اصلاحطلبان مدعیاند که اگر اصولگرایان به پاستور راه یابند، اهل مذاکره و تعامل با آمریکا نیستند و کشور را به سرعت برق به جنگ میکشانند. سخن ظریف، اما این ادعا را باطل میکند، زیرا آنطور که او میگوید اصولگرایان نه فقط در این زمینه راغبند بلکه برای آنکه خودشان طرف مذاکره با آمریکا باشند حتی زیراب رقیب سیاسی خود را هم میزنند!
شاید پمپئو آنها را متقاعد کرده است که دولت بایدن ممکن است از تعهدات خود در برابر نیازهای امنیتی عربستان بکاهد و تنها راه تضمین تداوم تعهدات آمریکا، پیوند خوردن سعودیها با اسرائیل است چرا که در آن صورت، لابیهای قدرتمند یهودی در آمریکا اجازۀ کاهش تعهدات امنیتی دولت بایدن در برابر عربستان را به آن نخواهند داد.
آن یهودیان مظلوم و بیپناهی که در ارودگاههای کار اجباری از شدت خستگی و گرسنگی جان دادند و یا در اتاقهای گاز آشوویتس و داخائو خفه شدند و در کورههای آدمسوزی سوختند و به خاکستر تبدیل شدند کی و کجا به دولت اسرائیل وکالت رسمی دادهاند که وارث انحصاری درد و رنج آنها شود و با تکیه بر خون آنها، برخی سیاستهای بیدادگرانۀ خود را توجیه کند؟
اگر بایدن پس از نیم قرن حضور در نهادهای تصمیمگیر آمریکا، هنوز به این نتیجه نرسیده باشد که توافق با جناح اصلاحطلب ایرانی، اصولاً پایدار و قابلِ اتکاء نیست و هیچ منفعتی هم را برای دو طرف ماجرا به دنبال نمیآورد، در آن صورت شایستۀ همان عنوانی است که ترامپ به او داده است!
اینکه آنها علت مخالفت خود با استعفاء یا استیضاح روحانی را این اعلام میکنند که او باید در پاستور بماند تا هم خودش و هم اصلا طلبان پاسخگوی عملکردشان باشند، کدام عقل سلیم یا حتی عقل معیوب را اقناع میکند؟ یعنی کشور به "فنا" رود تا روحانی و اصلاحطلبان نهایتاً پاسخگوی عملکردشان شوند؟
چرا صدا و سیما دقیقاً همین مسیر را رفت؟ و چرا در زمان حیات استادِ فقید از دامنۀ بایکوتِ سفت و سختاش علیه او قدری نکاست تا پوشش رسانهای ناچیزِ خبرهای مربوط به وفات وی، این همه رسوا و زشت جلوه نکند؟
احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال سیاسی درباره سخنان اخیر رئیس جمهور آمریکا نوشت: سخنان ترامپ هم در حقیقت هیچ نشانی از شورشگری و طغیان علیه نظام انتخاباتی و دمکراسی آمریکا به همراه ندارد. او از یک طرف میگوید که انتقال قدرت صورت نخواهد گرفت چرا که بر این باور است که خودش حتماً پیروز میشود و از طرف دیگر تلویحاً میگوید که در صورت باخت احتمالی به نتیجۀ انتخابات معترض خواهد شد یعنی به همان طریقی که ال گور اعتراض کرد.
آمریکا میکوشد تا یکتنه کار تداوم تحریم تسلیحاتی نامحدود ایران را پیش ببرد. البته این کشور میتوانست همانطور که تحریمهای اقتصادی را با استفاده از مکانیزم تحریمهای ثانویه علیه ایران اِعمال کرده است، تحریم تسلیحاتی ایران را نیز با همین ابزار ادامه دهد، اما مقامهای کاخ سفید اصرارشان بر این است که مسیر خود را از طریق شورای امنیت دنبال کنند
احمد زیدآبادی روزنامهنگار تبعید شده به گناباد در یادداشتی دراین باره مینویسد: گناباد که شهری باستانی و با مردمی بسیار نجیب و آرام بود، به سرعت مرا به خود علاقهمند کرد. روزها با مهمانان یا دوستان گنابادی به مناطق ییلاقی در کوهستان جنوب شرقی و سرچشمه قناتهای مختلف و آثار دیدنی شهر و بقاع سلاطین دراویش در بیدخت میرفتیم و یک ریز به بحث و گفتگو درباره همه امور دنیوی و اخروی میپرداختیم!
احمد زیدآبادی بررسی کرد
در هر صورت، لبنان خواسته یا ناخواسته تابعی از نوع نظم منطقهای در خاورمیانه است. این کشور کوچک در صف مقدم قربانیان این نظم یا به عبارتی بینظمی قرار گرفته است. از این رو، انفجار بندر بیروت عمدتاً سبب تشدید مشکلات و افزایش نزاعهای فرقهای بخصوص پس از اعلام رأی دادگاه مربوط به ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید این کشور خواهد شد.
تجربههای مکرر، اما نشان داده است که بدون خواست و ارادۀ ارکان اصلی قدرت در ایران، چهرههای اعتدالی و اصلاحطلب در مقام ریاست جمهوری، قادر به گشودن گرۀ رابطه با آمریکا نیستند و اغلب وضع را پیچیدهتر و بغرنجتر میکنند.
بهتر است در این شرایط ابتدا قدرت یکپارچه بشود. این دوگانگی قدرت یک حالت تعلیق در تصمیمگیری ایجاد میکند که کل بنیانهای ملی را آسیب میزند. اگر اصلاحات به دنبال دوگانگی قدرت باشد، باید به صراحت گفت ما چنین چیزی را نمیخواهیم.
بسیاری از نمایندگان با وعدۀ بهبودِ سریع شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور از برخی اقشار جامعه رأی گرفتهاند و در حوزههای انتخاباتی خود، با فشار شدید رأی دهندگان برای تحقق وعدههای خود روبرو هستند. تحقق وعدهها حتی به طور نسبی، اما اگر عملی هم باشد، راهکار علمی کلانی میطلبد که نه این نمایندگان با ظرایف آن آشنایند و نه التفات و علاقهای به آن دارند.
در خاورمیانه چین میکوشد تا با همۀ کشورهای منطقه بخصوص اسرائیل و عربستان و ایران، روابط گرم و متوازنی برقرار کند و نزدیکی به یکی را به بهای دوری از دیگری با منافع خود سازگار نمیبیند. بر این پایه، چین بیش از هر چیز خواهان ثبات در خاورمیانه است، ثباتی که اسرائیل هم یکی از بازیگران اصلی آن باشد. این در حالی است که نگاه جمهوری اسلامی به خاورمیانه معطوف به حذف اسرائیل است و اساساً همین سیاست منطقهای ایران به ریشۀ تمام اختلافات و درگیریهای آن با آمریکا و متحدان آن تبدیل شده است!
در شرایط کنونی تقریباً همۀ طیفهای حاکم متوجه معضلات پیش روی جامعه شدهاند و هر کدام نیز با زبان تندتری نسبت به دیگری آنها را مطرح میکنند. مشکل، اما این است که آنها در تعلیل - علت یابی - معضلات از خود بی مسئولیتی نشان میدهند و هر کدام میخواهند مشکلات را به پای رقیب خود بنویسند.
در تجمعات اعتراضی دو سال اخیر، برخی معترضان شعار داده بودند: "اصلاحطلب، اصولگرا؛ دیگه تمومه ماجرا"! بخشی از این شعار با انتخابات اخیر تحقق یافته است و آن، به آخر رسیدن کار اصلاحطلبان تا اطلاع ثانوی است، اما کار اصولگرایان ظاهراً نه فقط تمام نشده بلکه تازه آغاز شده است!
در اینجا، اما پرسش مهمی در برابر آقای امیرآبادی قرار میگیرد. اگر او به واقع چنین اسنادی را در دست دارد، چرا موضوع را برای پیگیری به مراجع مربوطه گزارش نکرده و افشای آنها را به امری مربوط به موقعیت شخصی خود، مشروط کرده است؟
رمزآمیز سخن گفتن مسئولان در مورد پدیدهای که باید از هر جهت شفاف باشد، سبب سلب اعتماد از آنها بخصوص داعیههای ضد فسادشان شده است به طوری که بسیاری از مردم اینگونه بحثها را نه اقدامی از سرِ صدق و راستی برای پالودن دستگاهها از فساد، بلکه ابزاری در جهت دستیابی به مقاصد پنهان و تصفیه حسابهای شخصی یا جناحی تفسیر میکنند.
احمد زیدآبادی: گوش آمریکا و عربستان به تکذیبهای ایران بدهکار نیست
یک مقام ارشد آمریکا مدعی شد: «حمله به عربستان از سمت ایران و «احتمالا» با موشک کروز انجام شده است. شکی نیست که ایران مسئول این امر است... نمیتوان از این موضوع فرار کرد. هیچ احتمال دیگری وجود ندارد.» پیش از این مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده نیز ایران را در پشت این حملات دانسته بود. این درحالی است که تهران روز یکشنبه اتهام دست داشتن در این حملات را بیاساس خواند و امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه نیز اعلام کرد که «نه ما و نه آمریکاییها قصدی برای جنگ نداریم».