bato-adv
کد خبر: ۸۲۴۰۱۷

دولت دومِ ترامپ و ۳ پرده از مواجهه اتمی ایران و آمریکا

دولت دومِ ترامپ و ۳ پرده از مواجهه اتمی ایران و آمریکا

برخی از تئوریسین‌های روابط بین الملل معتقدند که دیپلماسی مخفی هنوز هم از اعتبار زیادی در قالب معادلات بین‌المللی برخوردار است. به طور خاص در مورد پرونده هسته‌ای ایران، باید اذعان کنیم که این گزاره چندان هم بیراه نیست. دلیل آن نیز روشن است: اسرائیل به شدت نسبت به هرگونه تعامل اتمی ایران و غرب حساس است و درست به همین دلیل، اتخاذ دیپلماسی مخفی می‌تواند روند حل برخی مشکلات را سرعت بخشد. البته که ایران و آمریکا پیشتر نیز سابقه اتخاذ دیپلماسی مخفی در قالب پرونده اتمی تهران را دارند.

تاریخ انتشار: ۲۱:۵۴ - ۰۴ بهمن ۱۴۰۳

فرارو- بیش از دو دهه است که پرونده هسته‌ای ایران به یکی از موضوعات داغ و مهم در عرصه سیاست بین الملل تبدیل شده است. در این راستا، در دوره‌های زمانی مختلف شاهد فراز و فرود‌های گوناگونی با محوریت معادله اتمی ایران بوده‌ایم. از این رو، شاهد انعقاد توافقات مختلف و شکل گیری فضای تنش‌زدایی و بار دیگر، عقب‌نشینی طرف‌های گوناگون از تعهدات خود و اوج‌گیری مجدد تنش‌ها بوده‌ایم. 

به گزارش فرارو؛ آخرین مورد نیز توافق برجام بود که در سال ۲۰۱۵ و پس از دو سال مذاکرات فشرده حاصل شد. در آن دوران، تنها سه سال پس از انعقاد توافق برجام، دولت وقت آمریکا (دولت اول ترامپ)، علی رغم تایید‌های چند باره آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و حتی خودِ این دولت مبنی بر عمل کردن ایران به تعهداتش، از توافق برجام به صورت یک جانبه خارج شد و سیلی از تحریم‌ها را علیه ایران در قالب کارزار فشارحداکثری به راه انداخت. موضوعی که سبب شد ایران نیز پس از یک سال ادامه دادن به تعهدات خود، در نهایت توافقات برجامی‌اش را به نحو چشمگیری کاهش داده و کار به جایی رسید که غنی سازی ۶۰ درصدی و افزایش ذخایره اورانیوم غنی شده ایران و در عین حال تحقق پیشرفت‌های اتمی ایران در حوزه‌هایی نظری تولید اورانیوم فلزی را شاهد بوده‌ایم. 

با این همه، در شرایط کنونی که بار دیگر شاهد بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید بوده‌ایم، بسیاری بار دیگر این سوال را مطرح می‌کنند که سرنوشت معادله اتمی ایران چه خواهد شد؟ به بیان ساده‌تر، سناریو‌های محتمل در قالب تعامل اتمی تهران-واشینگتن چه خواهند بود؟ هم ایران و هم مقام‌های ارشد دولت ترامپ، از اراده خود برای گفت‌و‌گو و حصول توافق صحبت کرده‌اند. با این همه، به نظر می‌رسد دور تازه تعامل اتمی ایران با دولت ترامپ، تداعی کننده ۳ سناریوی محوری با توجه به تجربیات تاریخی باشد.

یک: احیا کارزار فشارحداکثری با محوریت ادراکات خاص ترامپیست‌ها

هم دونالد ترامپ و هم طیف متحدان وی در قدرت (ترامپیست ها)، در وضعیت فعلی یک برداشت را در مورد پرونده اتمی ایران دارند: آن‌ها این تصور را دارند که با توجه به تحولات بیش از یک ساله اخیر در سطح منطقه غرب آسیا و البته تداوم یافتن چالش‌ها و مشکلات در اقتصاد ایران، تهران کارت‌های بازی موثری را برای مانور دادن ندارد و درست به همین دلیل با تشدید فشار‌ها علیه این کشور، می‌توان به قول خودشان به یک معامله خوب رسید.

مارک روبیو وزیر خارجه منصوب ترامپ به صراحت گفته که فعال سازی مکانیسم ماشه می‌تواند به نفع امنیت ملی آمریکا باشد. خودِ ترامپ در نخستین ساعات حضورش در کاخ سفید تاکید کرده که هر کسی که با ایران همکاری تجاری و اقتصادی داشته باشد نمی‌تواند دوست و همکار آمریکا باشد. طیف متنوعی از دیگر مقام‌های ارشد تیم امنیت ملی و سیاست خارجی ترامپ نیز دیدگاه‌های تند و تهاجمی را علیه ایران و توانمندی‌های این کشور دارند. از این رو، به اوج رساندن فشار‌های اقتصادی و امنیتی، با هدف کسب دستاورد‌های میدانی در تعامل با ایران، یکی از سیاست‌های محوری ترامپ و ترامپیست‌ها خواهد بود. 

اینکه این فشار‌ها تا چه حد موثر واقع شوند، بستگی به بنیان‌های قدرت ملی ایران، شرایط منطقه‌ای و البته معادلات کلان در عرصه نظام بین الملل دارد. زیرا هر کدام از سه مولفه مذکور، عملا فضای بازی خاصی را برای تهران ایجاد می‌کنند و ایران می‌تواند با بهره گیری از آن‌ها، مانع از تحقق دستورکار‌های دولت جدید آمریکا در قالب پرونده اتمی خود شود. با این همه، آنچه واضح است، ترامپ در قالب این سناریو به دنبال یک معامله (توافق) خوب با ایران است! همان گزاره‌ای که در دولت نخست خود هم بر آن تاکید داشته و مقصود او از آن، معامله‌ای است که نشان دهد وی توانسته روند پیشرفت‌های اتمی ایران را متوقف و مهار کند و بر تهران پیروز شود.

دو: زنده باد دیپلماسی مخفی!

برخی از تئوریسین‌های روابط بین الملل معتقدند که دیپلماسی مخفی هنوز هم از اعتبار زیادی در قالب معادلات بین المللی برخوردار است. به طور خاص در مورد پرونده هسته‌ای ایران، باید اذعان کنیم که این گزاره چندان هم بی‌اعتبار نیست. دلیل آن نیز روشن است: اسرائیل به شدت نسبت به هرگونه تعامل اتمی ایران و غرب حساس است و درست به همین دلیل، اتخاذ دیپلماسی مخفی می‌تواند روند حل برخی مشکلات را سرعت بخشد. البته که ایران و آمریکا پیشتر نیز سابقه اتخاذ دیپلماسی مخفی در قالب پرونده اتمی تهران را دارند.

برخی معتقدند سفر اخیر محمد جواد ظریف به داووس سوئیس برای شرکت در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در همین راستا قرار داشته است. باید توجه داشت که ورای اسرائیل، تندور‌ها در ایران و آمریکا نیز به مساله هسته‌ای ایران و حوزه منافع کشورشان، دیدگاه‌های لزوما واقع بینانه‌ای ندارند و درست به همین دلیل، خودِ آن‌ها نیز می‌توانند در مقام چالش و مشکل در مسیر هرگونه تعامل اتمی میان ایران و آمریکا ظاهر شوند. 

حتی اگر این سناریو را نیز مد نظر داشته باشیم، این مساله که ترامپ قصد دارد دست برتر را در مواجهه با ایران داشته باشد و به ادعای خود به توافقی خوب با ایران برسد، انکارپذیر نیست. این در حالی است که ایران نیز تجربه برجام را پیش رو دارد و مایل به تکرار برخی اتفاقات تلخ گذشته نیست.

سه: مذاکره به مثابه یک راهبرد

در نهایت باید گفت که دولت چهاردهم ایران، با توجه به حضور مجدد ترامپ و ترامپیست‌ها در صحنه قدرت سیاسی آمریکا، به صورت عامدانه بر مولفه مذاکرات اتمی تاکید می‌کند. دلیل اصلی این رویکرد آن‌ها نیز این است که سعی دارند بهانه را از جریان مقابل برای تشدید فشار‌ها علیه تهران بگیرند. ترامپ فقط در مورد پرونده اتمی ایران جنجال نمی‌کند بلکه از همان زمان قطعی شدن پیروزی‌اش در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا شاهد بودیم که طیف متنوعی از کشور‌های اقصی نقاط دنیا از جمله متحدان این کشور هم به صراحت نسبت به سیاست‌های اقتصادی و سیاسی و امنیتی ترامپ ابراز نگرانی کرده و می‌کنند.

از این رو، تجربیات سال‌های اخیر به ایران نشان داده که مذاکره برای دولت آمریکا و به طور خاص برای ترامپ، ابزاری برای ضربه زدن به بنیان‌های امنیت و قدرت ملی ایران است و معطوف به حل اصلِ مشکل نیست. از این رو، هیچ بعید نیست که تهران با تاکید بر گزاره "مذاکره شرافتمندانه" با آمریکا، به نوعی سعی داشته باشد فضا را در قالب پرونده اتمی خود مدیریت کند و در عین حال، هم بر آن باشد که مانع از تشدید فشار‌های واشینگتن علیه ایران و اقتصاد این کشور شود و هم از شکل‌گیری یک اجماع بین المللی علیه خود جلوگیری کند. 

نمود عینی این تاکتیک را در دوره نخست حضور ترامپ در قدرت نیز شاهد بودیم. در این چهارچوب، تقریبا در اغلب مسائل مرتبط با ایران، دولت وقت ترامپ منزوی شد و از عقبه حمایتی چندانی در محیط بین المللی برخوردار نبود.

محتمل‌ترین سناریو چیست؟

پاسخ به این سوال کمی پیچیده است با این حال، شاید بتوان گفت که ترکیبی از سه سناریوی ذکر شده می‌تواند چشم‌انداز‌های واقع بینانه‌تری را در مورد شکل و شمایل آتی تعاملات اتمی ایران و آمریکا ارائه کند. در واقع، انتظار افزایش فشار‌های سیاسی و اقتصادی علیه ایران با محوریت پرونده اتمی این کشور از سوی دولت دوم ترامپ می‌رود. در عین حال، ایران با فعال‌سازی اهرم‌های گوناگون نظیر برجسته سازی نمود‌های مختلف قدرت ملی خود و همچنین بکارگیری دیپلماسی مخفی و آشکار، سعی خواهد کرد هم ترامپ و ترامپیست‌ها را مهار کند و هم در صورت ممکن، به توافقی مطلوب دست یابد. 

آنچه واضح است، دیوار بی اعتمادی میان ایران و آمریکا بلند است و در طی سال‌های اخیر بلندتر هم شده است. از این رو، چشم انداز‌های مرتبط با ناکامی در حصول یک توافق پایدار، قوی‌تر از سناریو‌های مخالف با آن به نظر می‌رسند. این موضوع تا حد زیادی با واقعیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و البته جنس ادراکات نخبگان سیاسی ایران و آمریکا هم همخوانی دارد.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین