
راز قتل زن جواني كه جنازهاش به آتش كشيده شده بود، با اعترافات شوهر سابق او فاش شد.
كارآگاهان جنايي پليس آگاهي مشهد، روز 11مرداد وقتي با گزارشي از اهالي محل از كشف جنازه سوختهاي در منطقه خينعرب مطلع شدند به آنجا رفتند و تحقيقاتشان را آغاز كردند. جسد به حدي سوخته بود كه امكان شناسايي آن وجود نداشت و حتي علت مرگ را هم نميشد تشخيص داد.
با اين وجود، افسران جنايي تحقيقاتشان را از همان محل شروع كردند و به اين نتيجه رسيدند كه زن ناشناس در مكان ديگري به قتل رسيده و سپس پيكرش به آنجا منتقل شده است. كارآگاهان همچنين سه رد لاستيكهايي را هم در آنجا پيدا كردند. لاستيكها، كوچك و سبك به نظر ميرسيد و تنها حدسي كه ميشد زد اين بود كه قاتل جسد را با سهچرخه موتوري به آنجا منتقل كرده است.
بعد از انتقال جسد به پزشكيقانوني تحقيقات با بررسي مشخصات زناني پي گرفته شد كه در آن دوره زماني مفقود شده بودند و كارآگاهان احتمال دادند جنازه متعلق به زني به نام مهين باشد كه والدينش گمشدن او را اطلاع داده بودند. خانواده مهين بعد از رويت جسد اعلام كردند به احتمال زياد مقتول، دخترشان است اما براي اطمينان بيشتر آزمايشهاي دياناي انجام و اين حدس تاييد شد.
مهين، زني مطلقه بود كه شب حادثه براي انجام كاري از خانه خارج شده و ديگر بازنگشته بود و اعضاي خانواده او اطلاع نداشتند اين زن به كجا و به ملاقات چه كسي رفته است. ماموران ابتدا چند نفري را كه از دوستان نزديك اين زن بودند بازداشت كردند و تحت بازجويي قرار دادند اما مشخص شد جنايت كار هيچيك از آنها نيست. به همين سبب در گام بعدي، فهرست مكالمات تلفني مقتول استخراج شد و افسران جنايي فهميدند مهين در روز قتل و روز پيش از آن، چند بار با يك شماره تلفن مكالمه داشته است.
اين خط متعلق به شوهر سابق مهين به نام علي بود. اين جوان 25ساله وقتي براي انجام تحقيقات بازداشت شد اتهام قتل را انكار كرد و گفت: «من و مهين به دليل اختلافات زيادي كه با هم داشتيم سه ماه پيش از هم جدا شديم و بعد از آن من ديگر او را نديدم و خبري هم از او ندارم.»
اين ادعا با كشف كارآگاهان تناقض داشت، به همين دليل بازجوييها از علي تا آنجا ادامه پيدا كرد كه وي اتهام كشتن همسر سابقش را پذيرفت و نام پدرش را نيز به فهرست متهمان اين پرونده اضافه كرد.
او درباره انگيزهاش از جنايت گفت: «من از اول هم با طلاق مخالف بودم. درست است كه با مهين اختلافاتي داشتم ولي همچنان به او علاقهمند بودم و نميتوانستم دورياش را تحمل كنم.به همين دليل بعد از جدايي دنبال راه و فرصتي بودم تا دوباره او را به ازدواج با خودم راضي كنم.»
متهم به قتل افزود: «بعد از مدتي تلاش، بالاخره توانستم با او قرار ملاقات بگذارم تا در اينباره صحبت كنم. آن شب ما به يك آبميوهفروشي رفتيم و در آنجا حرف دلم را به او زدم ولي مهين به من بيتوجهي ميكرد و تمام مدت سرگرم بازي با گوشي موبايلش بود.»
وی ادامه داد: «اين رفتار همسر سابقم خيلي آزارم داد با اين وجود خونسرديام را حفظ كردم و در ماشين به مذاكره ادامه دادم. ولي او باز هم اعتنايي به من نداشت تا اينكه از كوره در رفتم و اعتراض كردم. مهين هم وقتي داد و فرياد من را شنيد شروع به مشاجره كرد. در يك لحظه نتوانستم خودم را كنترل كنم و روسري مهين را دور گردنش پيچيدم و فشار دادم. وقتي به خودم آمدم كه او خفه شده بود و ديگر كاري نميشد كرد. با پدرم تماس گرفتم و به او گفتم چه كردهام. او با من قرار گذاشت و با سهچرخهاش- كه با آن ضايعات جمع ميكرد- به كمكم آمد و او جنازه را در قسمت بار سهچرخه گذاشت و با خودش برد كه بعدا فهميدم جسد را با استفاده از بنزين آتش زده است.»
كارآگاهان بعد از شنيدن اين اعترافات، پدر علي را هم بازداشت كردند ولي او براي اينكه خودش را از هرگونه اتهامي مبري نشان بدهد اين طور وانمود كرد كه حافظهاش را از دست داده است؛ بهگونهاي كه حتي ادعا كرد پسرش را نيز نميشناسد. بنابر اين گزارش، دو متهم پرونده اكنون در بازداشت به سر ميبرند و تحقيقات از آنها ادامه دارد.