
تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان سریالی منازل زیر نظر بازپرس دادسرای ویژه سرقت ادامه داشت تا اینکه چند شب قبل، یکی از مالباختهها سر بزنگاه، مچ سارقان را گرفت و با هوشیاری وی و حضور به موقع پلیس، اعضای این باند تحت تعقیب که ۴ نفر هستند دستگیر شدند. ماجرا از این قرار بود که آن شب حوالی ساعت ۱۰ زنی جوان از مهمانی به خانهاش در شمال غرب تهران برگشت.
سرکرده باند سارقان منزل در تهران به خاطر تردستیهای عجیب و شعبدهبازیهایش، اسم دیوید کاپرفیلد را برای خودش انتخاب کرده بود. او با همدستی نوچههایش با شاه کلیدی که خودش ساخته بود به خانهها دستبرد میزدند اما در نهایت گیر افتادند.
به گزارش همشهری، از چندی قبل پلیس آگاهی پایتخت در جریان دستبردهای سریالی به خانهها قرار گرفت. سرقتها اغلب در مناطق شمال، شمال غرب و شمال شرق تهران صورت گرفته و سارقان در همه سرقتها صورتشان میپوشاندند که شناسایی نشوند. نکته عجیب این بود که هیچ گونه تخریبی در محل سرقتها صورت نگرفته و دزدان به راحتی در خانه را باز کرده و نقشه سرقت را عملی کرده بودند، به طوریکه در ابتدا تصور میشد سرقت از سوی یکی از افراد آشنا صورت گرفته که کلید خانه را در اختیار داشته است.
تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان سریالی منازل زیر نظر بازپرس دادسرای ویژه سرقت ادامه داشت تا اینکه چند شب قبل، یکی از مالباختهها سر بزنگاه، مچ سارقان را گرفت و با هوشیاری وی و حضور به موقع پلیس، اعضای این باند تحت تعقیب که ۴ نفر هستند دستگیر شدند. ماجرا از این قرار بود که آن شب حوالی ساعت ۱۰ زنی جوان از مهمانی به خانهاش در شمال غرب تهران برگشت. اما وقتی پشت در آپارتمانش رسید و به جست و جو در کیفش پرداخت تا کلید را پیدا کند، صدایی از داخل خانهاش شنید. وقتی مطمئن شد، افراد غریبه داخل خانهاش هستند، از ترس جانش دیگر کلید را در قفل نچرخاد و فورا با پلیس تماس گرفت. دقایقی بعد با حضور ماموران پلیس در محل، ۳ سارقی که داخل خانه مالباخته در حال سرقت اموال قیمتی بودند و راننده این گروه که سرکوچه منتظر همدستانش بود، دستگیر شدند.
اعضای این گروه در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کردند. آنها میگفتند که با در اختیار داشتن شاه کلید، وارد آپارتمانها میشدند و اموال قیمتی مانند دلار، یورو، پول، سکه، طلا و جواهرات را به سرقت میبردند. دو نفر از اعضای گروه سابقه دار بودند و دو نفر دیگر به تازگی وارد دنیای سارقان شده بودند. اعضای این گروه برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
سرکرده باند سارقان، سابقه دار است و میگوید همه او را دیوید کاپر فیلد ایرانی میدانند. حالا چرا چنین لقبی به او داده اند؟ چون او خودش را تردست حرفهای میداند؛ مردی که شعبده باز مجالس است.
* چند وقت است که باند سرقت را تشکیل دادی؟
حدود ۵.۶ ماهی میشود که باند سرقت را تشکیل داده ام.
* چطور به خانهها دستبرد میزدید؟
با شاه کلید.
* شاه کلید؟ توضیح بده شاه کلید از کجا آوردی؟
خودم ساختم. به من میگفتند استاد کلید ساز. راستش را بخواهید کلکسیونی از کلیدهای مختلف هم در خانهام دارم. سالهاست کارم کلیدسازی است و از هر شکلی از کلید که خوشم میآمد، یکی از آن را برای خودم میساختم و در کمد بزرگی نگه میدارم. شاه کلیدها را هم خودم ساخته ام؛ کلیدی که با آن بیشتر قفلهای در را باز میکنم.
* چه شد که استاد کلید ساز، تبدیل به سارقی حرفهای شد؟
چند سال قبل، یکی از مشتریانم، سارقی سابقه دار بود. یک روز به مغازهام آمد و گفت استاد چرا سرقت نمیکنی؟ ابتدا شوکه شدم اما وقتی از درآمد خوب سرقت گفت، وسوسه به جانم افتاد که با شاه کلید، وارد خانهها شوم و طلاهای افراد پولدار را که از سر شکم سیری برای خود اندوخته میکنند را بردارم. به این ترتیب وارد دنیای سارقان شدم و رفته رفته باند خودم را راه اندازی کردم.
* پرونده ات، نشان میدهد که سابقه داری؟
درسته. دو سه مرتبه به جرم سرقت منزل دستگیر شده ام. اما اینبار میخواهم توبه کنم و دور خلاف را خط بکشم. از زندگی در زندان خسته شدم و به نظرم اصلا ارزش ندارد که آدم به خاطر پول سرقت کند و بعد سالها پشت میلههای زندان بماند و حسرت قدم در خیابانها را داشته باشد. من اگر وارد دنیای سارقان نمیشدم، حالا برای خودم فردی مشهور و چهره مردمی میشدم. چون میمی خواستم در یکی از برنامههای تلویزیونی به خاطر استعدادی که دارم شرکت کنم اما چون سابقه دار بودم ترسیدم. چون من شعبده باز حرفهای هستم و همه مرا دیوید کاپرفیلد صدا میزنند.
* همه تو را دیوید کاپرفیلد ایرانی صدا میزنند؟
باور نمیکنید؟ همه دوستان، آشنایان و حتی تبهکاران. همه به من میگویند دیوید. میدانید اگر من به جای تبهکاری، تردستی را ادامه میدادم قطعا الان برای خودم یک آدم حسابی بودم نه سارقی سابقه دار؟ باید بگویم خیلی اشتباه کردم. من زمانی در مجالس مختلف شرکت میکردم و یک شعبده باز حرفهای بودم. میخواستم بروم خارج و به دیوید بگویم برایش جانشین پیدا شده است. هنرها و استعدادهایم را به مردم نشان میدادم اما حالا اینجا هستم، دستبند اتهام به دستانم با سوابق کیفری. اما پس از آزادی توبه میکنم و زندگی جدیدی برای خودم میسازم. حیف است این همه استعداد، هدر برود.