bato-adv
کد خبر: ۱۳۴۰۸۱

افشای راز زن جنایتکاری که دخترش را کشت+(تصویر)

سناریوی دروغین زن جنایتکار که با طرح ماجرای کودک ربایی قصد مخفی کردن قتل دختر دوساله اش را داشت در جریان تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی فاش شد.

تاریخ انتشار: ۱۷:۴۲ - ۱۳ آذر ۱۳۹۱
سناریوی دروغین زن جنایتکار که با طرح ماجرای کودک ربایی قصد مخفی کردن قتل دختر دوساله اش را داشت در جریان تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی فاش شد.

به گزارش مهر، ساعت 9 صبح یکم آذر امسال زن جوانی به نام "معصومه.الف" 21ساله ساکن شهرستان آذر شهر با مراجعه به کلانتری209 پایانه مسافرتی جنوب به مأموران اعلام کرد: شب گذشته از کاشان به تهران آمدم ساعت هفت صبح بر روی سکوی مسافرین ترمینال جنوب روی نیمکت در حالیکه دخترم به نام فاطمه حدودا 2ساله در آغوشم بود، خوابم برد. پس از بیدارشدن متوجه شدم که فاطمه نیست.

با توجه به اظهارات این زن جوان، مأموران کلانتری 209 اقدام به اجرای طرح در محدوده پایانه مسافرتی جنوب کرده اما موفق به پیدا کردن دختر بچه ای با این مشخصات نشدند.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "فقدانی" و به دستور شعبه چهارم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.


با ارجاع پرونده به پلیس آگاهی، کارآگاهان با بررسی تصاویر به دست آمده از دوربین های مداربسته پیش بینی شده در پایانه جنوب و انجام تحقیقات از مادر فقدانی به برخی اظهارات ضد و نقیض از سوی زن جوان مشکوک شدند که با انجام هماهنگی لازم با مقام قضایی ، تحقیقات تخصصی از وی را در دستور کار خود قرار دادند.

سرانجام مادر فاطمه هشتم آذر لب به اعتراف گشود و در اظهارات خود به قتل دختربچه دو ساله خود و دفن جسد وی در شهرستان آذرشهر اعتراف کرد.

با توجه به اعتراف مادر فاطمه به ارتکاب جنایت، پرونده از اداره یازدهم به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد. متهم در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: پس از متارکه، چندین بار با همسرم سابقم تماس گرفتم تا تکلیف بچه را مشخص کند اما او پیشنهاد داد تا بچه را به بهزیستی تحویل دهم اما من قبول نکردم.

از آزادشهر به کاشان رفتم تا در خصوص بچه با پدرش صحبت کنم اما او همچنان حرف های گذشته را به من بازپس می داد. نزدیک غروب بود که قصد بازگشت به شهرستان را داشتم که در داخل خیابان فاطمه شروع به گریه کرد.

بسیار عصبی بودم و حوصله گریه های او را نداشتم. ابتدا او را دعوا کردم تا ساکت شود اما او همچنان گریه می کرد. در یک لحظه چند ضربه به سر و صورت او زدم و او ساکت شد. ناگهان متوجه شدم که فاطمه نفس نمی کشد !! به او نفس دادم اما فایده نداشت. بدنش یخ شده بود. با اتوبوس به تهران آمدم و از آنجا نیز به آزادشهر رفتم. در آنجا جسد را به یک قبرستان قدیمی برده و شبانه آن را دفن کردم.


با توجه به اعترافات صریح متهم، بلافاصله نیابت قضایی اخذ و تیمی از کارآگاهان اداره دهم به همراه متهم به شهرستان آزادشهر اعزام شده و با انجام هماهنگی با پلیس آگاهی این شهرستان، موفق به کشف جسد دختربچه دو ساله در یک قبرستان قدیمی و انتقال آن به پزشکی قانونی شدند.

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم و کشف جسد دختربچه دو ساله، دستور بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv