
محمد خُدادی درباره مشکلات رسانههای داخلی به هنگام یک بحران در کشور به شفقنا رسانه میگوید: ما در کشور بحرانی به نام “بحران اطلاع رسانی” داریم که ریشه آن به تفکیک نشدن منبع و مرجع اطلاعات از هم، برمی گردد. در بحث مرجعیت و به هنگام یک بحران، مراجع اطلاعاتی و دستگاههای مختلف شروع به اظهار نظر و اعلام واقعه، ابعاد حادثه، تلفات و نوع اقداماتی که در حال انجام است، میکنند.
معاون مطبوعاتی دولت دوازدهم درباره عملکرد رسانهها در پوشش انفجار بندر شهید رجایی معتقد است: اساسا جریان رسانهای ما کارکرد سوژهای خود را از دست داده و تبدیل به پوششی شده است یعنی وقتی حادثهای پیش میآید رسانه به دنبال بررسی و تحلیل ابعاد ماجرا نیست که بگوید چند انفجار تا به حال داشتهایم؟ اطلاعات دقیقی از بندر شهید رجایی بدهد و اینکه گزارشی از سابقه و اطلاعات این بندر بدهد و از تجهیزات آن بگوید و اینکه کدام دستگاهها در آن منطقه بوده است و این اتفاق در کدام دستگاه رخ داده است یا اینکه چند اینفوگرافیک از محل حادثه نشان دهند. حتی جغرافیای حادثه را دقیقا مشخص کنند و … متاسفانه رسانههای ما دنبال این موارد نیستند و اصولا سابقه خبر که جذابیت بیشتری دارد و برای مخاطب میتواند ابعاد دقیق تری از حادثه بدهد، خیلی کم دیده میشود.
به گزارش شفقنا، محمد خُدادی درباره مشکلات رسانههای داخلی به هنگام یک بحران در کشور به شفقنا رسانه میگوید: ما در کشور بحرانی به نام “بحران اطلاع رسانی” داریم که ریشه آن به تفکیک نشدن منبع و مرجع اطلاعات از هم، برمی گردد. در بحث مرجعیت و به هنگام یک بحران، مراجع اطلاعاتی و دستگاههای مختلف شروع به اظهار نظر و اعلام واقعه، ابعاد حادثه، تلفات و نوع اقداماتی که در حال انجام است، میکنند. این نوع اقدامات دو نوع حادثه را رقم میزند حادثه اول تناقض اطلاعات به وجود میآید و حادثه دوم اینکه گمانه هایشان تبدیل به اطلاعات میشود و در بین افکار عمومی دست به دست میشود. مشکل سوم این است که این اطلاعات به صورت تجمعی اعلام نمیشود بلکه هر کس هرچه به او اطلاع دادهاند را به رسانهها میگوید و در اینجا بیشتر برداشت از بحران است تا اطلاع از بحران و به این شکل مخاطب اقناع نمیشود.
او با انتقاد میگوید: افرادی که در بحرانها اطلاع رسانی میکنند مرجع اطلاعات نیستند، در بحرانها معمولاستاد مدیریت بحران -استانداری – فرمانداری – نمایندگان مجلس، جمعیت هلال احمر، اورژانس، استانداری، فرمانداری، نیروهای انتظامی و …. هر کدام به نسبت اطلاعی که دارند اقدام به اطلاع رسانی میکنند و همین خود باعث میشود گاهی اطلاعات موازی -متضاد و بعضا خلاف واقع و … منتشر شود و نتیجه چنین رفتاری، شایعات و ابهام سازی -تشکیک و … را در فضای رسانهای بیشتر میکند. همه این موارد نشان از خلا نظام رسانهای ما در مواقع بحران است در حالیکه ما باید یک مرکز واحد داشته باشیم با شرح وظایف مشخص و همزمان ممانعت ازاطلاع رسانی بخشهای مختلف.
این کارشناس ارتباطات و رسانه با اشاره به مسائل جریان رسانهای کشور میگوید: در داخل رسانهها مشکل به گونهای دیگر است – مشکل اول کمیت رسانه است. همه جای دنیا، ۵ کشور شورای امنیت یک خبرگزاری دارند، در حالیکه ما به ۴۲ خبرگزاری مجوز دادهایم و ۹۰ خبرگزاری اعلام موجودیت کردهاند، ولی به نظرم ما یک خبرگزاری هم نداریم، چون خبرگزاری رسانهای برای رسانه هاست در حالیکه ما سایتهای بزرگ را خبرگزاری میدانیم. مشکل دوم مهارت رسانه هاست. یک رسانه فکر میکند اگر سرعت خبرش سریعتر باشد، ارزش خبری بیشتری دارد. در حالیکه بنده زمانیکه مدیر خبرگزاری ایرنا بودم تاکید داشتم سرعت را حذف کنیم و مدام دنبال صحت باشیم. پس بسیار ضروری است که صحت بر سرعت پیشی بگیرد. اما این امر در رسانههای ما برعکس اتفاق میافتد و راستی آزمایی دغدغه ما نیست. ما فراموش کردهایم وظیفه رسانه تحلیل اطلاعات و واکاوی اطلاعات و راستی آزمایی اطلاعات است. متاسفانه پردازش اطلاعات دغدغه جریان رسانهای نیست و فقط انتقال اطلاعات دغدغه آنهاست.
خُدادی تاکید میکند: اساسا جریان رسانهای ما کارکرد سوژهای خود را از دست داده و تبدیل به پوششی شده است یعنی وقتی حادثهای پیش میآید رسانه به دنبال بررسی و تحلیل ابعاد ماجرا نیست که بگوید چند انفجار تا به حال داشتهایم؟ اطلاعات دقیقی از بندر شهید رجایی بدهد و اینکه گزارشی از سابقه و اطلاعات این بندر بدهد و از تجهیزات آن بگوید و اینکه کدام دستگاهها در آن منطقه بوده است و این اتفاق در کدام دستگاه رخ داده است یا اینکه چند اینفوگرافیک از محل حادثه نشان دهند. حتی جغرافیای حادثه را دقیقا مشخص کنند و … متاسفانه رسانههای ما دنبال این موارد نیستند و اصولا سابقه خبر که جذابیت بیشتری دارد و برای مخاطب میتواند ابعاد دقیق تری از حادثه بدهد، خیلی کم دیده میشود.
او با انتقاد از اینکه خبرنگاران نقش کمی در روایتهای خبری و تحلیلی حوادث دارند، بیان میکند: شوربختانه رسانهها در کارکردپوششی هم به میدان و محل حادثه نمیروند تا از نزدیک واقعه را برای مخاطبان خود بازگو کنند و بیشتر از تلفن یا رسانههای دیگر برای پوشش سوژه خود بهره میبرند و یا به دنبال کپی پیست هستند. اینجاست که ایده خبرنگار و رسانه مطرح نمیشود و یک واقعه یا یک خبر و یک رویداد شاید تنها با تغییر تیتر در همه رسانهها دیده میشود.
خُدادی در پایان بر وجود یک مرکزاطلاع رسانی درهر بحرانی بعنوان مهمترین و تاثیرگذارترین عنصر برای مهار و مدیریت بحران تاکید میکند و میگوید: مساله جالب توجه در حادثه انفجار بندر شهید رجایی این است کسی که اطلاعات میدهد استمرار اطلاعات ندارد، بلکه به صورت قطره چکانی بعضا با سکوت است. در واقع یا هیچ کس حرف نمیزند یا همه باهم حرف میزنند. پس در این شرایط است که سردرگمی و تشتت آرا پیش میآید و نکته مهمتر این است که ما در بحرانها به جای صدای واحد – اطلاعات موثق – اطلاع رسانی منطبق بر واقع و… اطلاع رسانی مبتنی برگزارش عملکرد دستگاهها را داریم و بیشتر از آنکه در باره حادثه اطلاع رسانی شود، بیشتر درمورد عملکرد دستگاهها اطلاع رسانی میشود که همین خود بستری بسیار زیادی برای عدم اطلاع از ابعاد حادثه و بدنبال آن شایعات و گمانهها – شبه خبر و … میشود – البته ما مدیریت اطلاع رسانی در بحران موفق هم داشتهایم.
او روایت میکند: در ایام کرونا به عنوان مشاور وزیر و دبیر کمیته اطلاعرسانی و مدیریت جو روانی کرونا، از اینکه هر دستگاهی و مسئولی بخواهد آماری از میزان مرگ و میر بگوید را جلوگیری کردم و تنها نهاد متولی در این حوزه را وزارت بهداشت معرفی کردیم. یادمان هست ما ماسک را به روی صورت مردم کشیدیم نه با زور بلکه با اقناع – جاده بسته شد – حتی منع رفت و آمد شبانه بود با اطلاع رسانی و…. پس باید از این تجارب بهره برد.