bato-adv
کد خبر: ۱۶۱۳۳۱

مادر مقتول برگه زندگی نازنین را امضا کرد

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۲
صبح دیروز وقتی نازنین داشت کمدی «عشق سروناز و مبارک» را در زندان اوین در برابر هم‌بندی‌هایش بازی می‌کرد پیرزن تنهایی که پسرش با همکاری این دختر به قتل رسیده‌ بود، در دفترخانه شماره 4 در جنوب تهران با اعلام گذشت از قصاص یک‌بار دیگر زندگی را به این دختر بازگرداند.

به گزارش شرق، نازنین دختر جوانی است که در قتل پسری که عاشقش بود مجرم شناخته شده و به قصاص محکوم شده بود. پلیس پنج‌سال قبل جسم بی‌جان پسری به نام سعید را در خانه‌اش پیدا کرد. تحقیقات نشان داد این جوان چند روز قبل از پیداشدن جسد در خانه‌اش به قتل رسیده‌ است. وقتی ماموران زندگی شخصی سعید را مورد بررسی قرار دادند، متوجه شدند زنی به نام نازنین در خانه او زندگی می‌کرد و بنا بر گفته مادر مقتول کارهای شخصی و نظافت خانه سعید را انجام می‌داد.

این دختر بعد از کشته‌شدن سعید ناپدید شده‌ بود. پلیس با ردیابی‌هایی که انجام داد، توانست نازنین را شناسایی و بازداشت کند. این دختر اعتراف کرد جوانی به‌نام سروش عامل قتل است اما سروش بعد از بازداشت ادعای دیگری را مطرح کرد. او گفت: من و نازنین هر دو در این قتل دست ‌داشتیم و با هم سعید را خفه ‌کردیم. ما اول دست‌وپای سعید را بستیم و بعد کیسه‌ای سرش کشیدیم و او را به‌قتل رساندیم. بعد هم از خانه‌اش سرقت کردیم.

نازنین که در مراحل اولیه بازجویی‌ها قتل را انکار کرده‌ بود، این بار اتهام را پذیرفت و گفت: «من و سروش در این قتل همدستی داشتیم.» با تکمیل پرونده و صدور کیفرخواست پرونده به شعبه 113 دادگاه کیفری ‌استان فرستاده‌ شد. نازنین در جلسه محاکمه یک‌بار دیگر قتل را انکار کرد و گفت: سروش عامل این قتل بود. او گفت: من در خانه سعید کار می‌کردم با سروش هم رابطه عاشقانه‌ای داشتم. بعد از مدتی سعید از من خوشش آمد و به من پیشنهاد ازدواج داد. من هم قبول کردم. در مدتی که من در خانه سعید بودم سروش هم رفت‌وآمد می‌کرد و با هم آشنا شده ‌بودند. وقتی سروش متوجه شد ازدواج من و سعید قطعی است به او حسادت کرد.

روز حادثه به خانه سعید آمد البته من هم در خانه بودم اما نفهمیدم او برای چه با سعید درگیر شد. سروش بود که کیسه به سر سعید کشید و او را به داخل حمام انداخت. من هم که خیلی ترسیده‌ بودم، مجبور شدم به حرفش گوش‌ کنم و همراهش رفتم.  سروش و نازنین هر دو در قتل مجرم شناخته شده‌ و به قصاص محکوم شدند. با تایید حکم در دیوانعالی کشور پرونده برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده ‌شد. در این میان نازنین تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیای‌دم انجام داد تا اینکه او از طریق مددکاران زندان ماجرای زندگی‌اش را برای مادر مقتول شرح داد. نازنین توضیح داد: وقتی خیلی بچه ‌بودم مادرم بر اثر سرطان فوت شد و برادرم مدتی بعد در مقابل چشمان من و خواهرم از غم ‌مادرم خودش را‌ دار زد.

خانواده ما از هم پاشیده‌ بود. پدرم که شغل آبرومندی داشت و مرد خیلی خوبی بود نمی‌توانست این همه مصیبت را تحمل کند. او دچار بیماری قلبی و خواهر کوچکم به بیماری روانی مبتلا شد و من ماندم و خواهر بزرگم. مدتی بعد پدرم هم فوت کرد. ما سه خواهر مانده‌ بودیم. خواهر کوچکم نمی‌توانست کار کند من و خواهر بزرگم در یک عکاسی کار می‌کردیم و هزینه خواهرم که در بیمارستان بستری است را می‌دادیم تا اینکه با سعید آشنا شدم در خانه او زندگی می‌کردم که این اتفاق افتاد.  وقتی مادر مقتول زندگی پردرد نازنین را شنید به وکیلش وکالت داد تا در مورد سرنوشت این دختر تصمیم بگیرد. وکیل نیز درخواست 50میلیون‌تومان پول کرد.

با درج این خبر در روزنامه «شرق» و تلاش جمعی از فعالان مدنی و نیکوکاران این مبلغ جمع‌آوری شد و روز گذشته عبد‌الصمد خرمشاهی (وکیل نازنین)، حاجی (نماینده دادستان تهران در امور زنان)، مهناز افضلی (مستندساز)، مهتاب کرامتی (بازیگر)، بهروز شعیبی (کارگردان فیلم دهلیز) و نماینده تهیه‌کننده این فیلم که در جمع‌آوری پول برای نازنین نقش اصلی را برعهده داشتند، در دفترخانه شماره 4 تهران واقع در میدان حسن‌آباد حاضر شدند.

مادر سعید در این جلسه اوراق گذشت را امضا کرد و پول نیز تحویل خانواده مقتول شد و پیرزن بدون اینکه حرفی بزند از دفترخانه خارج‌ شد و به این‌ترتیب نازنین از قصاص نجات پیدا کرد.  این اتفاقات در حالی رخ داد که نازنین بی‌خبر از ماجرا در حال بازی در نمایش کمدی بود. او ساعت یک ظهر بعد از اتمام نقش‌اش در پی تماس تلفنی که با خبرنگار ما داشت، متوجه شد مادر مقتول اعلام رضایت کرده ‌است. او که نمی‌توانست اشک‌های خود را کنترل کند، در مورد اینکه بعد از این چه تصمیمی برای زندگی‌اش دارد، گفت: الان خیلی دستپاچه شده‌ام. نمی‌دانم چه باید بکنم.

اول به خانه خواهرم می‌روم. می‌خواهم دوباره خانه و امنیت را احساس کنم. بعد به دیدن خواهر بیمارم می‌روم. باید دنبال کار برگردم باید روی پای خودم بایستم. نمی‌دانم دیگر باید چه کنم. خیلی خوشحالم نمی‌توانم شادی‌ام را کنترل کنم و از همه کسانی که تلاش کردند من دوباره به زندگی برگردم خیلی ممنون هستم امیدوارم بتوانم بیرون بیایم و دست تک‌تک آنها را بفشارم. وکیلم آقای خرمشاهی خیلی تلاش کردند و مادر سعید در حق من مادری کرد و من تا پایان عمرم از او تشکر می‌کنم.  اکنون نازنین باید منتظر برگزاری محاکمه این بار به لحاظ جنبه عمومی جرم باشد و در صورتی که قضات با تعلیق حبس او موافقت کنند، این زن به‌زودی از زندان آزاد می‌شود.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv