این کتاب نه تنها یک انتقاد تند به سیستمهای کاری مدرن است، بلکه دعوتی است به بازنگری در ارزشهای جامعه و اولویتدادن به زندگی معنادار و لذتبخش. البته که مشخص است در جامعهای که با چند شیفت کار هم نمیشود نیازهای اولیه زندگی را تامین کرد، این اندیشه راسل، محلی از اعراب ندارد؛ در واقع شاید روی سخن راسل سیاستگذاران جوامع است که باید شرایطی را فراهم کنند که انسانها با حداقلی از کار بتوانند حداکثر لذت از زندگی را ببرند.
برای نشان دادن مضحک بودن وضعیت کنونی ما، برتراند راسل از ما میخواهد که یک سناریو در مورد تولید سوزن را تصور کنیم. فرض کنید تولید سوزن جهان بهاندازه کافی با کارگرانی که روزانه هشت ساعت کار میکنند تأمین میشود. حال اگر کسی ابزاری اختراع کند که کارایی هر کارگر را دو برابر کند، چه اتفاقی میافتد؟
در گفتوگو با استاد فلسفه در دانشگاه دورهم مطرح شد؛
برتراند راسل در کتاب مشهور خود «در ستایش بطالت» ضمن دفاع از بطالت، کار را شر ضروری برای زیست اجتماعی آدمی میداند. راسل میگوید کار فینفسه هیچ ارزش ذاتیای ندارد بلکه نگاه ما باید به امری باشد که آن را نه به جهت هدفی غیر از خود آن چیز بلکه برای خودش تولید میکنیم: ادبیات، هنر و فلسفه. ارزش این دستآوردها در بیاستفاده بودن خاص آنها آشکار میشود و این به سبب فراغت کافیای است که برای پرداختن به تولید و خلق آنها در دست داریم. اما میتوان در برابر نظر راسل مقاومت کرد.
جالب است بدانید راسل ریاضیدان چیرهدستی هم بود و پارادوکس راسل که منجر به تعمیق و گسترش نظریه مجموعهها شد ازجمله دستاوردهای او در علم ریاضی است. از برتراند راسل مقالات و کتابهای بسیاری برای علاقهمندان فلسفه به جای مانده است.