
«هرچند در دنیای شیعه و سنی، اینگونه روایتها قرنهاست که وجود دارد. عربستان بهحتم با شبکه «امبیسی» در پی پرداخت قصه و داستان سینمایی و تلویزیونی نیست. آنچه مهم مینماید، نگرش سیاستمداران آنان به مارکتینگ جهانی است. حال این بازاریابی سیاسی باشد یا فرهنگی یا حتی ورزشی، تمایز چندانی با اهداف از پیشتعیینشده متولیان جدید تفکری عربستان ندارد. مگر پروژه نئوم با آن همه پروپاگاندای رسانهای، از هزینه و ابعادش کاسته نشد.»
روزنامه هم میهن طی مطلبی نوشت: گویا سریال «معاویه» که توسط عربستان با هزینه زیاد تولید شده را باید ذیل اهداف دیگر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این کشور دید و معنا کرد. عربستان جدید به هر طریق ممکن میخواهد نامش را در دنیا پُرآوازه کند. از پروژه نئوم تا لیگ فوتبالش و این اواخر هم میانجیگری بین کشورهای مختلف با محوریت کشوری صلحطلب که پیشینههای مانده در ذهن را بزداید. حال داستان سریال «معاویه» هم با جرح، تعدیل و مصادره به مطلوب پیش رود، برایشان فرقی هم ندارد! حتی بین کشورها عربی نیز بعضاً صدایی برخیزد هم، توفیری نمیکند.
چه که عربستان بهواسطه سرمایهگذاریهای مالی زیاد و رهبری جدید با افکار مدرن، باید حرفهای زیادی در منطقه و به طریق اولی جهان داشته باشد. در فقره سریالسازی نیز بهحتم، این آخرین کار آنها نخواهد بود. از جایی شروع کردند که به فکر و اندیشهشان نزدیک بود. با تروکاژهای سینمایی، میزانسن و دکوپاژی چیدند که هواداران متعصبی را همراه خویش کنند. معاویهای را نشان دهند که باب میلشان باشد.
هرچند در دنیای شیعه و سنی، اینگونه روایتها قرنهاست که وجود دارد. عربستان بهحتم با شبکه «امبیسی» در پی پرداخت قصه و داستان سینمایی و تلویزیونی نیست. آنچه مهم مینماید، نگرش سیاستمداران آنان به مارکتینگ جهانی است. حال این بازاریابی سیاسی باشد یا فرهنگی یا حتی ورزشی، تمایز چندانی با اهداف از پیشتعیینشده متولیان جدید تفکری عربستان ندارد. مگر پروژه نئوم با آن همه پروپاگاندای رسانهای، از هزینه و ابعادش کاسته نشد.
یا در لیگ فوتبال با آوردن رونالدو، مدتی سرخط خبرها بودند و بعدش هم از حجم آن کاسته شد. سریال «معاویه» نیز از آنجا ابعادش فراتر از خبرهای عادی است که جمعیت سُنی و شیعه را با خود همراه میکند. از ممنوعیت پخش تا همراهی احتمالی آن. جلوگیری از پخش که در دنیای فراشبکهای امروز معنا ندارد؛ در کسری از ثانیه پلان و سکانسهای آن وایرال خواهد شد.
دل دادن برخی نیز، دور از ذهن نیست. میماند ذکر این نکته که چرا عربستان میتواند چنین بیمحابا به دل اینگونه مسائل بحثبرانگیز برود و هراسی از آن به خود راه ندهد؟ چه میشود که در سه ساحت جداگانه سیاست، فرهنگ و ورزش؛ این کشور مرزها را درمینوردد؟ آیا فقط پول و ثروت، چنین اجازهای را به او میدهد؟ یا تئوریهای دیگری پشت این کردارها وجود دارد.
صنعت سینما و سریالسازی بهحتم در اینجا، موردنظر صاحبان امر فرهنگ این کشور است. دور و دیر نخواهد پایید که با همین دستفرمان «اچبیاو» و «نتفلیکس» عربی نیز راهاندازی شود! آنان متوجه شدهاند برای رسوخ به ذهن مخاطب عرب و بالمآل غیر آن، باید از جایی آغاز کرد که بیشترین بازدهی را داشته باشد. ساختن شخصیتهای جدیدی از پیشقراولان گاه قهرمان عرب، این فرصت را بدانها میدهد که عربستان مدرنی را بازتعریف کنند. دنیای فیلم و سریال، بسان بازی فوتبال نیست که رفتوبرگشتی وجود داشته باشد؛ که اگر در بازی رفت، شکست نصیب شد، در بازی برگشت جبرانش میسور شود.
تا جواب سریال «معاویه» داده شود، زمان زیادی خواهد طول کشید. آنان میدانند که دیگر مدعیان نادرستی این روایت، قدرت ساخت آنچه در ذهن دارند را ندارند. پس تا جاییکه میشود لانگشات و کلوزآپهایی خلق میکنند که دوردستها را نظاره کنند با نیمنگاهی به نزدیکترین مناسبات ممکن. آری عربستان هرآنچه در دنیای امروز سرگرمی است را میبیند و بهکار میبندد.
آنسان که قرینهاش ترکیه با ساخت سریالهایی؛ سالهاست که انجام میدهد. افسوس میماند برای ما که هم توان فرهنگیمان بالاست، هم قهرمانهایی داریم ملی و مذهبی که پرداختن بدانها در سطح جهان میتواند هزاران برابر از سریال «معاویه» پُررونقتر شود. ولی هیچگاه این مهم در ذهن متولیان فرهنگی نضج نگرفت که چنین کنند. که داستان این نشدنها خود حکایت مجزایی میخواهد.
نویسنده: ابراهیم عمران روزنامهنگار