bato-adv
کد خبر: ۸۹۱۲۶

تاملی بر سخنان تحول خواهانه رهبر فرزانه انقلاب

حبیب ساسانی

تاریخ انتشار: ۱۷:۳۳ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۰


رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با اعضای مجلس خبرگان رهبری به نکات ارزشمندی اشاره نمودند که می توان آن را فصل نوینی در تحولات سیاسی کشور دانست. ایشان در این دیدار تحول را از شاخصه‌های اصلی یک نظام بالنده دانسته و با بیان اینکه نظام اگر به سراغ تحول نرود، قطعا تحول خودش را بر نظام تحمیل خواهد کرد، باب جدیدی را برای فعالان حوزه های مختلف کشور باز نمودند.
 
آن چه قابل ذکر است اینکه مسلما منظور ایشان یک جنبه از جنبه های تحول نبوده و مراد شان جنبه های مختلفی که یک نظام سیاسی با آن سر و کار دارد را در بر می گیرد؛ از تحول در اقتصاد گرفته تا تحولات سياسی ،اجتماعی و فرهنگی. 

روند توسعه يافتگي كشورهاي ديگر ثابت كرده است كه بدون تحول نمي توان به توسعه دست يافت. اين امر هيچ تناقضي نيز با پاي بندي به امهات نظام اسلامي ندارد چه اين كه در طي ساليان فراز و فرود فعاليت هاي سياسي احزاب و جريانات سياسي در كشور اين نكته مهم به اثبات رسيده كه عده اي آگاهانه و یا نااگاهانه ديگر جريان هاي سياسي غير همسو با ايده هايشان را به بهانه تحول خواهي، يا از صحنه سياسي كشور براي مدتي و مقطعي حذف نمودند و يا با اتهام زني هايی، آنان را در رديف معاندان نظام و یا خشونت طلب ها قرار دادند.

نگارنده بر اين اعتقاد است كه اين سخنان مقام معظم رهبري درباره تحول خواهي كه از ضروریات پويايي يك نظام سياسي و به عبارت بهتر از استلزامات تداوم انقلاب اسلامي مي باشد، مي تواند باب جديدي را براي همه فعالان سیاسي و از هر طیف و گرایش فکری در كشور بازنمايد. مقدمه آن نیز پذیرش این ایده می باشد که در دهه چهارم انقلاب که دهه پیشرفت و عدالت است بدون رویکرد تحول خواهانه نمی توان به آرمان های مد نظر نظام اسلامی دست یافت.
 
اين نكته مهم را نيز نبايد از ياد برد كه تحول يك سويه رشد سرطاني را براي نظام سبب خواهد شد و روزي بنيان هاي نظام سياسي را با نابودي مواجه مي كند. از اين رو تحول مي بايستي همه جانبه نگر و از ابعاد مختلف جامه عملي به خود گيرد. 

این بحث در این مقطع زمانی خاص و ویژه اهمیت خود را بیشتر از آن جهت می نمایاند که تحولات کشورهای منطقه و همچنین جهان می تواند به عنوان تجربه ای گرانسنگ پیشروی نظام هایی قرار گيرد که خواهان تحولات اساسی و بنیادین در وضعیت نظام سیاسی شان برای دست یابی به آرمان مطلوب و تامین منافع مردم در سایه تحول اند. 

از این روست که غالب نظام های سیاسی دموکرات و توسعه یافته لحظه به لحظه تحولاتی را که در جهان در حال شکل گیری است رصد نموده و بر اساس آن سعی می کنند برنامه هایی نیز برای عقب نماندن از قافله توسعه طراحی نمایند. در این میان اگر نظامی نتواند آن گونه که باید و شاید، تحولات را مورد بررسی پویا و فهم قرار دهد بدون شک بعد از مدتی دستخوش تغییر و تحولات اجباری ناشی از روند تحولات جهانی قرار خواهد گرفت و آن وقت مشخص نخواهد بود که آیا تحولات تحمیلی با فرهنگ ملی و بومی سازگاری داشته باشد یا نه؟ و آیا هزینه هایی که به تبع تحولات بر مردم تخمیل می شود چه زمانی فرصت جبران آن برای یک نظام سیاسی ایجاد خواهد شد. 

انقلاب هایی که امروزه در منطقه درحال شکل گیری است و حلقه آن یکی پس از دیگری در حال تکمیل شدن است را می بایستی بیش از همه در هماهنگ نبودن این نظام ها و رهبران سیاسی آن ها و یا به عبارت دیگر، نخواستن و هماهنگ ننمودن نیازهای کشورشان با تحولات جهانی و عدم در ک این تحولات دانست.
 
به طور واضح تر باید اشاره کرد که درگیری اصلی مردم این نظام ها با ساختار سیاسی استبدادی موجود در این کشورها است که دیگر پاسخگوی ظرفیت مطالبات مردم منطقه در قرن بیست و یکم نمی باشد. از این رو باید منتظر تداوم این انقلاب ها در دیگر کشورهای منطقه نیز باشیم و دیر زمانی نخواهد بود که بانگ "ارحل ارحل"حاکمان دیگر هم از گلوی ملت های جان به لب رسيده ي منطقه شنیده خواهد شد. 

ساختارهای پوسیده و فاسد و غیر پاسخگویی که بر منابع ملی کشورشان خیمه زده و بعد از چند دهه تکیه بر قدرت سیاسی که در حال برنامه ريزي برای انتقال قدرت به فرزندان خویش بوده اند و فارغ از این که عصر كنوني، عصر حاکمیت مردم بر سرنوشت خويش است، به ناگاه با موج انقلاب مردمی کشورشان مواجه گردیدند. اشخاصی مانند بن علی در تونس؛ حسني مبارک در مصر؛ معمر قذافی در لیبی؛ عبدالله صالح در یمن و دیگر سیاستمداران کنونی منطقه به علت اصلی عقب ماندن از روند تحولات جهانی و در نظر نگرفتن منافع ملي، مطالبات و خواسته‌های ملتشان این چنین مغضوب قرار گرفته و بعد از چند دهه با به تاراج بردن منابعی که متعلق به آحاد مردم بوده منفور گشته و از گردونه سیاست حذف شده و یا در حال حذف شدن اند. 

واقعا اگر همه خودكامان عرب منطقه كه امروزه در حال نابودي اند مي‌توانستد نيازهاي ضرورري كشورشان را از ابعاد مختلف پيش بيني كنند و آن را رصد نمايند و بر اساس نيازها در كشورشان تحول ايجاد نمايند دیگر با برجا گذاشتن خسارت معنوي و مادي بر مردم كشورشان و هدر دادن منابع ملي شان اين گونه مورد نفرت قرار نمي گرفتند و به زباله دان تاريخ سپرده نمي شدند. آيا واقعا اين حكام مصداق اين سخن معرف ناپليون نيستند كه گفت: «بزرگترين اشتباه من در سياست اين بود كه نمي دانستم چه زماني مي بايستي صندلي قدرت سياسي راترك كنم»؟!

قريب به يقين اين كه زمامداران عرب منطقه مي دانند و مي دانستند از چه زماني مي بايستي صندلي قدرت را با ايجاد تحول ترك نمايند اما طعم چنگ اندازي به منابع ملي آن قدر براي شان شيرين بود كه حاضر بودند هزاران نفر را قرباني آن نمايند تا چند صباحي بيشتر بر اريكه زمامداري تكيه زنند. بلاشک یکی از ویژگی های یک سیاستمدار، آینده نگری و پیش بینی اتفاقاتی است که احتمال وقوع آن در آینده می رود. این خصیصه در سیاستمداران کنونی منطقه وجود نداشته است. از این رو به مصداق سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی تحولات در نهایت خودش را بر این سیاستمداران تحمیل نمود و باعث حذف آن ها گردید. 

از این رو، تحولات كشورهاي منطقه تجربه اي گرانقدر براي حاكماني است كه از فضاي كشورشان بسيار دور اند و در خيال خام گل و بلبل بودن مملكتشان به سر مي برند و از معضلات و كاستي هاي كشورشان غافل اند و زمانی  به فکر تحول در کشورشان می افتند که کار از کار گذشته و ملت ها جز با رفتنشان و تغییر قدرت سیاسی به چیز دیگری راضی نخواهند شد. 

نکته ارزشمند دیگری که رهبری به آن اشاره داشتند مقوله جسارت در پذیرش اشتباهات است. امری که در نظام ما بسیاری از مسوولین فاقد آن اند. درحالی که در کشورهای با ساختار سیاسی سکولار، پذیرش اشتباهات و اصلاح آن به فرهنگ سیاسی آنان تبدیل شده که در مواقعی نیز تغییر دولت ها را سبب گشته است.

مطمئنا نظام سیاسی ما معصوم نیست و مسوولان نیز از مقام عصمت برخوردار نیستند تا خود را مصون از انتقاد بپندارند. نپذیرفتن اشتباهات باعث شده که تا کنون مسوولان خود به نقادی عملکردشان نپردازند و در بدترین حالت های مدیریتی به توجبه اقدامات و عملکرد خویش پرداخته و بسیاری از منتقدان دلسوز، حذف و یا منزوی شده و در بسياري از موارد، چاپلوسان و بله قربان گوياني امكان تحرك و عمل يافته اند که به تعريف و تمجبد بالا دستي ها مي پردازند.  این مساله نیز از موارد مهمی است که حضرت علی (ع) آن را سبب سقوط جکومت ها و جوامع می دانند.

امام معصوم در نامه خویش به مالک اشتر می فرماید که"ای مالک منتقدترین فرد به تو باید نزدیکترین فرد به تو باشد".

اما سوال آن است كه امروز، منتقدان به سیاست ها چه جایگاهی در كشور و نظام سياسي و اداري ايران دارند و آیا این سعه صدر در مسولان اجرایی کشور وجود دارد که مصداق سخن ارزشمند امام علي (ع) گردند؟ آیا روحیه تحول خواهی مورد نظر رهبری، چه به صورت نهادمند وچه به صورت فردی، تا چه اندازه در حال عملیاتی و اجرایی شدن است؟ 

 عبرت آموزی از سرنوشت دیگران به عنوان چراغ راهی خواهد بود که در پيش روي  سیاستمداران کنونی قرار دارد (فاعتبرو یا اولی الابصار).  این مساله دقیقا امری است که دین مبين اسلام بر آن تکیه نموده و در روایات و احادیث معصومین به آن اشاره شده است. 

امام صادق (ع)در فرازی می فرمایند "العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس"(کسی گه اگاه وعالم به امور زمان خودش باشد موردهجوم شبهات قرار نمی گیرد) و یا امام المتقین حضرت علی (ع) در نصایحی به فرزندان خویش که در واقع نصیحت به کل بشریت است آنان را به تامل در احوالات گذشتگان فرا می خواند تا بیاندیشند که چه عواملی سبب سقوط حاکمان گردیده است که در این صورت در سنت الهی تغییر و تبدلی صورت نخواهد گرفت.(لاتبدیل لسنه الله) 

این احادیث و آیه شریفه قرآن مصداق کامل تاكيد بر تحول و ثابت کننده این مدعا ست که پیشوایان دینی ما نیز تحول خواه بوده و در رسالت الهی تبلیغ و تبیین دین اسلام، عنصر تحول و همراه بودن با مسایل روز را در نظر داشتند.

*حبیب ساسانی؛ مدرس دانشگاه و كارشناس مسايل سياسي

برچسب ها: خامنه ای تحول
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین