محمد باقر قالیباف، شهردار تهران در تازه ترین یادداشت خود در وبلاگش نوشت:
«پیکی از رفقا میگفت آن روز را یادت هست که بنا بود فلان پروژه را افتتاح کنی؟ من آن روز ماشین نداشتم. باید با تاکسی خودم را میرساندم. یک جا تاکسی را اشتباهی سوار شدم و مجبور شدم چند خیابان آنطرفتر پیاده شوم. وقت نبود که دوباره برگردم و ماشین دیگری سوار شوم. گفتم سریع و پیاده خودم را از کوچهپسکوچهها میرسانم. جایی که دیگر تقریبا داشتم از گرما و نرسیدن کلافه میشدم، یک بقالی دیدم.
گفتم هم چیز خنکی میخورم و هم راه را میپرسم. فروشنده خانم مسنی بود. پرسیدم این اطراف چنین جایی هست؟
گفت بله. درست دویست قدم آن طرفتر پشت همین پیچ کوچه است. امروز قرار است افتتاحش کنند.
گفتم اطلاعیه دادهاند که امروز افتتاح میشود؟
گفت نه. اینجا مدتها زباله و نخالهی ساختمانی انباشته بود، کسی کاری به کارشان نداشت. امروز صبح زود آمدند و با عجله بردندشان. ببینید. هنوز خردههایش هست. آن چند درخت خشکیده و شکسته را هم از بیخ بریدند و بردند. آن طرف پیچ هم که بروید میبینید که دارند با عجله اسفالت میریزند. پس لابد امروز بعدازظهر افتتاحیه است دیگر.
تقریبا همه چیز را درست میگفت. فقط یک اشتباه داشت، افتتاحیه همان صبح بود.
تا کی باید این طور کار کرد؟ تا کی باید شهرداری هر منطقهای وقتی یاد رفع فلان مشکل بیفتد که خبردار میشود امروز سر و کلهی قالیباف آنجا پیدا میشود؟»