![ساعت هوشمند اپل خود را به مچ پا ببندید! ساعت هوشمند اپل خود را به مچ پا ببندید!](https://cdn.fararu.com/files/fa/news/1403/11/24/2439408_720.jpg)
واقعیت امروز نشان میدهد که شبکههای اجتماعی بهجای اینکه بستری برای تبادل آزاد اطلاعات باشند، گاهی به ابزاری برای ترویج سکوت و خودسانسوری تبدیل شده و در مواقع حساس، بیشتر به بازتابدهنده فشارهای اجتماعی و هنجارهای غالب تبدیل میشوند تا محلی برای گفتوگو و تبادلنظر.
روزنامه هم میهن در مطلبی نوشت: در دنیای امروز شبکههای اجتماعی موبایلی به بستر اصلی تبادل اطلاعات و نظرات تبدیل شدهاند، اما آیا این فضاهای مجازی بهجای کمک به گفتوگوهای آزاد، خود به حبابهایی برای حفظ سکوت و خودسانسوری تبدیل شدهاند؟! شبکههای اجتماعی موبایلی، بخش عمدهای از زمان مردم را به خود اختصاص دادهاند.
از واتساپ و تلگرام گرفته تا اینستاگرام، گروههای دوستانه و خانوادگی به فضایی برای تبادل اطلاعات، اخبار و حتی بحثهای سیاسی و اجتماعی تبدیل شدهاند. با این حال اگرچه این پلتفرمها در ابتدا نویددهنده ارتباطات سریع و آزاد بودند، اما بهمرور زمان به بسترهایی برای خودسانسوری، محافظهکاری و حتی سکوت تبدیل شدهاند.
این تحول بهویژه در مواقعی که موضوعات حساس سیاسی و اجتماعی مطرح میشود، بیشتر خود را نشان میدهد. در چنین شرایطی، بهنظر میرسد که افراد بیشتر تمایل دارند تا دیدگاههای غالب و اکثریت را بازتاب دهند تا اینکه نظرات شخصی خود را بیان کنند. این رفتار، نشان از ایجاد یک نوع فشار اجتماعی در شبکههای اجتماعی دارد که افراد را به سمت پذیرش دیدگاههای رایج و متداول سوق میدهد و از بیان نظرات متفاوت میترسند. پدیدهای که در این زمینه قابلتوجه است، پدیدهای بهنام «مارپیچ سکوت» است که توسط الیزابِت نوئل نِومان، جامعهشناس آلمانی معرفی شده است.
این نظریه توضیح میدهد که افراد بهطور ناخودآگاه برای جلوگیری از قرار گرفتن در موقعیت اقلیت، از وارد شدن به بحثهای سیاسی یا اجتماعی اجتناب میکنند. بهعبارتدیگر، آنها از ترس طرد اجتماعی و مواجهه با تمسخر یا فشار گروهی، سکوت میکنند و خود را از مشارکت در گفتوگوهای عمومی باز میدارند. در ابتدا این تصور وجود داشت که فضای اینترنت، بهویژه فضای مجازی، میتواند ابزار مناسبی برای بیان آزادانه دیدگاهها باشد و بهنوعی فرآیند «مارپیچ سکوت» را خنثی کند، اما واقعیت امروز نشان میدهد که شبکههای اجتماعی بهجای اینکه بستری برای تبادل آزاد اطلاعات باشند، گاهی به ابزاری برای ترویج سکوت و خودسانسوری تبدیل شده و در مواقع حساس، بیشتر به بازتابدهنده فشارهای اجتماعی و هنجارهای غالب تبدیل میشوند تا محلی برای گفتوگو و تبادلنظر.
بسیاری از افراد، بهویژه در مباحث سیاسی، ترجیح میدهند نظرات خود را از ترس تبعات بعدی، با دیگران در میان نگذاشته و بهجای آن، با موافقت با دیدگاههای رایج، از وارد شدن به مباحث جنجالی اجتناب کنند. این پدیده، بهطور غیرمستقیم منجر به سکوت و کاهش مشارکت در مباحث عمومی میشود. این وضعیت خطرناک بهتدریج به قطبیشدن جامعه منجر میشود.
در جوامعی که گفتوگو و تبادلنظر در زمینه مسائل مهم اجتماعی و سیاسی از میان میرود، افراد خود را در گروههای همنظر با خود محصور میکنند. این روند به گسست عمیق میان بخشهای مختلف جامعه منجر شده و فضای عمومی کشور را از هرگونه بحث و تبادل فکری واقعی تهی میکند. این مشکل نهتنها توان حل مسائل اجتماعی و سیاسی را کاهش میدهد، بلکه فرآیند تصمیمگیری عمومی و همبستگی اجتماعی را نیز تهدید میکند. قطبیشدن جامعه بهمعنای گسست و تفکیک میان گروههای مختلف است که بهجای تلاش برای یافتن نقاط مشترک، بر تفاوتها و اختلافها تأکید میکنند.
این پدیده میتواند بهسرعت به یک چالش جدی برای همبستگی اجتماعی تبدیل شود و توانایی جامعه برای حل مسائل و مشکلات را بهشدت کاهش دهد. در چنین شرایطی، فرآیندهای دموکراتیک و تصمیمگیری به کندی پیش میروند و اعتماد اجتماعی نیز دچار تزلزل میشود. برای مقابله با این وضعیت، ضروری است که جامعه به ترویج فرهنگ گفتوگو و پذیرش دیدگاههای مختلف، توجه بیشتری داشته باشد.
در این راستا، باید تلاش کرد تا فضاهایی برای تبادل آزاد و صادقانه نظرات فراهم شود، بدون ترس از طرد شدن یا نادیده گرفته شدن. لابد در این صورت است که جامعه قادر خواهد بود بهطور مؤثر و سازنده مشکلات خود را حل کند و از تضادهای درونجامعهای جلوگیری نماید. بهجای اینکه شبکههای اجتماعی، محلی برای تأکید بر نظرات غالب و یکپارچه باشند، بهتر است به بستری برای گفتوگوهای سازنده و پذیرش تنوع دیدگاهها تبدیل شوند.
این مسیر کمک میکند تا از بحرانهای بزرگ اجتماعی جلوگیری کرده و به جامعهای پیشرفتهتر و همبستهتر تبدیل شویم. شاید در چنین فضایی میتوانیم امیدوار به حل مسائل پیچیده اجتماعی و سیاسی باشیم و از بروز بحرانهای فرسایشی و بیاعتمادی در سطح جامعه جلوگیری کنیم.
نویسنده: قادر باستانیتبریزی، پژوهشگر علوم ارتباطات