bato-adv
کد خبر: ۱۵۷۰۰۱

مردم دیار من و خروارها تبعیض

تاریخ انتشار: ۱۸:۲۱ - ۳۰ تير ۱۳۹۲
مطلب زیر را آقای علی لیلوی شوشتری برای فرارو ارسال نموده‌اند


همزمان با رسیدن دمای هوای تنها کلان شهر مهم سرزمینمان به بالای چهل و اند، رسانه های سرتاسر این سرزمین پهناورتنها از دامنه ی جنوبی البرز و تنها شهری که در آن آرمیده سخن می گویند. کارشناسان مدام در صفحه ی تلویزیون ظاهر شده و نسبت به پیامد های گرمازدگی و چگونگی پیشگیری از آن هشدار داده و مردم را راهنمایی می کنند. اخبار، زمان قابل توجهی از پخش را با سَرخطِ "داغ ترین روز تنها کلان شهر مهم" به اخبار هواشناسی این منطقه ی ییلاقی، پیش بینی وضع آب و هوا، تاثیر آن بر افزایش آلودگی هوا و ادامه ی این روند غیر قابل تحمل اختصاص می دهند. بخش های ویژه ای برای تحلیل پیامدهای این گرمای بی سابقه در روزنامه های مهم ایجاد شده و چه بسا همایش هایی بین المللی برای نشان دادن عوارض این پدیده ی جان سوز و راهکارهای علمی جلوگیری از آن با صرف هزینه های هنگفت تشکیل شود.

حقوق دانان هم حتما در این همایش ها درباره ی افزودن بخشی در فیش حقوقی کارمندان این تنها شهر مهم به عنوان "زندگی در شرایط غیر قابل تحمل" مقالاتی را به همراه مستندات ارائه داده و در حمایت از حقوق به حق کارمندان و کارگران زحمت کش این کلان شهر سخنرانی های غراق سر می دهند. جالب تر از همه ی اینها: همین الانی که در حال نگارش این متن هستم سرخط یکی از وب سایت های خبری به چشمم خورد که نوشته بود: احتمال تعطیلی فلان شهر به دلیل گرمای هوا. متن را که خواندم فهمیدم منظورش از گرمی هوا، دمای بالای چهل و دو است.

غافل از این همه هیاهوها که تنها دلیلش ارتفاع ستون جیوه ی دماسنج است که در این روزها فقط در این شهرمهم پابلندی کرده و سعی دارد با رساندن قد خود به بالای چهل و خرده ای در میان اذهان عمومی خودنمایی کند، مردمانی در زیر میخ نقشه ی این سرزمین پهناور زندگی می کنند که حتی از اعلام نام یکی از شهرهای استانشان در اخبار سراسری – حتی اخباراستانی- به عنوان گرم ترین شهر کلی ذوق کرده و اصلا فراموش می کنند که هوا بالای پنجاه و اندی درجه است و با غرور به این خاطر که نام دیارشان در کل این سرزمین مطرح شده مدام این خبر را به هم می دهند که : فلانی اِمروو اینجا گرم ترین بود ها...". بیراه نگفته ام اگر بگویم که این مردمان قانع و به کمترین ها راضی، حد اقل چهار ماه از هر سالی را که بگویید در دمای بالای چهل و پنج درجه با رنج مضاعف از توسعه نیافتگی و فقر و باقی مشکلات متعلقه ی ناشی از تمرکز زایی مسئولان، با شرافت، قناعت و صبر و استقامت تمام همانند آن هشت سال، زندگانی پرمشقت خود را از سر میگذرانند. البته فقط از سر نمی گذرانند بلکه همانند همان هشت سال در حال جنگ اند نه با آن دشمن بعثی که با رنج فقر ناشی از توسعه نیافتگی و با وجود تبعیضی که سراپای قول و فعل مسئولان را پوشانده از دامن گیر بودن  خاک این سرزمین اظهار تعجب میکنند که چطور باعث شده تا پنجاه شصت سال از زندگیشان را دراین سرزمین صعب العیش سپری کنند.

در اینجا گرما تم (theme) مشکلات و دشواری های این مردمان است چرا که با افزودن گردو غبارهای میهمان از کشور همسایه و بی کیفیتی آب غیر شرب (چه برسد به آب شرب) به وضوح عمق فاجعه را می توان بصورت زنده و مستند مشاهده کرد. این گرد و خاک های میهمان اگر نشان دهنده ی بدی آب و هوا در اینجا نیستند با به فال نیک گرفتنشان حداقل می توانند مهر تائیدی بر خونگرمی و مهمان پذیری مردمان این دیارباشند که اگر آن شهر مهم مهمان پذیر بود حتما میهمان مردمان آن دیار می شدند. بی کیفیتی آب غیرشرب را هم با همین فال نیک  بگذارید به حساب قناعت و صبوری مردمان این دیار و خدایی ناکرده به امکان وجود تبعیض، بی عدالتی و کوتاهی مسئولان و نمایندگان مردم در انجام وظایفشان هم اصلا کوچک ترین شکی نکنید چرا که این مردمان در دیاری زندگی می کنند که قسمت زیادی از آب های شیرین کل سرزمینشان در آن جریان دارد و فقط بر حسب قناعت به آب بی کیفیت موجود، از شرایط پیش آمده کوچک ترین گله ای نمی کند. و خدارا هم شکر هیچ گاه چشم طمع به این همه آب شیرین که از بغل گوششان می گذرند و به دریا می ریزند نمی دوزند.

دستگاه ها و رسانه ها همگی بر روی کمبود آب آن شهرمهم که برخی ها حکایت از جیره بندی آن تمرکز دارند غافل از اینکه اگر مسئله ی جیره بندی مطرح است باید گفت آن چیزی که در آن شهر مهم در حال جیره بندی است به معنای واقعی کلمه "آب" نام دارد، در حالی که در این دیار این ماده ی سیال مصرفی را به هیچ وجه من الوجوه نامش را نمی توان آب گذاشت. شاید بگوئید لاف می آیم ولی اعتراض یکی از نمایندگان این دیار به بی کیفیتی آبی که برای استحمام استفاده می شود خود موئید این امر است تا جایی که به گفته ی همین نماینده مرد برای استحمام آب با کیفیت را بصورت بشکه ای می خرند. نماینده ای که تا پیش از این بخاطر سکوت و عدم اعتراضش در مجلس  باید از آن تقدیر و تشکر کرد همان گونه که از یک شاگرد مدرسه ای که به خاطر سروصدا نکردن و ساکت بودنش در کلاس، او را جزو منضبط ترین دانش آموزان دانسته و سر صف با اهدای  دفتر صد برگ، از او تقدیر می کنند.

آری مردم این دیار اینگونه فکرو زندگی می کنند که بدی آب و هوا از جمله ی مشکلاتی است که باید تحملشان کرد همان گونه که جنگ را با شرافت و صبوری تمام گذراندند. با شرافت تحمل می کنند چون از مسئولان خود مطمئن اند و می دانند که صبر و استقامت در برابر مشکلات را وظیفه ی خود و پیگیری دلسوزانه و رسیدگی به گوشه ای از این خروارها مشکلات را وظیفه مسئولان می دانند و به این دلیل است که هیچ گاه لب به هیچ اعتراضی نمی گشایند. تمرکز توجهات تمامی رسانه های موجود این سرزمین به دمای چهل و دوی یک شهرییلاقی و جیره بندی آب آن مشتی است که نشان هنده ی خروارها تبعیض است که نه تنها رسانه ها بلکه سراپای قول و فعل مسئولان خرد و کلان را پوشانده است. بدی آب و هوا هم تنها مشکلی نیست که مردم این دیار با آن دست و پنجه نرم می کنند بلکه این تنها یک مشکل از هزاران مسائلی است که ریشه ی تمام آنها در تبعیضات و بی عدالتی هایی است که حداقل برای نگارنده ی این متن غیر منطقی می باشند.



علی لیلوی شوشتری
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv