
عزتالله حبیبزاده با بیان اینکه «خدا شاهده مردم مرا دوست داشتند خودشان هزینه مرا دادند یکی پنیر خانهاش را آورد، یکی یه چای آورد، یکی یه برنجی آورد و گفت حبیبزاده را کمک کنیم که بیاید مرند را بسازد»، گفت: «وقت اذان هست الان، من آنقدر پول ندارم اصلاً! بالاخره خدا خواسته مردم هم به ما اعتماد کردند و من با جان و دل در خدمت مردم هستم که واقعاً به ما عزت دادند. این روزها تمام شدنی است، ما باید به مردم خدمت کنیم.»
عزتالله حبیبزاده، نماینده مجلس دوازدهم از حوزه انتخابیه مرند و جلفا، درباره هزینههای انتخاباتی خود برای راهیابی به پارلمان اظهار داشت: من حتی یک ریال هم خرج انتخابات نکردم و الان هم نمیدانم چقدر حقوق از مجلس میگیرم.
به گزارش تابناک، راهروهای پارلمان یکی از جاهایی است که انواع و اقسام شنیدهها و ناگفتهها و نانوشتههای جالب و هیجان انگیز سیاسی به گوش خبرنگاران و اهالی رسانه میرسد یا رد و بدل میشود خبرنگار تابناک درباره یکی از نمایندگان محترم موضوعی را شنیده بود که تصمیم گرفت مستقیما با خود ایشان در میان بگذارد.
آنچه را که از نظر میگذرانید، گفتگوی ما با عزت حبیب زاده است، نماینده مرند در مجلس دوازدهم درباره شنیدههایی از خرج و مخارج بالای این نماینده برای راه یابی به پارلمان؛ گفتنی است حبیب زاده با کسب ۴۰ هزار و ۲۳ رای، منتخب مردم حوزه انتخابیه مرند و جلفا در مجلس است.
بدون هیچ سوگیری و نتیجه گیری، قضاوت را به مخاطبان عزیز واگذار میکنیم، متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید:
آقای حبیب زاده! مهمترین مشکل حوزه انتخابی شما (مرند و جلفا) چیست؟ و تا به حال برای حوزه انتخابیه تان در این دوسالی که از عمر مجلس دوازدهم میگذرد، چه اقداماتی انجام دادید؟
خوب اولا خیلی تشکر که با من تماس گرفتید من خدا قوت میگم به شما که پیگیر این قضیه بودید، (بله) ببینید حوزه انتخابیه ما مشکلاتی از سابق داشت، یکی اینکه بیمارستان مرند راکد مانده بود و مطالبه کل شهرستان مرند تکمیل این بیمارستان ۳۰۴ تختخوابی بود که بالاخره خدا کمک کرد و مسئولین کمک کردند و الان بالاخره پیمانکار جدید برای تکمیل آن آمده است.
دوم اینکه ما یک ورزشگاه داریم که سال ۸۷ در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد کلنگ زنی شد، این هم راکد مانده بود که الحمدالله با کمک مسئولان کار در حال جلو رفتن است. مشکل دیگر مرند و جلفا این بود که کریدورهای ما هم مشکل داشت، کریدورهای شهرستان مرند جلفا هم به دروازه اروپا نزدیک است، هم به دروازه آسیا، که این هم در حال انجام است، اتوبان مرند- جلفا بود که با مشارکت منطقه آزاد دنبال میشود و انشاء لله قرار است تا مهر یا آبان ماه ۱۴۰۴ افتتاح و به بهرهبرداری برسد.
در حوزه آموزش و پرورش اقدامات مهمی انجام شده است. یکی از پروژههای شاخص، بازسازی و احیای مدرسه لقمان است که حدود ۲۰ سال به دلیل موانع مختلف متوقف مانده بود. این مدرسه در یکی از بهترین نقاط شهر مرند قرار دارد و نخبگان بسیاری از آن فارغالتحصیل شدهاند که با کمک خیرین، مدیرکل نوسازی و مدیرکل آموزش و پرورش به مرحله کلنگزنی رسیده است.
در سال ۱۴۰۳، به عنوان اولین نماینده استان، موفق شدم ۱۲۰ میلیارد تومان بودجه برای حوزه آموزش و پرورش جذب کنم. با این بودجه، ۴۰ مدرسه آسفالت شد و با بهترین تجهیزات مجهز شدند. این کار با همکاری مردم و مسئولان و با عشق و جانودل انجام شده است.
یکی از مشکلات اساسی، مسیر قدیمی مرند به جلفا بود که به دلیل نبود اتوبان، از داخل شهر و روستاها عبور میکرد و متأسفانه حوادث رانندگی متعددی به همراه داشت. سال گذشته پنج نفر و اخیراً یک نفر در این مسیر جان خود را از دست دادند. خوشبختانه با پیگیریهای مستمر و همکاری مسئولان، این پروژه نیز به مرحله کلنگزنی رسیده و انشاءالله با مشارکت خاکچینی شهرستان مرند آغاز خواهد شد.
در حوزه آبرسانی هم با مشکل تنش آبی مواجه بودیم. چند چاه جدید حفر شده و مصوبه انتقال آب از دولتهای قبلی با حمایت استاندار محترم و نمایندگان تبریز نهایی شد. این پروژه نیز بهزودی آغاز میشود. همچنین ۱۲ کیلومتر لولهگذاری با منابع داخلی استان انجام شده است.
خدا شاهده شما خواهر عزیز ما هستید، مردم مرا دوست داشتند خودشان هزینه مرا دادند یکی پنیر خانه اش آورد یکی یه چای آورد یکی یه برنجی آورد گفت حبیب زاده را کمک کنیم که بیاید مرند را بسازد.
از سال ۹۱ چند پروژه ورزشی نیمهتمام داشتیم که با پیگیریهای انجامشده، سه ورزشگاه بزرگ در روستاهای عریانتپه و دیگر مناطق احداث شد. سولههای این ورزشگاهها تکمیل شده و مناقصههای لازم برگزار شده است. انشاءالله تا چهار ماه آینده این پروژهها به بهرهبرداری میرسند.
علاوه بر این، با رایزنی با وزیر ورزش، ۱۴ چمن مصنوعی برای روستاهای بالای هزار نفر جمعیت و دارای ۲۰۰ خانوار تأمین شد. آمادهسازی زمینها توسط ما انجام شد و چمن و فنس توسط وزارت ورزش تأمین خواهد شد. هفته آینده این چمنها نصب میشوند و بهتدریج افتتاح خواهند شد.
آقای حبیب زاده! شما الان در کنار نماینده مجلس بودن شغل دیگهای هم دارید؟
الان همه چیز را گذاشتم کنار و فقط در خدمت مردم و در خدمت نظام هستم.
ما در حال انجام یک نظرسنجی هستیم از نمایندههای مجلس درباره هزینههای انتخاباتی، میخواستم بدانم که شما برای اینکه بیاید مجلس چقدر هزینه کردید؟
آقای حبیب زاده! ما شنیدهایم که شما یک رقمی در حد ۴۰میلیارد تومن هزینه کردید برای راه یابی به مجلس؛ میخواستیم ببینیم صحت دارد؟
خدا شاهده، خدا شاهده، ببینید! وقت اذان هست الان، من آنقدر پول ندارم اصلا! بالاخره خدا خواسته مردم هم به ما اعتماد کردند و من با جان و دل در خدمت مردم هستم که واقعا به ما عزت دادند. این روزها تمام شدنی است، ما باید به مردم خدمت کنیم.
خب آقای حبیب زاده به هر حال انتخابات یه هزینه داره شما چقدر هزینه کردید؟
خدا شاهده، خدا شاهده که من هیچ هزینهای نکردم.
یعنی حتی یک ریال هم هزینه نکردید؟
خدا شاهده من ۵۰ میلیون تو حسابم بود، که آنهم باقی ماند؛ یعنی مردم نگذاشتند، مردم دست به دست هم دادند. ببینید من فردی هستم که مردمم را دوست دارم، ببینید اگر کسی بیمار بشود و بخواهد بیمارستان برود، خودم وقت میگذارم. من اینجورم؛ مردمم را دوست دارم مردم هم من را دوست دارند. ببینید من وقت گذاشتم برای مردمم آنها هم وقت گذاشتند، یکی مثلا در روستا میگفت میخواهم مفصلام را عوض بکنم؛ میرفتم بیمارستان مینشستم کنار رییس، مدیر بیمارستان با جراح صحبت میکردم. اگر میگفت توانایی ندارد با جراح صحبت میکردم، خودم کمک میکردم.
آقای حبیب زاده! الان حقوق نمایندگی شما چقدره؟
بابا حقوق رو من نمیتونم بگم، دیگه یواش یواش (می خنده) کاری - امری ندارید؟
اقای حبیب زاده لطفاً این را بگید به ما!
حقوق را والا من نمیدانم. آقای حسن نژاد به من کمک کرد، باهم دوستیم رفت و آمد خانوادگی داریم.
چقدر بهتون کمک کرد؟
نه [کمک نکرد؛ بلکه]از گروهها مردم را دعوت کرد و گفت که مردم مشارکت کنند.
آقای حبیب زاده! خوب به ما بگید که چقدر هزینه کردید؟
خدا شاهده مردم مرا دوست داشتند و رای دادند. ببیند ... ما هزینهای نکردیم شاید بقیه نمایندگان هزینه کردند؛ ببینید من عملکردم خوبه.
آخر شما میگوید من هیچ هزینهای نکردم، مگه میشود؟ یعنی شما پوستر هم چاپ نکردید؟
نه! هرکی گفته من هزینه کردم شاید از دشمنها بوده. من میگم هزینه نکردم؛ هیچ هزینهای نکردم.
کمکهای مردمی چقدر بوده؟
گفتم که یکی به ما چای میداد، خودجوش یکی چادر میزد تو خیابان در انتخابات میگفتن حبیب زاده! حبیب زاده! مردم من را دوست داشتند دیگه، قبل از نمایندگی ما به داد بیمارها رسیدیم، در روستا مریض بود به من مراجعه میکردند. احتمالا میدانید که من الان مرکز تصویربرداری در مرند دارم.
یعنی فقط مردم به خاطر اینکه شما محبوبیت داشتید شما را انتخاب کردند؟
آره! آره! شاید آره! هیچ هزینهای نشده دیگه. اینطور هزینه شده، مثلا یک روستایی میگفت این وسط آقای حبیب زاده بابام رو آوردم اسکن پول ندارم میگفتم از این پول نگیرید! مثلا یکی بیمارستان میرفت مدیر بیمارستان زنگ میزد که این توانایی نداره میگفتم خوب هزینه نگیرید. من اینطور هزینه کردم اونا هم به من آره گفتند.
خب شما میگوید که هزینه ستاد انتخاباتی شما فقط هزینههایی در حد مواد غذایی و چایی و اینجور چیزا بوده. هزینه این مواد غذایی که برای شما و ستاد انتخاباتی شما، به قول خودتان، مردم خریداری کردند، چقدر بوده؟ یک رقم بگید به من لطفا!
من هزینه نکردم واقعا. من ستاد باز کردم همه میآمدند. یکی پنیر میآورد یکی تخم مرغ میآورد یکی سیب زمین میآورد به عشق خودشون. مثل جهادسازندگی اول انقلاب بود!