
فعال سیاسی اصولگرا نوشت: «مجلس کنونی که نماینده تقریباً ۴ درصد ملت است، با افزایش تعداد اعضایش قرار است چه معجزهای بکند؟ مجلسی که دستِکم در همین چندماه اخیر طلاییترین فرصتهایش صرف این شده که فلانی در دولت باشد یا نباشد، نزد جامعه چه محلی از اعراب دارد؟»
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، با انتشار متنی در کانال تلگرامی خود با عنوان «تعداد نمایندگان مجلس ۴۰ نفر زیاد بشود، که چی؟!» به نقد تصویب طرح افزایش نمایندگان مجلس پرداخته است.
او در این زمینه نوشت: نایندگان مجلس طرحی را تصویب کردهاند که تعداد وکلا از ۲۹۰ نفر فعلی بیشتر شود. ضمنا آنها دولت را مکلف کردهاند برای اجرای این طرح، لایحهای را به مجلس ارائه دهد!
قانون اساسی تعداد نمایندگان مجلس را ۲۷۰ نفر ذکر کرده و در اصل ۶۴ افزایش آن را با توجه به یشترشدن جمعیت به قوانین بعدی سپرده است. به همین دلیل این تعداد یکبار به ۲۹۰ نفر رسیده و اینک مجلس بدنبال افزایش تعداد (ظاهرا به ۳۳۰ نفر) است.
به نظر میرسد پیش از آنکه الزام قانون اساسی به افزایش تعداد وکلای مجلس مهم باشد باید به جایگاه و عملکرد این نهاد در فرایند اداره کشور پرداخت.
مجلس کنونی که نماینده تقریبا ۴ درصد ملت است، با افزایش تعداد اعضایش قرار است چه معجزهای بکند؟
مجلسی که دست کم در همین چندماه اخیر طلاییترین فرصتهایش صرف این شده که فلانی در دولت باشد یا نباشد نزد جامعه چه محلی از اعراب دارد؟
گیرم ۴۰ نماینده دیگر به جمع فعلی اضافه شد و در میان آنها چندتا پایداریچی و تندرو دیگر هم روی صندلیهای سبز نشستند؛ بعدش چی؟
فرض کنیم ۴۰ نماینده دیگر با هزینه هر نفر بیش از ۱۰۰ میلیون تومان در ماه روانه بهارستان شدند. سودش جز خود آنها به جیب کی میرود؟
اگر واقعا بجای مجلس ۲۹۰ نفری یا ۳۳۰ نفری فقط ۱۰۰ نماینده داشتیم که کارآمد و کاربلد و کاردان و کارکشته بودند و بودجه کمتری از بیت المال صرف آن میشد بازدهی بالاتری نداشت؟
مجلسی که خروجیاش لااقل در دورههای یازدهم و دوازدهم هو وجنجال بوده چه گلی به سرملت زده که حالا دنبال افزایش تعداد نمایندگانش باشند؟
بجای این طرحهای کیلویی باید به فکر خانه ملتی قدرتمند و مسلط باشیم که شورای نگهبان و مجمع تشخیص نتوانند مصوباتش را در چشم به همزدنی هوا کنند.
باید در اندیشه مجلسی باشیم که تیغ ردصلاحیت حتی جرات نکند از ۱۰۰ کیلومتری نامزدهای فاخر و شجاع آن رد شود.
این اتفاق چه موقع میتواند بیفتد؟ وقتی که نامزدها آنقدر برجسته و شاخص باشند که بتوانند حداقل ۷۰ درصد شهروندان را پای صندوق رای بیاورند؛ و انتخابات مجلس، یک جشن ملی باشد. وقتی این اتفاق رخ میدهد که نمایندگان از ترس ردصلاحیت، در دفاع از حقوق مردم، لکنت نگیرند.
تا وقتی که نمایندگانی در طراز الان داریم شاید نیمی از تعداد اعضای مجلس هم زیاد است. مجلس ضعیف، فرمالیته و توسری خور است.
شخصا برای گروهی از نمایندگان مجلس احترام قائلم. بعضی از انها در یک مجلس قوی و کارآمد قطعا مفید و موثرند، اما میتوان از همین عزیزان هم گلایه کرد که چرا به سهم خود در برابر رفتار همکارانشان که شان مجلس را به پایینترین جایگاه ممکن تقلیل داده و قد سیاست ایران را کوتاه کردهاند مهر سکوت بر لب زدهاند؟