bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۱۶۹۲

ضرورت مذاکره؛ مسیح مهاجری و سعید جلیلی روایت می‌کنند!

ضرورت مذاکره؛ مسیح مهاجری و سعید جلیلی روایت می‌کنند!

چند رویداد سیاسی رخ داده در ایران موجب افزایش چنین شکاف‌هایی میان اصولگرایان شد و همچنان نیز ادامه دارد. برای مثال حسن روحانی که سال‌هاست از سوی تندرو‌ها با برچسب‌هایی مانند سازشکار یا موارد مشابه معرفی می‌شود، از چهره‌های قدیمی اصولگرا و جامعه روحانیت مبارز است. به این فهرست می‌توان افراد زنده یا درگذشته زیادی را اضافه کرد که شاید شاخص‌ترین‌شان مرحوم هاشمی رفسنجانی باشد. این تضاد نگاه سال‌هاست که ادامه دارد.

تاریخ انتشار: ۲۲:۵۴ - ۲۳ بهمن ۱۴۰۳

فرارو– سعید جلیلی، سیاستمدار شناخته‌شده اصولگرا شامگاه ۲۲ بهمن مهمان گفتگوی ویژه خبری بود و نگاه طیف تندرو در خصوص موضوع تعامل با جهان را تشریح کرد. سرمقاله امروز روزنامه اصولگرای جمهوری اسلامی به قلم مسیح مهاجری مدیرمسئول این روزنامه نیز نقطه مقابل این منظومه تحلیلی را ارائه کرد. تعمق در فرامتن این دو نگاه اصولگرایان به ما نشان می‌دهد که آنها در میان خود نیز روایت‌های گوناگونی از موضوعات مختلف از جمله موضوع سیاست خارجی دارند. همزمان با حضور جلیلی در گفتگوی ویژه خبری، آیت‌الله محمدمهدی میرباقری که از او به عنوان پدر معنوی جریان اصولگرای تندرو نام برده می‌شود در برنامه جهان آرای شبکه افق حاضر بود و به تحلیل‌های مشابهی پرداخت. 

به گزارش فرارو، این روایت‌ها فراتر از اشخاص است. در واقع اشخاص، یک جریان فکری را نمایندگی می‌کنند که مرور مواضع و نگاه‌هایشان نشان‌دهنده عمق تفاوت جهان‌بینی آنان است. آنان اگرچه هر دو در طیف اصولگرایان قرار می‌گیرند، اما نگاه و تعریف‌شان از اصول با یکدیگر تفاوت دارد. 

روایت اول؛ نگاه تمدنی و حرکت رو به جلو 

میان سطور این نگاه – فارغ از این که گوینده چه کسانی باشند – می‌توان پایه‌های فکری آنان را یافت و مانند تکه‌های پازل کنار هم قرار داد. در یک تصویر سراسرنمای بزرگ، آنها قائل به وجود یک نگاه تمدنی هستند. در لوای این نگاه تمدنی، حرکت رو به جلو است و مشکلاتی که کشور با آن دست به گریبان است، به چشم دست‌انداز‌های موقتی نگاه می‌شود. ارجاع همیشگی آنان به آینده است. البته مرور مواضع آنها نشان می‌دهد که قائل به مرز‌های جغرافیایی نیستند ولی اثر وضعی نگاه‌شان ابتدا خود را در ایران نشان می‌دهد. 

سعید جلیلی به عنوان نماینده این نگاه، چند محور در صحبت‌های خود گنجانده بود که ابتدا باید آنها را مرور کنیم: 

۱. حرکت رو به جلوست و با همت کردن مردم می‌توان از این موانع دشمن‌ساخته عبور کرد.

۲. ملت ایران آرمان‌های مشترکی دارند که حول آن به وحدت کلمه رسیدند.

۳. اختلاف سلایق تا قبل از نقطه وحدت کلمه که ملت بر آن اتفاق دارند، مجاز است. 

۴. حقانیت ملت ایران این است که ماهیت استکبار را بشناسد، مقاومت کند و بایستد و بعد موفق شود.

۵. دشمن به دنبال پاک کردن نقاط قوت از ذهن مردم ایران است. دنبال پاک کردن نقاط تلخ حافظه تاریخی مردم ایران است.

۶. انقلاب در همه عرصه‌ها (معیشت، پیشرفت‌های فناوری، صنعتی، اقتصادی، کشاورزی، فرهنگ، هنر) آرمان‌های بزرگ دارد. 

۷. به رغم تحریم‌های ایران از سوی آمریکا، ایران حدود دو میلیون روزانه نفت می‌فروشد. این موفقیت‌ها در عرصه‌های دیگر هم می‌تواند ظهور و بروز کند. 

۸. رفع تحریم‌ها جدا است. باید ابتدا تحریم‌ها را بی‌اثر و سپس با نقاط قوت‌مان دشمن را از تحریم پشیمان کنیم. 

۹. شاید ما باید میلیون‌ها دلار هزینه می‌کردیم که ماهیت رژیم صهیونیستی مشخص شود، اما آنها – غربی‌ها – ماهیت خود را نشان دادند.

فرامتن روایت اول

مرور روایت جلیلی از وضعیت کشور و افق پیش رو، چند نکته را به ما یادآوری می‌کند. همه این وقایع، تصمیم‌ها و هزینه‌ها برای آن است که به یک آرمان مدنظر هواداران روایت اول برسیم. این روایت با فکت‌ها و حقایق جاری کاری ندارد. تمرکزی بر ایران به عنوان یک دولت – ملت ندارد، پایه تحلیل‌های برخی رسانه‌های خاص مانند کیهان، شبکه افق، برنامه‌های سیاسی و سیاست خارجی شبکه ۳ محسوب می‌شود. از مصادیق فراری است و کلی‌گویی می‌کند؛ مانند چشم‌پوشی از معافیت‌های تحریمی ایران و چراغ سبز بایدن برای فروش نفت انحصاری ایران به چین به خاطر کنترل بازار انرژی (پس از جنگ آغاز جنگ اوکراین) که احتمالاً با بازگشت سیاست فشار حداکثری ترامپ قطع خواهد شد. این روایت، فروش فعلی نفت ایران را با صراحت یک موفقیت معرفی، اما در برابر خسارت یک تریلیون و ۲۰۰ میلیارد دلاری تحریم‌ها به ایران طی یک دهه گذشته، پیروی قریب به یقین چین از سیاست فشار حداکثری ترامپ و عدم تمایل کشور‌های دیگر به تجارت با ایران همواره سکوت می‌کند. 

این روایت ارتباطی با وقایع جاری ندارد. با آرزو‌های بزرگ مرتبط است. تحلیل و بررسی شرایط در این روایت مرز محدودی دارد، چون هدف و مسیر مشخص است. این نگاه در زمان مدیریت مذاکرات، منجر به تحریم‌های هسته‌ای شد. پس از توافق برجام در مسیر سنگ‌اندازی و بر هم زدن شرایط داخل کشور فعال بود و طی سال‌های گذشته نیز همواره جلوی احیای توافق هسته‌ای را گرفت. شاخص‌هایشان متفاوت از امور حقیقی و جاری است. آنها معتقدند در همه امور باید به روش خود پیش رفت. نگاهی که برخی معتقدند با توجه به عدم امکان حصول برخی پیشرفت‌ها و عدم پذیرش برخی واقعیت‌های جهان، به تولید شبه‌تحلیل و شبه‌علم در حوزه‌های مختلف به خصوص اقتصاد و سیاست منجر شده است.

روایت دوم؛ انحراف از آرمان‌های اصلی

صاحبان روایت دوم را می‌توانیم قائلان به این نگاه بدانیم که انقلاب نکردیم تا این مسیر را بیاییم. شاید این نگاه ریشه در نوعی واقع‌گرایی داشته باشد یا از زاویه دید آسیب‌شناسانه بیاید. مسیح مهاجری یا روزنامه جمهوری اسلامی در این مسیر پیش رو یا اول صف نیستند؛ بلکه برداشتی از این روایت را ارا‌ئه می‌دهند. آنها را به شکل نماینده‌ای از این روایت نگاه می‌کنیم. شاید بتوانیم این طور ادعا کنیم که حرف امروز آنها، حرف اصلاح‌طلبان در دهه هفتاد و هشتاد است. یادداشت امروز مسیح مهاجری چند محور دارد که باید به آنها توجه کنیم:

۱. اظهارنظر و تحلیل وقایع از سوی صاحب‌نظران بدیهی‌ترین حقوق انسانی و اسلامی است. پایان دادن به خفقان یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی بود. 

۲. رهبران انقلاب در ابتدای انقلاب تلاش زیادی کردند تا جملاتی تحدیدکننده آزادی بیان و قلم در قانون اساسی گنجانده نشود. 

۳. زمانی که نظر یا موضعی از سوی مقام معظم رهبری طرح می‌شود، نباید با به کار بردن واژه‌هایی مانند «فاقد شرافت، مجنون، خائن، بی‌شعور و وابسته به بیگانه» جلوی اظهارنظر‌های متفاوت را گرفت. 

۴. نظرات و تحلیل‌های متفاوت از نظر مقام معظم رهبری باید طرح و در جامعه شنیده شود تا به گوش سیاستگذاران برسد. 

۵. نظرات و تحلیل‌های متفاوت از نظر مقام معظم رهبری باید مطرح شود تا به گوش ایشان برسد. در نهایت نیز ایشان با توجه به اصل ۱۱۰ قانون اساسی که «تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران» را از جمله وظایف و اختیارات رهبری قرار داده، تصمیم نهایی را می‌گیرند. 

فرامتن نگاه دوم

این نگاه متفاوت از روایت آخرالزمانی اول است. به طور مشخص با قدسی‌سازی مفاهیم مخالفت می‌کند و معتقد است که نباید با پنهان شدن پشت مفاهیم ارزشمند راه اظهارنظر و چکش‌کاری سیاست‌ها را بست. بر خلاف آنچه روایت اول مطرح می‌کند، این نگاه تلاش در جااندازی این مفهوم دارد که مشکلات و درگیری‌های ریشه‌دار ایران، صرفاً دست‌اندازی‌هایی نیستند که بشود با این نگاه و تهییج ملت از آن عبور کرد. به زبان ساده و آنچه در جامعه مرسوم است، نگاه دوم این روایت را طرح می‌کند که «انقلاب نکردیم تا این اتفاق‌ها بیافتد.» به نظر می‌رسد مهاجری در سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ با یادآوری آرمان‌های نسل اول انقلاب تلاش می‌کند تا این گروه را بیشتر معرفی کند. چرا که آنها در حال حاضر داعیه‌دار کلیدداری انقلاب هستند و در تمام دسته‌بندی‌ها خود را انقلابی می‌نامند.

چرا این شکاف بیش از پیش عیان می‌شود؟ در اظهارنظر‌های این طیف از اصولگرایان به طور مشخص می‌توان دریافت که از بسیاری وقایع ناراضی هستند. می‌توانیم این نگاه را از نواصولگرایان تا برخی از اصولگرایان سنتی پیدا کنیم. در صحبت‌های آنان ردی از این پیدا نمی‌شود که هر گونه مذاکره یا معامله با فرجام و نافرجام طی سال‌های گذشته خیانت بوده و خائنین فریب خوردند.

اخیراً حمید رسایی، نماینده تهران در مجلس در توئیتر نوشت: «نتیجه مذاکرات یک تیم داخلی غربگرا با آمریکا در مذاکره بر سر گروگان‌های آمریکایی، مذاکره برای قطعنامه ۵۹۸، مذاکره آزادی گروگان‌ها در لبنان، مذاکرات سعدآباد، مذاکرات برجام همیشه یک نتیجه داشته است: فریب خوردن درتمام این مذاکرات، پای ظریف، روحانی یا دوستان و همفکران ایشان دیده میشود.»، اما دیگر اصولگرایان مانند این گروه فکری، به صورت یکپارچه تمام این مقاطع تاریخی را ذیل برچسب خیانت تعریف نمی‌کنند. 

تضاد مداوم دو نگاه

نگاه اول که می‌توانیم آن را با نام‌های مختلفی بخوانیم، به طور مشخص از سال ۱۳۸۴ توانست در عرصه رسمی حکمرانی خود را نشان دهد و از فاز تئوریک خارج شود. آنها پیش از این که بتوانند در این برهه زمانی به نیرو‌های تاثیرگذار تبدیل شوند، بیشتر در حوزه فکری یا غیرسیاسی فعال بودند. اما به مرور زمان مشخص شد که در عرصه‌های مختلف به خصوص سیاست داخلی و خارجی حضور فعال دارند.

چند رویداد سیاسی رخ داده در ایران موجب افزایش چنین شکاف‌هایی میان اصولگرایان شد و همچنان نیز ادامه دارد. برای مثال حسن روحانی که سال‌هاست از سوی تندرو‌ها با برچسب‌هایی مانند سازشکار یا موارد مشابه معرفی می‌شود، از چهره‌های قدیمی اصولگرا و جامعه روحانیت مبارز است. به این فهرست می‌توان افراد زنده یا درگذشته زیادی را اضافه کرد که شاید شاخص‌ترین‌شان مرحوم هاشمی رفسنجانی باشد. این تضاد نگاه سال‌هاست که ادامه دارد.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین