آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره پیشنهاد مسئول امور استخدامی کشور در روزهای پایانی سال 1371 برای جلب آرای مردم گفت: گفتم، اگر طرح استخدامی دارید بگذارید بعد از انتخابات. اهل فریبکاری با مردم نیستم. رای شان را می خواهم امّا نه به قیمت فریب آنها. مردم درباره رئیس جمهور فریبکار چه قضاوتی خواهند کرد؟ ممکن است نتیجه کارهای زیر بنایی امروز ما زیاد برای مردم ملموس نباشد امّا مطمئنم آثار آنها بعد از سالها برمردم روشن خواهد شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گزیده سخنان ایشان درباره عملکرد دولت سازندگی و انتخابات دور دوم ریاست جمهوری خود بدین شرح است:
- من در پستهایی که تا به حال گرفتم، هیچ وقت داوطلب نبودم. از شورای انقلاب تا وزارت کشور، مدیریت جنگ، ریاست مجلس و بعد هم ریاست جمهوری، خیلیها آمدند و گفتند که منحصر است و باید بیایی و ما هم آمدیم. دوره دوم ریاستجمهوری هم همین بود.
- من در دولت، ترکیب واقعی اعتدال را مراعات کرده بودم و از هر دو جناح کشوردر آن بودند. حتی استانداران ما نیمی از اینها و نیمی از آنها بودند. من هیچوقت جناحی عمل نکرده ام. چون اصولا بر این اعتقادم که کشور را نمی توان با یک سلیقه و یک جناح جلو برد. همیشه بر این اعتقاد بوده و هستم. چه زمانی که رئیس مجلس بودم. می توانید ترکیب هیات رئیسه مجالسی که من رئیس آن بودم را ببینید. آقایان محمد یزدی و موسوی خوئینی ها نواب رئیس بودند. در زمان مدیریتم بر جنگ هم همین روال بود. تمام مساعی ام بر این بود تا جایی که امکان داشت مدیر کارآمدی در صحنه مدیریت جنگ به صرف وابستگی به این جناح و آن جناح از عرصه خدمت دور نماند . بدون حضور همه دلسوزان و مدیران کارآمد در کنار یکدیگر نه تنها پیشرفت برای ما امکان ندارد بلکه ممکن است در صورت شعله ور شدن اختلافات و دوری از اعتدال کار بدست افراطی ها بیفتد که آن روز قطعا روز ناکارآمدی ما خواهد بود.
- آقای خاتمی در وزارت ارشاد افکاری داشت و جریانهایی هم شروع به مبارزه با او کرده بودند. وقتی که کار را شروع کرد، بعضیها با ایشان مخالف شدند و ایشان هم پیش من آمد و گفت که احساس میکنم علیه من برنامهریزی شده است و نمیتوانم بمانم. گفتم: اگر شما بمانید، من حمایت میکنم. منتها در مواردی که قبول دارم و در مواردی که قبول ندارم، حمایت نمیکنم. اگر با ما مشورت کنید، من حمایت میکنم. ایشان گفت که من نمیتوانم بمانم.
- در دوره اول که نامزد ریاست جمهوری شدم، نسبت خیلی بالا بود و فکر میکنم بالاترین نسبت در رؤسای جمهور بود. ولی در دور دوم خوب می دانستم که چه صحنه ای پیش روی ماست. چرا دولت من در برنامه اول تکلیف بسیار بزرگی در ساختن زیربناها و خرابی های جنگ داشت و خوب می دانستیم که اجرای طرحهای مهم زیربنایی کشور هزینه زیادی در پی دارند و نقدینگی زیادی به جامعه تزریق میکند که خودش می شودعامل تورم و چون بازده امور زیر بنایی انجام شده به سرعت برای مردم ملموس نبود خوب می دانستیم که رای توده مردم به دولت سازندگی که غالبا توجهی به عظمت این سرمایهگذاریها ندارند با کاهش روبرو خواهد شد. امّا چه باید می کردیم این برای ما یک تکلیف اساسی بود که اسب اقتصاد کشور را که بر اثر مشکلات جنگ آسیب دیده بود را دوباره زین کنیم. برای پیشرفت کشور و حتی برای حرکت دولتهای آینده.
- ما باید بعد از جنگ تصمیم بزرگی می گرفتیم، تصمیمی برای آینده این کشور، ممکن بود در همان ایام برای عامه مردم عظمت این کار روشن نبود. چون اثرش به فوریت در زندگی مردم قابل مشاهده نبود، اما ما باید تصمیم می گرفتیم هم برای حال امروز مردم و هم برای وضع فردای آنان، و من بعد از جنگ این تصمیم را گرفتم، آنهم با بودجه ای که بر اثر جنگ 50 درصد کسری داشت و رشد اقتصادی کشور هم بر همین مبنا منفی 5 درصد بود، شعار خالی که نمی توانستیم به مردم بدهیم و باید کاری می کردیم. با همین تصمیم حرکت کردیم تا با 60، 70 میلیارد دلار آنهم از منابع خارجی، کشور را از لحاظ تولید و رشد اقتصادی تکانی بدهیم و از تاثیرات جنگ 8 ساله بر آن بکاهیم که فکر می کنم انجام شد، تمام زیر ساختهای اولیه مورد نیاز را ساختیم و رشد اقتصادی کشور را از منفی 5/5 درصد زمان جنگ به بالای 6 درصد رساندیم.
- در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری پیشنهادات زیادی به من شد برای اینکه مردم را تشویق کنم تا به من رأی بدهند. اما من انجام ندادم. رئیس سازمان وقت امور استخدامی آمد پیش من و پیشنهاد خیلی روشنی داشت، می گفت با این حجم کارهای زیر بنایی که انجام داده اید و نتیجه اش امروز برای عموم مردم ملموس نیست و حتی ممکن است در تبلیغات انتخاباتی حربه ای در دست رقیبان شما شود می توانیم کاری کنیم در حوزه استخدامی کشور، برای اینکه یکدفعه حجم وسیعی از محبت کارمندان و استخدام های جدید را جلب کنیم. من گفتم: بگذارید بعد از انتخابات. من اصلاً اهل اینکه کاری کنم که بوی فریبکاری در آن باشد، نیستم. اگر شما تبلیغات انتخابات را ببینید، با همه تندیهایی که رقیبم میکرد، گفتم من همین هستم و برنامهام، همان است و بعداً هم همان خواهد بود. رای شان را می خواهم امّا نه به قیمت فریب آنها. مردم درباره رئیس جمهور فریبکار چه قضاوتی خواهند کرد؟ ممکن است نتیجه کارهای زیر بنایی امروز ما زیاد برای مردم ملموس نباشد امّا مطمئنم آثار آنها بعد از سالها برمردم روشن خواهد شد، هر کسی میخواهد، به من رأی بدهد. یعنی به حالت استغناء با مردم حرف زدم.