bato-adv
کد خبر: ۸۵۶۳۱۸
مسیر پرونده هسته‌ای ایران به کجا می‌رسد؟

ایران و آمریکا در آستانه تصمیمی تاریخی / توافق با تهران خاورمیانه را نیز تغییر می دهد

ایران و آمریکا در آستانه تصمیمی تاریخی / توافق با تهران خاورمیانه را نیز تغییر می دهد

پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر به کانون توجه بین‌المللی بازگشته است. مقامات آمریکایی در حال بررسی گزینه‌های محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران و یافتن راه‌حل دیپلماتیک در بحبوحه تهدیدات اسرائیل به حمله نظامی هستند. هم‌زمان، کشور‌های منطقه به جای تکیه بر ایالات متحده، مستقیماً به تعامل با ایران روی آورده‌اند. این تحولات در شرایطی رخ می‌دهد که ایران در آستانه توانمندی ساخت سلاح هسته‌ای قرار دارد و فشار‌های اقتصادی، مقامات ایران را به سمت مذاکرات سوق داده است.

تاریخ انتشار: ۱۳:۰۲ - ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۴

فرارو- «گیدئون راچمن» (Gideon Rachman)، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل روزنامه فایننشال تایمز، «صنم وکیل»، مدیر برنامه خاورمیانه در اندیشکده چتم هاوس

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه فایننشال تایمز، پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر به کانون توجه بین‌المللی بازگشته است. مقامات آمریکایی در حال بررسی گزینه‌های محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران و یافتن راه‌حل دیپلماتیک در بحبوحه تهدیدات اسرائیل به حمله نظامی هستند. هم‌زمان کشور‌های منطقه به جای تکیه بر ایالات متحده، مستقیماً به تعامل با ایران روی آورده‌اند. این تحولات در شرایطی رخ می‌دهد که ایران در آستانه توانمندی ساخت سلاح هسته‌ای قرار دارد و فشار‌های اقتصادی، مقامات ایران را به سمت مذاکرات سوق داده است.

سلام، من «گیدئون راچمن»، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل روزنامه فایننشال تایمز هستم و این هفته در پادکست درباره برنامه هسته‌ای ایران و احتمال وقوع جنگ دیگری در خاورمیانه صحبت می‌کنیم. مهمان من صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه در اندیشکده چتم هاوس لندن می‌باشد.

گیدئون راچمن: رئیس‌جمهور ترامپ بار‌ها هشدار داده که اگر مذاکرات شکست بخورد، گزینه نظامی مطرح خواهد بود. پس آیا ایران به سوی یک توافق جدید هسته‌ای حرکت می‌کند یا به سمت جنگ؟

صنم وکیل: رئیس‌جمهور ترامپ با اظهاراتی تهدیدآمیز بار دیگر لحن سختگیرانه‌ای علیه ایران اتخاذ کرد؛ سخنانی که از منظر ناظران، نشانه‌ای آشکار از تشدید تنش‌ها تلقی می‌شود. هرچند چنین مواضعی نگران‌کننده ارزیابی می‌شوند، اما بحث درباره احتمال حمله هوایی به تأسیسات هسته‌ای ایران موضوعی تازه نیست و طی سال‌های گذشته نیز مطرح بوده است. یک دهه پس از حصول توافق هسته‌ای با ایران، اکنون چشم‌انداز ژئوپلیتیکی، شرایط منطقه‌ای و تحولات داخلی ایران، به‌همراه وضعیت برنامه هسته‌ای این کشور، به‌طور معناداری دگرگون شده است. در یک نگاه کلان، برنامه هسته‌ای ایران پس از خروج ایالات متحده از توافق در سال ۲۰۱۸، با پیشرفت قابل توجهی همراه بوده است.

گیدئون راچمن: این همان توافقی است که به عنوان برجام شناخته می‌شود؟

صنم وکیل: بله، دقیقاً چنین است. ایران با توسعه برنامه هسته‌ای خود تلاش کرده است فشار بیشتری بر جامعه بین‌المللی وارد کند تا زمینه بازگشت به میز مذاکره فراهم شود. در دوره دولت بایدن تلاش‌هایی برای آغاز مجدد مذاکرات صورت گرفت، اما این تلاش‌ها به نتیجه ملموسی نینجامید. در همین حال، ایران سطح غنی‌سازی اورانیوم و تولید سانتریفیوژ‌های پیشرفته را افزایش داده و اکنون به‌عنوان کشوری در آستانه توانمندی ساخت سلاح هسته‌ای شناخته می‌شود.

گیدئون راچمن: گفتید یک بازه زمانی بسیار کوتاه. چرا این‌طور است؟ چون بسیاری می‌گویند باید در چند ماه این کار را انجام دهند، در حالی که معمولاً این مذاکرات ممکن است سال‌ها به طول بینجامد.

صنم وکیل: فشار زمانی موجود ارتباط مستقیمی با بند‌های موسوم به «غروب» برجام دارد؛ بند‌هایی که دارای تاریخ انقضا هستند و اگرچه توافق کنونی عملاً از کار افتاده تلقی می‌شود، اما یکی از این ضرب‌الاجل‌ها به تاریخ هجدهم اکتبر سال جاری میلادی (۲۶ مهر) بازمی‌گردد. سه کشور اروپایی امضاکننده توافق یعنی آلمان، فرانسه و بریتانیا اعلام کرده‌اند که در صورت عدم دستیابی به توافق جدید، به‌طور خودکار تحریم‌هایی را علیه ایران اعمال خواهند کرد.

چنین اقدامی می‌تواند به افزایش هم‌راستایی دیپلماتیک میان اروپا و ایالات متحده منجر شود و احتمال بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل را افزایش دهد. در این شرایط، رقابت با زمان به یکی از عناصر کلیدی در معادله تبدیل شده است. هرچند ضرب‌الاجل رسمی، هجدهم اکتبر ۲۰۲۵ (۲۶ مهر ۱۴۰۴) تعیین شده، اما با توجه به اینکه فرآیند فعال‌سازی این اقدامات حدود ۹۰ روز زمان می‌برد، لازم است روند یادشده تا ماه ژوئیه سال جاری آغاز شود. به این ترتیب، رقابت واقعی با زمانی بسیار نزدیک‌تر در جریان است.

گیدئون راچمن: همان‌طور که گفتید، ما در برابر ساعتی که احتمال جنگ را نشان می‌دهد نیز در حال رقابت هستیم. این نکته جالبی است که شما مطرح کردید. منظورم این است که اسرائیلی‌ها اکنون آشکارا اعلام می‌کنند که مایل به حمله به ایران هستند، درست است؟

صنم وکیل: بله، دقیقاً چنین است. تحلیل‌گران بر این باورند که ایران در موقعیتی شکننده قرار دارد. در سال ۲۰۲۴، اسرائیل دو بار در ماه‌های آوریل و اکتبر اقدام به حمله علیه ایران کرد. در این چارچوب، برخی ناظران این مقطع زمانی را فرصتی تاریخی و نادر برای وارد آوردن ضربه به تأسیسات هسته‌ای ایران ارزیابی می‌کنند. هدف از چنین اقداماتی، کاهش حداکثری توانمندی‌های هسته‌ای ایران و در عین حال، تمدید ضرب‌الاجل‌ها و ایجاد زمان بیشتر برای مداخلات دیپلماتیک یا نظامی است. با این حال، این رویکرد در کنار خود با مخاطراتی جدی نیز همراه است.

نخست آن‌که ایران در پی فشار به محور مقاومت به‌صورت علنی شروع به طرح احتمال تسلیحاتی‌کردن برنامه هسته‌ای خود کرده است. هرچند این موضع‌گیری‌ها احتمالاً با هدف افزایش فشار و تقویت اهرم‌های چانه‌زنی در مذاکرات مطرح می‌شوند، اما طرح چنین اظهاراتی در انظار عمومی، از نگاه ناظران نگران‌کننده و هشدارآمیز تلقی می‌شود.

دوم آن‌که اسرائیل طی ماه‌های اخیر مدعی است که می تواند این حمله را صورت دهد. با این حال، نگرانی اصلی نه به خود حمله، بلکه به تبعات آن مربوط می‌شود. چنین عملیاتی یک حمله تک‌مرحله‌ای نخواهد بود؛ بلکه برای تحقق اهداف اعلام‌شده، مجموعه‌ای از حملات هماهنگ و پی‌درپی مورد نیاز است. علاوه بر این، حتی در صورت موفقیت نظامی، نمی‌توان دانش هسته‌ای ایران را که طی سال‌ها انباشت شده، از بین برد. این دانش، ماهیتی غیرقابل حذف دارد.

سومین و شاید مهم‌ترین خطر در صورت انجام حملات نظامی علیه ایران، این است که چنین اقداماتی احتمالاً به نابودی کامل برنامه هسته‌ای این کشور منجر نخواهد شد، بلکه می‌تواند زمینه‌ساز شعله‌ور شدن یک جنگ منطقه‌ای فراگیر باشد. ایران به‌صراحت هشدار داده است که در پاسخ، زیرساخت‌های منطقه‌ای از جمله پایگاه‌های نظامی ایالات متحده و نیرو‌های آمریکایی مستقر در منطقه را هدف قرار خواهد داد. چنین سناریویی می‌تواند به بحرانی نظامی منجر شود که پیامد‌های آن صرفاً محدود به ایران نخواهد بود، بلکه کل منطقه‌ای را که طی هجده ماه گذشته بار‌ها صحنه درگیری و تنش بوده، درگیر موجی جدید از بی‌ثباتی و ویرانی خواهد کرد.

برخی ناظران بر این باورند که ایرانِ تضعیف‌شده در برابر حملات خارجی فروخواهد پاشید و این حملات به فروپاشی نهایی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد. با این حال، چنین برداشتی غیردقیق و ساده‌انگارانه از ساختار حاکمیتی تهران، انسجام نهادی آن و همچنین واقعیت‌های اجتماعی از جمله اراده عمومی برای شورش علیه نظام به شمار می‌رود. بر اساس ارزیابی‌ها، اقدام نظامی می‌تواند نتیجه‌ای معکوس به همراه داشته باشد و حتی به بازسازی نسبی مشروعیت جمهوری اسلامی منجر شود. گرچه این بازسازی ممکن است عمیق یا بلندمدت نباشد، ما واقعیت آن است که جامعه ایران از گرایش‌های ملی‌گرایانه نیرومندی برخوردار است؛ عاملی که در صورت حمله خارجی، می‌تواند واکنش‌هایی فراتر از پیش‌بینی‌ها به دنبال داشته باشد.

گیدئون راچمن: فکر می‌کنید ترامپ چگونه به این موضوع نزدیک می‌شود؟ از یک سو، او دوست دارد خود را به‌عنوان فردی سرسخت نشان دهد، اما از سوی دیگر، خود را به‌عنوان صلح‌جو نیز معرفی می‌کند. او همچنین بسیار حامی اسرائیل است، اما اسرائیل در حال حاضر به دنبال جنگ است و او به دنبال مذاکره است. آمریکایی‌ها به دنبال چه چیزی هستند؟

صنم وکیل: به‌نظر می‌رسد رئیس‌جمهور ایالات متحده در تلاش است تا پرونده‌های پرتنش خاورمیانه را از یکدیگر تفکیک و مدیریت کند. او تاکنون دو بار نخست‌وزیر اسرائیل را در کاخ سفید به‌طور رسمی پذیرفته و در هر دو دیدار به‌نظر می‌رسد چراغ سبز لازم را برای پیگیری عملیات نظامی در غزه را به نخست‌وزیر اسرائیل داده است. در عین حال، رئیس‌جمهور ترامپ تلاش کرده تا مدیریت پرونده ایران را از اختیار تل‌آویو خارج سازد. در چهارم فوریه (۱۶ بهمن ۱۴۰۳) او با صدور یک فرمان اجرایی، بار دیگر تحریم‌های موسوم به فشار حداکثری علیه ایران را اعمال کرد. با این حال، هم‌زمان به‌صراحت اعلام کرده که ترجیحش دستیابی به یک توافق و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز تنش‌ها با تهران است؛ موضعی که به‌وضوح در تضاد با رویکرد برخی از سیاست‌گذاران آمریکایی و شخص نخست‌وزیر اسرائیل قرار دارد.

گیدئون راچمن: بله، در دوران دولت بایدن دیدیم که اسرائیلی‌ها گاه‌ و بیگاه به‌طور کامل خواسته‌های آمریکا را نادیده می‌گرفتند یعنی، به‌عنوان نمونه، به لبنان حمله کردند، در حالی که کاخ سفید تا جایی که می‌دانیم، به آنها گفته بود که این کار را انجام ندهند. آیا فکر می‌کنید آنها به همان شیوه‌ای که بایدن را نادیده گرفتند، ترامپ را هم نادیده خواهند گرفت؟

صنم وکیل: در حال حاضر به‌نظر می‌رسد که بنیامین نتانیاهو، در انجام اقدامات نظامی در داخل و اطراف مرز‌های اسرائیل از آزادی عمل برخوردار است، اما این اختیار به حوزه‌های فراتر از آن تسری نیافته است. برخلاف انتظارات موجود در میان برخی محافل اسرائیلی، به‌نظر می‌رسد روابط میان نتانیاهو و رئیس‌جمهور ایالات متحده چندان نزدیک و هماهنگ نیست. در چنین فضایی، نتانیاهو احتمالاً در مطرح کردن درخواست برای حمله نظامی گسترده با احتیاط بیشتری عمل خواهد کرد. علاوه بر این، او باید مراقب باشد که روند مذاکرات با ایران را مختل نکند؛ به‌ویژه اگر این مذاکرات در ماه‌های پیش‌رو ادامه یافته و شتاب بیشتری به خود بگیرند.

گیدئون راچمن: مذاکرات هسته‌ای در حال حاضر تحت هدایت استیو ویتکاف پیش می‌رود؛ دیپلماتی که درگیر چندین پرونده هم‌زمان است. او علاوه بر مدیریت روند مذاکرات با ایران، نقش فعالی در پیگیری تحولات جنگ روسیه و اوکراین ایفا می‌کند و همچنین در پرونده غزه نیز حضور دارد. در این چارچوب، پرسش کلیدی آن است که رویکرد ویتکاف نسبت به ایران چیست؟

صنم وکیل: به‌نظر می‌رسد این همان نکته‌ای است که مقامات ایرانی در جریان آخرین دور از نشست‌های غیررسمی که هفته گذشته در عمان برگزار شد، تلاش کردند بهتر درک کنند. بر اساس ارزیابی‌ها، تهران به این نتیجه رسیده که گزینه «برچیدن کامل» برنامه هسته‌ای، مدلی که از آن با عنوان «مدل لیبی» یاد می‌شود و مورد حمایت اسرائیل است، در واقع هدف اصلی ایالات متحده نیست. در مقابل، واشنگتن به‌دنبال راهکاری است که در آن برنامه هسته‌ای ایران کاهش یابد، محدود شود و در چارچوبی قابل کنترل قرار گیرد. چنین رویکردی می‌تواند به توافقی مشابه برجام، اما با برخی اصلاحات و الحاقات منجر شود.

گیدئون راچمن: همان توافقی که ترامپ آن را توافقی فاجعه بار خواند و از آن خارج شد؟

صنم وکیل: دقیقا

گیدئون راچمن: با این حال، واقعیت آن است که مذاکره‌کنندگان اکنون در موقعیتی به‌مراتب دشوارتر از زمان حصول توافق برجام قرار دارند. دلیل اصلی این وضعیت، نزدیکی ایران به توانمندی ساخت سلاح هسته‌ای است؛ موضوعی که فشار مضاعفی بر روند مذاکرات وارد می‌کند.  پرسشی که اکنون مطرح است، مربوط به بازه زمانی دستیابی احتمالی ایران به سلاح هسته‌ای است. آیا این مسأله تنها چند هفته زمان می‌برد یا چند ماه؟

صنم وکیل: اجماع کلی بر این است که ایران اکنون به‌عنوان یک کشور در آستانه هسته‌ای شناخته می‌شود؛ کشوری که از توانمندی‌ها و دانش فنی لازم برای ساخت سلاح هسته‌ای برخوردار است. برآورد‌ها حاکی از آن است که در صورت آغاز روند تسلیحاتی، چند هفته زمان نیاز خواهد بود تا جامعه اطلاعاتی به‌طور قطعی تشخیص دهد که ایران چه مسیری را در پیش گرفته است. در همین زمینه، شورای اطلاعات ملی ایالات متحده و «تولسی گابارد»، مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا اخیراً اعلام کرده‌اند که ایران تاکنون تصمیمی برای تسلیحاتی کردن برنامه هسته‌ای خود اتخاذ نکرده است.

در این چارچوب، تمرکز اصلی بر بازگرداندن برنامه هسته‌ای ایران به مسیری غیرنظامی و جلوگیری از هرگونه حرکت به‌سوی تسلیحاتی شدن آن قرار دارد. تحقق این هدف مستلزم دستیابی به توافقی جدید است؛ توافقی که بتواند سطح غنی‌سازی اورانیوم را به‌طور مؤثر محدود کند، میزان ذخایر هسته‌ای ایران را کاهش دهد و یک رژیم نظارتی جدید را مستقر سازد، مشابه سازوکار‌هایی که پیش‌تر تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجرا می‌شد. در همین راستا، تداوم بازرسی‌های فنی آژانس می‌تواند نقشی کلیدی ایفا کند.

گیدئون راچمن: به‌نظر می‌رسد ایالات متحده در قبال وضعیت فعلی، رویکردی نسبتاً متعارف اتخاذ کرده است؛ رویکردی که با توجه به سوابق و مواضع دونالد ترامپ، می‌توان آن را تاحدی غیرمنتظره ارزیابی کرد.

صنم وکیل: هرچند برجام توانست برنامه هسته‌ای ایران را تا حد زیادی محدود کند، اما اکنون نکات و الزامات جدیدی در دستور کار قرار گرفته که نیازمند بازنگری دقیق‌تر در ابعاد فنی و سیاسی توافق هستند. نخست آن‌که در بند ابتدایی توافق برجام، ایران به‌صراحت متعهد شد که هرگز به‌دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای نباشد. دوم آن‌که این توافق طی دوره اجرایی خود، ۱۴ بار از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مورد راستی‌آزمایی قرار گرفت و تأیید شد که ایران به تعهدات خود پایبند بوده است. با این حال، تهران نسبت به برجام رضایت کامل نداشت؛ زیرا در عمل نتوانست به سطح رفع تحریم‌هایی که انتظار داشت دست یابد. همچنان شمار زیادی از تحریم‌های اضافی علیه ایران باقی ماند که مانع بازگشت شرکت‌های غربی به بازار ایران شد.

بر همین اساس، چارچوب تحریم‌هایی که در یک توافق جدید باید بازطراحی شود، نیازمند تلاش قابل توجهی خواهد بود. ایران نیز به‌دنبال دریافت تضمین‌های پایدار و مشخص در حوزه تحریم‌هاست؛ مشروط بر آن‌که برنامه هسته‌ای خود را به‌صورت معناداری محدود سازد. به‌نظر می‌رسد مقامات ایرانی با دقت در حال ارزیابی وضعیت کنونی هستند و احتمال می‌دهند که دونالد ترامپ بتواند در صورت دستیابی به توافق، کنگره را متقاعد به حمایت از روند رفع تحریم‌ها علیه ایران کند. از منظر تهران، این سناریو می‌تواند به‌عنوان فرصتی تلقی شود برای بهره‌برداری حداکثری از منافع اقتصادی، حتی با آگاهی از این‌که چنین توافقی ممکن است در بلندمدت از ثبات لازم برخوردار نباشد.

گیدئون راچمن: ما کمی درباره اسرائیل و مذاکرات اسرائیل و ایالات متحده درباره ایران صحبت کردیم، اما ترامپ همچنین روابط بسیار نزدیکی با کشور‌های حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی دارد و فکر می‌کنم به زودی به آنجا سفر می‌کند. آنها چه خواهند گفت و منافع آنها چیست؟

صنم وکیل: بدون تردید، چشم‌انداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه از زمان آخرین دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ دستخوش تحولات چشمگیری شده است. برخلاف گذشته، بسیاری از کشور‌های منطقه اکنون به‌طور مستقیم با ایران وارد تعامل شده‌اند. در مارس ۲۰۲۳ (اسفند ۱۴۰۱) ایران و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند؛ توافقی که نقطه‌عطفی در بازتعریف موازنه‌های منطقه‌ای تلقی می‌شود. امارات متحده عربی نیز سطح روابط خود با تهران را افزایش داده است. این تحولات نشان می‌دهد که فضای منطقه‌ای تغییر کرده و بازیگران خاورمیانه در تلاش‌اند تا به‌جای تکیه انحصاری بر ایالات متحده، برای مدیریت معادلات امنیتی خود به‌صورت مستقیم با ایران وارد گفت‌و‌گو و تعامل شوند.

ایران به‌صراحت کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس را مورد تهدید قرار داده و اعلام کرده است که در صورت حمله به ایران یا مشارکت یا حمایت این کشور‌ها از چنین حمله‌ای، بلافاصله آنها را هدف اقدامات تلافی‌جویانه قرار خواهد داد. در مقابل، کشور‌های حاشیه خلیج فارس نگرانی‌های عمیقی نسبت به تبعات احتمالی یک اقدام نظامی دارند؛ نگرانی‌هایی که نه‌تنها به واکنش نظامی ایران محدود نمی‌شود، بلکه شامل احتمال گسترش درگیری در سطحی مشابه جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ نیز هست. در چنین فضایی، این کشور‌ها از مسیر‌های رسمی و غیررسمی از روند گفت‌و‌گو‌ها میان ایران و ایالات متحده حمایت می‌کنند. باور غالب در میان دولت‌های منطقه آن است که کاهش تنش میان تهران و واشنگتن می‌تواند به‌صورت طبیعی به فروکش کردن تنش‌ها در سراسر خاورمیانه منجر شود.

گیدئون راچمن: پس ایالات متحده اساساً از دو نزدیک‌ترین شرکای خود در منطقه، چیز‌هایی کاملاً متضاد می‌شنود.

صنم وکیل: کاملاً همین‌طور است؛ این موضع نه‌تنها شامل کشور‌های بزرگ منطقه، بلکه شامل بازیگرانی، چون قطر، عمان و کویت نیز می‌شود. به‌نظر می‌رسد اکنون با خاورمیانه‌ای رو‌به‌رو هستیم که از نظر مواضع و رویکردها، تفاوتی بنیادین با گذشته دارد. در همین راستا، ترکیه نیز به‌صراحت اعلام کرده که از هیچ‌گونه اقدام نظامی علیه ایران حمایت نخواهد کرد. هرچند روابط میان تهران و آنکارا در ماه‌های اخیر به‌ویژه در زمینه مسائل مرتبط با سوریه و اختلافات ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی از جمله موضوعات مربوط به آذربایجان و ارمنستان دارای تنش شده‌اند. اما با این حال، ترکیه موضع روشنی اتخاذ کرده و اعلام کرده است که از آنچه نقض حاکمیت ایران می‌داند، حمایت نخواهد کرد.

گیدئون راچمن: با توجه به شناختی که از پویایی‌های درونی دولت ترامپ وجود دارد، به‌نظر می‌رسد گروه قابل‌توجهی در درون اردوگاه ترامپ مخالف هرگونه اقدام نظامی گسترده علیه ایران هستند. از دیدگاه این طیف، حمله به ایران با اصولی که در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ بار‌ها بر آن تأکید شده، از جمله پایان دادن به جنگ‌های بی‌پایان و کاهش مداخلات مستقیم ایالات متحده در خاورمیانه در تضاد است.

صنم وکیل: در درون ساختار دولت، هرچند این‌بار نشانه‌هایی از وحدت و وفاداری بیشتر به رئیس‌جمهور ترامپ مشاهده می‌شود، اما همچنان جناحی از چهره‌های جنگ‌طلب با گرایش‌های نئوکان وجود دارد که شرایط فعلی را فرصتی برای وارد آوردن ضربه به ایران تلقی می‌کنند و از طرح‌های نظامی اسرائیل حمایت می‌کنند. با این حال، بخش قابل توجهی از اطرافیان رئیس‌جمهور بر این باورند که اولویت‌های اصلی ایالات متحده در حال حاضر در مواجهه با چالش‌های ژئوپلیتیکی بزرگ‌تر مانند روسیه و چین تعریف می‌شود. از منظر این گروه، خاورمیانه دیگر نقطه تمرکز استراتژیک نیست، بلکه صرفاً صحنه‌ای پرهزینه از درگیری‌های منطقه‌ای است که آمریکا را بیش از آن‌که منافع ملموس برایش داشته باشد، درگیر و فرسوده کرده است.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین