکی از منتقدان اصلی او بود. از هر فرصتی برای نقد رفتارهای رییس جمهور وقت و دولتش استفاده می کرد. شاید اینگونه تصور شود که افروغ همیشه معترض بوده است. اعتراضی که "مخالف خوانی" تعبیر شود. اما نگاهی به سخنان و نوشته های او نشان می دهد که اینگونه نیست. افروغ در بیان دیدگاه های سیاسی اش سعی دارد نقاط مثبت را هم ببیند، او از رفتارهای چهره های سیاسی و دولت ها دفاع هم کرده است. اما صدای انتقادات افروغ بیشتر به گوش می رسد. چرا که او جزو معدود اصولگرایانی است که انتقادات اصولی و اساسی مطرح می کند.
عماد افروغ پس از انتخابات سال 1388 به اوج رسید. او یکی از مهمترین منتقدان رفتارهای پس از انتخابات بود، او حقوق معترضان را نادیده نمی گرفت و بین مردم و دولت، دفاع از مردم را اولویت خود قرار داد. افروغ تا جایی در دفاع از حقوق ملت پیش رفت که در برنامه تلویزیونی پارک ملت سخنانی بر زبان آورد که تا آن روز کسی از جعبه رسانه ملی نشنیده بود.
عماد افروغ، در روز ۲۶ دی ماه ۱۳۹۰ در برنامه زنده تلویزیونی پارک ملت و به نقل از امام خمینی (ره) گفت: «هر فردی از افراد جامعه این حق را دارد که رهبر را استیضاح کند و اگر رهبری نتواند پاسخ مناسب بدهد، خود بخود معزول است. مشکل اصلی الان شکاف و فاصله میان دولت و ملت است که مدام بیشتر میشود.» افروغ همچنین درباره مجلس خبرگان رهبری در این برنامه گفت: «چرا باید تنها فقها در این مجلس حضور داشته باشند. اقتصاددانان و دیگر متخصصان (موضوعشناسان) نیز باید در این مجلس حضور داشته باشند.»
این سخنان با واکنش های تندی علیه افروغ همراه بود. روشنفکر اصولگرا مورد آماج حمله برخی از سیاسیون این جریان قرار گرفت. روز پس از پخش برنامه پارک ملت افروغ متن کامل سخنان خود در این برنامه را منتشر کرد. او در توضیحی با انتقاد از برداشتهای "سنگاندیشانه" از سخنانش در برنامه پارک ملت گفت: «من هویتم را از امام خمینی (ره) و ولایت فقیه به دست آوردهام و به راحتی این هویت را از دست نمیدهم.» او تاکید کرد که با غسل شهادت سخنانش را منتشر کرده است.
جنجالی که سخنان عماد افروغ در برنامه "پارک ملت" ایجاد کرده بود فروکش نکرد و کار به جایی کشید که عده ای عزم حمله به خانه شخصی او را کردند. این اتفاق همزمان برای سردار علایی یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس نیز رخ داد. حوادثی که مورد اعتراض علی مطهری و احمد توکلی نمایندگان مردم تهران قرار گرفت.
عماد افروغ با وجود التهاب زمستان 90 همچنان دست از نقد بر نداشت. او در همان زمان هشدار داد که "انجمن حجتیه" دوباره فعال شده است. او هشدار داد که رفتارهای "ماکیاولیستی" در کشور وجود دارد.
عماد افروغ در انتخابات 92 به طور رسمی از هیچ کاندیدایی حمایت نکرد. اما به بیان دیدگاه های خود پرداخت. او پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات نیز با وجود این که فضای مثبتی حول دولت شکل گرفته بود و فعالان جریان اصولگرا در گوشه رینگ قرار گرفته بودند، همچنان دست از نقد تفکرات و رویکردهای دولت برنداشت. او از همان روز اول سعی کرد برخی رفتارها و رویکردهای دولت را مصلحانه نقد کند. او هشدار داد که دولت جدید با وجود نقد "سرهنگ گرایی" در دام آن نیافتد. همین انتقاد ها باعث شده است که عماد افروغ مورد اظهار نظرهای غیر واقعی و غیر منصفانه قرار گیرد. عده ای می گویند چرا او در دوران حاکمیت احمدی نژاد سکوت کرده است و اکنون نقد می کند، اما واقع امر به گونه ای دیگر است. افروغ از معدود اصولگرایانی بود که سکوت نکرد.
عماد افروغ اندیشمندی خاص است، او روشنفکری است که مداحی می کند، نه مداحی حاکمان. عماد افروغ هر سال تاسوعا و عاشورا در روستای لفور از توابع سوادکوه به سخنرانی در جمع اهالی این روستا می پردازد. وی امسال پس از سخنرانی درباره «فلسفه قیام امام حسین؛ معروف شناسی و منکرشناسی» به مدیحه سرایی پرداخت.
من هم معتقدم ایشان انسان خوبی است، اما نظریه پرداز و سیاست مدار خوبی نیست. به چند نظر ایشان توجه کنید:
- در دور دوم انتخابات 84 چون رقیب احمدی نژاد آقای هاشمی بود و چون احمدی نژاد آن شعارها را داده بود و ما نیز از همان شعارها حمایت میکردیم از وی دفاع کردیم.
- من دو نطق در مجلس در حمایت از احمدی نژاد داشتم.
- کاری که بنده کردم در حد خودم بود چون رقیب احمدی نژاد را میشناختم. میگفتم تفکر و الگوی او امتحان پس داده، ما هاشمی را میشناختیم و می دانستیم چیز تازهای ندارد.
- اگر هزار بار دیگر نیز برگردیم به همان دوره سال 84 و من همین شناخت قبلی را داشتم همین رأی را میدهم اما اگر همین شناخت فعلی را داشته باشم رأی سفید میدهم و دیدید در دوره دهم به احمدی نژاد رأی ندادم. دلیل حمایتم نیز این بود که دیدم جمع، جمع خودمان و بحث عدالت است.
- احمدی نژاد مدبرانه توپ را در زمین خود اروپاییها می اندازد که این یک توفیق است و ضمن یک دیپلماسی فعال مدیرانه نیز است.
- همواره معتقد بوده و هستم که در جهان کنونی باید از قدرت ضعیفان استفاده کنیم. اگر وقتی که ما صرف ارتباط با اروپا کردیم را صرف ارتباط با کشورهای اسلامی و ضعیف می کردیم بازده بیشتری داشت.
- عماد افروغ در گفتوگو با خبرگزاری دانشجو، به حق رای خود در انتخابات ۸۴ اشاره کرد و گفت: در آن زمان من به آقای احمدی نژاد رای دادم که هم اکنون از رای خود پشیمانم.
- افراد میتوانند با عذرخواهی از مردم به جبران اشتباهات بپردازند و عذرخواهی در صورت اشتباه، میتواند حلال مشکلات باشد. من هم از دادن رأی به احمدینژاد پشیمانم و عذرخواهی ميكنم.
به نظر حقیر اگر کسی ادعای علم و عمل در سیاست دارد تا حدی که تکیه بر کرسی مجلس بزند و حمایت یا عدم حمایت وی تاثیر جدی داشته باشد نمیتواند چون من عوام بر اساس شعار و نه شناخت حمایت کند و بعد با یک عذر خواهی ساده بی هزینه به جبران اشتباهات بپردازند. سیاست مدار نه پس از برگزاری دادگاه بلکه در همان سال 84 باید این دادگاه را میدید و به جریان اعتراض میکرد نه به وقایع. اعتراض به وقایع اتفاق افتاده که کار عوامی چون من است. البته ایشان امتیاز شجاعت را میگیرد. آیا هشت سال خسارتبار گذشته با یک اعلام پشیمانی جبران می شود؟ آیا این تفکر خود یک اشتباه بزرگ و یا سلب مسئولیت ازخود نیست؟ هزینه گزاف اشتباه در تصمیم گیری های امثال آقای افروغ را این مردم پرداخت می کنند. هزینه فرصتهای سوخته را مردم پرداخت می کنند اما به نظر می آید که تصمیم گیران و تصمیم سازان در بهترین حالت فقط باید عذر خواهی کنند و با این عذر خواهی ها خود را موجه و تطهیر نمایند. به این جمله توجه نمایید:
"افراد هم میتوانند با عذرخواهی از مردم به جبران اشتباهات خود بپردازند چراکه این موضوع سبب جلب اعتماد مردم میشود."
به نظر حقیر اگر کسی به دنبال جلب اعتماد مردم است باید در راستای شناسایی، معرفی و مبارزه با عواملی که باعث بروز و ظهور تفکر احمدی نژادی شد قدم بردارد نه اینکه در تمام سال های فعالیت فکری اش فقط به نقد بپردازد.