اخیرا شنیدم که به برخی از صنایع ابلاغ شده که باید بخشی از برق موردنیازشان را خود تامین کنند و بخشی را دولت میدهد. این ارقام آنچنان بزرگ است که نشان دهنده این است که هنوز که هنوز است، کیلویی کار میکنیم و نه علمی. همچنین نامهای دیدم که به انجمن مهندسان ساختمان ابلاغ شده بود که پایان کار ساختمانها زمانی داده شود که پشت بامهای این ساختمانها به تجهیزات انرژیهای تجدیدپذیر مجهز شده باشد. اتفاقا این هم غلط است. دو حالت بیشتر ندارد: یا میخواهیم این ماجرا را به شکل علمی و ریشهای درست کنیم و یا میخواهیم فقط رفتارهایی کنیم که فعلا سر و صداها کم شود و فعلا در پست و مقامها بمانیم. در دولتهای قبلی هم گفته میشد فعلا تولید را ادامه دهیم تا ببینیم به کجا میرسد.
فرارو- ناترازیها یا به تعبیر برخی کارشناسان حوزه انرژی، ابربحرانهای این بخش، نه فقط مصرف کنندگان بخش خانگی و تجاری را متاثر کرده است، بلکه مصرف کنندگان بخش صنعتی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است؛ مسألهای که نگرانیهای فعالان حوزه صنعت و تجارت را برانگیخته است.
به گزارش فرارو، «علیمحمد ابویی»، رئیس هیاتمدیره انجمن نوردکاران فولاد ایران، اخیرا خبر داده است که به گفته مدیران وزارت صمت و وزارت کشور قرار است به علت ناترازیهای شدید برقی و گازی، بهزودی برق صنایع ایران «بهطور کامل» قطع شود. او افزود: «زمانی که آقای علیآبادی وزیر صمت بود، میگفت صنعتگران طبق قانون میتوانند از وزارت نیرو به دلیل خسارت قطعی برق شکایت کنند، اما حالا ایشان، خود وزیر نیرو هستند.» «جهانبخش شکری»، رئیس خانه صمت کرمانشاه نیز تاکید کرد: «در ۱۰ ماهی که از سال جاری گذشت، صنایع، بهویژه فولادیها بیش از ۳ ماه هم کار نکردهاند، اما متاسفانه کل هزینههای حقوق، وام بانکی، مالیات و تامین اجتماعی به تولیدکننده تحمیل شده است. حالا هم میگویند سال آینده اصلا به صنایع برق نمیدهیم. صنعت ما رو به ورشکستگی است و همه ما با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه داشتهایم.»
با توجه به این شرایط، پرسشهایی درباره آینده صنایع ایران در سایه وضعیت ناترازیهای انرژی مطرح است، عبدالله باباخانی، فعال و کارشناس حوزه انرژی در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
عبدالله باباخانی به فرارو گفت: «صنعت دارای دو سقف است. یک حداقل سقف که اگر از آن کمتر تولید کند، امکان ندارد که توان ادامه دادن داشته باشد و در نهایت ممکن است مدتی بتواند از سرمایه خود استفاده کند، اما به سمت ورشکستگی و از دست دادن بازارها رفته و اتفاقات ناگواری برای این بخش رخ میدهد. یک حداکثر سقف تولید هم وجود دارد. اگر این حداکثر سقف تولید انجام شود، سود سرمایه گذاری به اضافه پرداخت به موقع مزایای کارمندان یا وامهایی که کارمندان لازم دارند و معمولا برای افزایش بهره وری پرسنل استفاده میشود، در کنار به روزرسانی صنایع محقق میشود. در نتیجه صنایع، در فضایی مهمتر با رقبای خود به رقابت میپردازند. بنابراین صنعت، تجارت نیست. سقف درآمد صنعت، از پیش مشخص است. نقطه شکست صنعت نیز کاملا مشخص است. زمانی که یک صنعت طراحی میشود، تعدادی از دادهها در طرح اولیه صنعت وجود دارد. برای مثال من برق دارم. در ۱۰ سال آینده قیمت مشخص است (در برخی کشورها تا ۱۵ الی ۲۰ سال آینده را نیز پیش بینی میکنند) یا گاز دارم و وضعیت کشور من، قیمتهای جهانی یا بازارها چگونه است؛ بنابراین بر اساس همین داده ها، صنعت طراحی میشود. اگر ما در سال ۷ الی ۸ ماه مشکل گاز و ۷ الی ۸ ماه هم مشکل برق داشته باشیم، طبیعتا این صنعت، سقف پایین که هیچ، بلکه حتی امکان ادامه کار خود را هم نخواهد داشت.»
وی در ادامه افزود: «اکنون و در شرایط فعلی به ۲۸ میلیارد دلار پول نیاز داریم تا سالیانه کسری گاز و کسری برقمان را از کشورهای همسایه بخریم که صنایع ما بتوانند به تولید خود ادامه داده و در وضعیت حضور در لیست سیاه FATF بتوانند با کشورهای رقیب، برای نگه داشتن بازار خود رقابت کرده و نه تنها با قیمتهای پایین تری فروش انجام دهند، بلکه امتیازات جانبی دیگری نیز ارائه دهند. کسری انرژی این روزهای کشور، به این معناست که ما سالیانه ۲۸ میلیارد دلار پول نیاز داریم تا کسری سالیانه گاز و کسری برقمان را از کشورهای همسایه، بخریم تا صنایع ما بتوانند به تولید خود ادامه دهند و در این شرایط تحریمی و حضور در لیست سیاه FATF بتوانند با کشورهای رقیب، به رقابت ادامه داده و بازارهای خود را نگه دارند. اتفاقات این روزها و مشکل شدید کسری انرژی به این معناست که ما سالیانه ۲۸ میلیارد دلار، هزینه پنهان را به صنایع تحمیل میکنیم و بار را از روی دوش مدیریت انرژی برداشتهایم و روی دوش مدیران صنایع گذاشتهایم و از آنان میخواهیم که صادرات غیرنفتی خود را بیشتر کنند، صادرات خود را تبدیل به ارز کرده و برگردانند تا تثبیت قیمت دلار انجام شود و طبیعیست که هیچ یک از این آرزوها اتفاق نمیافتد.»
این کارشناس ارشد حوزه انرژی بینالملل در ادامه گفت: «در چنین شرایطی پرسش اصلی این است که چه باید کرد؟ این که ما فکر کنیم با تولید برق بیشتر یا تولید گاز بیشتر دوباره به نقطهای که ۶ یا ۷ سال پیش برمی گردیم، به لحاظ فنی، با این سیستم و با این وضعیتی که داریم و با توجه به مسیری که انرژی جهان طی میکند، نه برای ما ممکن است و نه از دید من علمی است. ما باید اندک اندک به سمت تغییر سبد انرژی کشور حرکت کنیم. این اتفاقی که رخ داده است، متعلق به ۲ سال و ۳ سال و ۵ سال نیست، بلکه نتیجه طراحی اشتباه انرژی برای کشور بوده. ما در ۱۴ دولت پس از انقلاب، مسیر اشتباهی را رفتهایم. ما سبد انرژی ر ا اشتباه طراحی کردهایم و امروز آثار آن مشخص است. تا زمانی که مصرف ما از تولیدمان جلوتر نرفته بود، برخی اشخاص در مدیریت انرژی کشور تصور میکردند که حق با آنان است و گوشی برای شنیدن نبود. امروز که میبینند حق با ما بوده و طراحی غلط بوده و باید از نو، طراحی انجام دهیم، متاسفانه باز هم کار علمی انجام نمیدهند.»
وی همچنین افزود: «اخیرا شنیدم که به برخی از صنایع ابلاغ شده که باید بخشی از برق موردنیازشان را خود تامین کنند و بخشی را دولت میدهد. این ارقام آنچنان بزرگ است که نشان دهنده این است که هنوز که هنوز است، کیلویی کار میکنیم و نه علمی. همچنین نامهای دیدم که به انجمن مهندسان ساختمان ابلاغ شده بود که پایان کار ساختمانها زمانی داده شود که پشت بامهای این ساختمانها به تجهیزات انرژیهای تجدیدپذیر، مجهز شده باشد. اتفاقا این هم غلط است. دو حالت بیشتر ندارد: یا میخواهیم این ماجرا را به شکل علمی و ریشهای درست کنیم و یا میخواهیم فقط رفتارهایی کنیم که فعلا سر و صداها کم شود و فعلا در پست و مقامها بمانیم. در دولتهای قبلی هم گفته میشد فعلا تولید را ادامه دهیم تا ببینیم به کجا میرسد.»
این تحلیلگر بازارهای انرژی بینالملل گفت: «حالا دیگر تولید هم نمیتوان انجام داد و فعلا این نوع نامهها ارسال میشود تا بعدتر ببینند چه میشود. اگر میخواهیم بخشی از برق کشور را با مشارکت مردم و صنایع تامین کنیم و بتوانیم رشد این فاجعه را کم کنیم، احتیاح به ساختارسازی و سیاستهای تشویقی داریم. حتی کشورهایی که اقتصادی ۲۰ برابر قویتر (با جمعیت برابر با ما) دارند، با ساختارسازی جلو رفتهاند. این در حالیست که هر کارشناس و هر مدیر ما حکم صادر میکند و میگوید از فردا چنین و چنان میشود، اما هرگز هیچ چیز نمیشود؛ چرا که نیاز به ساختارسازی، سیاستهای تشویقی متناسب با فرهنگ ایران، فرهنگسازی و بررسی دادهها برای رسیدن به اهداف داریم. من بسیار نگران صنایع هستم و مسیری که اکنون به صنایع اعمال میشود را اشتباه میبینم. ما میتوانیم بخشهایی از گاز کسری و برق کسری را با مشارکت واقعی بخش خصوصی و سیاستهای تشویقی حل کنیم؛ مشروط بر آن که از دانش روز انرژی استفاده کنیم. با نامه و دستور و تهدید و بستن گاز، مشکل انرژی کشور حل نمیشود، بلکه نیاز به مدیریت یکپارچه و پیشگیری از هدررفت انرژی داریم که عدد آن بسیار بالاتر از مصرف کل صنایع ما است. اکنون رتبه اول مصرف انرژی کشور، صرف هدررفت انرژی میشود. صنایع سنگین، بخشهای مسکونی، تجاری و امثالهم عدد بسیار بالای هدررفت دارند که باید با توسعه انرژی و ساختارسازی در کنار سیاستهای تشویقی به سمت حل این مشکلات برویم. چیزی نزدیک به یک دهه طول میکشد تا ما فقط بتوانیم ابربحران را کنترل کنیم و آرام آرام آن را کاهش داده و به بحران برسیم و بیش از یک دهه طول میکشد که به حالت عادی برگردیم. باید واقعیت را بپذیریم. واقعیت مبتنی بر عدد ریاضی و بر دانش روز است.»