
در لحظاتی که باید تصمیمات مهمی بگیریم، احساسات درونیمان میتوانند ما را سردرگم کنند؛ اما آیا این احساسات ناشی از اضطراباند یا شهود؟ تمایز میان این دو میتواند مسیر تصمیمگیری را دگرگون کند.
فرارو- شهود در سکوت و آرامش بروز مییابد، در حالی که اضطراب با آشفتگی و ترس همراه است؛ تشخیص تفاوت این دو کلید اعتماد به نفس و خودآگاهی است.
به گزارش فرارو به نقل از هاف پست، در آستانهی یک تصمیم مهم قرار گرفتهاید، شاید یک پیشنهاد شغلی، مهاجرت به شهری جدید یا وارد شدن به یک رابطهی جدی باشد. ناگهان احساسی مبهم و گاهی ترسناک درونتان شکل میگیرد. این حس درونی چیست؟ آیا هشدار آرامی از جانب شهودتان است یا طغیان همیشگی اضطراب با دلهره و ترس؟ مرز بین این دو گاه آنچنان باریک است که تشخیص آن دشوار میشود. ناتالی مور، رواندرمانگر خانواده و ازدواج، میگوید: «تشخیص تفاوت اضطراب و شهود چالشبرانگیز است، چرا که هر دو بهنوعی تلاشی برای ارزیابی ذهنی و جسمی یک موقعیت حال یا آینده محسوب میشوند تا بفهمیم آیا برای ما مفیدند یا مضر.»
او اضافه میکند: «برای کسانی که با اضطراب دستوپنجه نرم میکنند، شنیدن جملهی «به شهودت گوش بده» میتواند آزاردهنده باشد، چون آنها نمیدانند دقیقاً باید به کدام صدا اعتماد کنند؛ شهود واقعی یا اضطراب غیرمنطقی.» با این حال، تشخیص این دو ممکن است و درک تفاوتشان میتواند به شکل چشمگیری زندگی فرد را متحول کند.
تمی آدامز، مربی معنوی، معتقد است: «میان اضطراب و شهود تفاوت وجود دارد، و شناخت این تفاوت بخش مهمی از فرآیند خودآگاهی و ایجاد اعتماد به نفس است.»، اما تفاوت دقیق این دو در چیست؟ و چگونه میتوان فهمید که در لحظهای خاص کدامیک را تجربه میکنیم؟ در ادامه مور و آدامز توصیههایی را برای تشخیص بهتر این دو ارائه دادهاند.
آدامز اولین قدم را مکث و تنفس عمیق میداند. «این کار فضا ایجاد میکند تا واکنش اولیهتان را بهتر بررسی کنید.» او توضیح میدهد که شهود در لحظات سکوت و آرامش بهتر شنیده میشود، در حالی که اضطراب در بستر شتابزدگی رشد میکند. «شهود معمولاً آرام، استوار و بیهیاهوست. این یک حس عمیق و بیتکلف از دانستن است؛ بدون ترس یا فشار. بیشتر شبیه صدایی درونی است که با شفافیت، اما بدون هیجان، شما را راهنمایی میکند.»
از سوی دیگر، اضطراب پر سر و صدا و آشفته است. «احساس اضطراب اغلب با حس فوریت، ترس یا آشوب همراه است. ذهن شما سناریوهای منفی مختلفی را پشت سر هم مرور میکند.» مور نیز معتقد است: «اضطراب زمانی شدت میگیرد که احساس شتاب میکنید. چند نفس عمیق بکشید، وزن بدنتان را روی زمین احساس کنید، چشمانتان را ببندید و از تنش عضلات بکاهید. این کارها کمک میکند تا صدای اضطراب آرامتر شود.» مثالی کاربردی برای درک تفاوت این دو: شهود مانند یک ایستگاه رادیویی مشخص و واضح است و اضطراب مانند پارازیت. وقتی اضطراب را آرام میکنید، پیام شهود را بهتر میشنوید. مدیتیشن کوتاه یا تمرین حضور در لحظه هم میتوانند ابزارهایی مؤثر برای کاهش افکار اضطرابی و افزایش وضوح شهود باشند.
مور توضیح میدهد: «اضطراب معمولاً با علائم فیزیکی شدید همراه است؛ مانند تپش قلب، مشکلات گوارشی یا نفسهای سطحی. اما شهود، اگرچه گاهی بهعنوان حس درونی توصیف میشود، بسیار لطیفتر است.» او توصیه میکند پیش از هر تصمیمی، احساسات و واکنشهای بدنیتان را با دقت شناسایی و نامگذاری کنید. برای مثال: «احساس خستگی دارم»، «احساس گزگز در پیشانیام دارم» یا «لبم را گاز میگیرم». این عمل ساده میتواند به تنظیم دستگاه عصبی کمک کند.
اگر کف دستانتان عرق کرده، یا سینهتان سنگین و فشرده شده، به این علائم توجه کنید. در مقابل، اگر احساس پایداری و ثبات در بدنتان دارید، ممکن است نشانهای از شهود باشد. آدامز میگوید: «حتی اگر شهود پیامی چالشبرانگیز منتقل کند، معمولاً با حس آرامش یا وضوح همراه است. این صدا اغلب مانند نجوایی درونی، نرم و بیهیاهو شنیده میشود.» اضطراب معمولاً با احساس سنگینی، هشدارهای بیوقفه و افکار مکرر همراه است، در حالی که شهود بهصورت پنهان، اما روشن حضور دارد.
پس از آنکه کمی مکث کردید و ارتباط بهتری با بدن و احساساتتان برقرار نمودید، وقت آن است که منشأ حستان را بررسی کنید. آدامز توصیه میکند: «از خودتان بپرسید: آیا این احساس واکنشی به یک واقعیت حاضر است یا ترسی برگرفته از یک سناریوی فرضی؟ شهود معمولاً به لحظه حال واکنش نشان میدهد، در حالی که اضطراب در آیندههای خیالی یا الگوهای گذشته سیر میکند.»
مور اضافه میکند: «اضطراب معمولاً با ذهنیتی فاجعهساز همراه است. به داستانهایی که در ذهنتان مرور میکنید دقت کنید: آیا مبتنی بر ترساند و شما را وادار به واکنش فوری میکنند؟ اگر افکارتان شامل جملاتی مانند «اگر این کار را نکنم، آن اتفاق میافتد و من از پسش برنمیآیم» است، بهاحتمال زیاد با اضطراب طرف هستید.»
توجه به زمان هم اهمیت دارد. اضطراب میتواند در هر لحظه فعال شود و بارها تکرار شود، در حالی که شهود معمولاً در موقعیتهای خاص و لحظاتی کلیدی پدیدار میشود، پیش از آنکه ذهن شما شروع به تجزیه و تحلیل افراطی کند. آدامز میگوید: «شهود به شکل تلنگرهای کوتاه، اما روشن ظاهر میشود. گاهی با نشانههایی همراه است که بهنظر میرسد آن را تأیید میکنند.» او همچنین توصیه میکند از تکنیک تجسم استفاده کنید: «تصور کنید که تصمیمی را که شهودتان توصیه میکند گرفتهاید. آیا این تصور در شما حس آرامش ایجاد میکند یا انقباض؟ شهود معمولاً مثل باز شدن در است، در حالی که اضطراب مانند گیر کردن پشت یک در است.»
در دنیای پرسرعت و پرهیاهوی امروز، که ذهنها پر از «اگر» و «اما» هستند، تمایز میان اضطراب و شهود میتواند راهگشای تصمیمات مهم باشد. اضطراب با شتاب، ترس و آشفتگی میآید؛ شهود با نرمی، وضوح و سکوت. هرچه بیشتر به خودتان و زبان بدن و احساستان گوش بسپارید، صدای واقعی شهود را از میان پارازیتهای اضطراب بهتر خواهید شنید. اگر گامبهگام با تمرین آرامسازی ذهن و بدن، بررسی افکار و احساسات و اعتماد به آن ندای درونی پیش بروید، خواهید توانست در بزنگاههای حساس، تصمیمی مبتنی بر درک عمیق و آرامش اتخاذ کنید. شهود در سکوت میدرخشد؛ کافی است یاد بگیرید ساکت شوید تا آن را بشنوید.