برخی مناطق آزادی که به راه افتاده (بانه، مریوان، قصرشیرین و ...) اینگونه شکل گرفتهاند که مناطق آزاد قبلی، حامی این مناطق شدهاند و به لحاظ بودجهای ملزم شدهاند که تسهیلاتی به این مناطق به عنوان وام اعطا کنند. درواقع دولت عملا حتی یک ریال وارد این جریان نکرده است. ظرفیتهای عظیمی که برای ما در همه حوزهها وجود دارد، نقدینگی و سرمایه گذاری نیاز دارد تا تبدیل به دارایی قابل استفادهای شود که بتواند شعارهای داده شده را برآورده کند. اوایل دهه ۱۳۵۰، مطالعاتی مثل آمایش سرزمینی در ایران اتفاق افتاده که از سوی خارجیها انجام شده است.
فرارو- مسئله مناطق بکر و آزاد کشور که میتوانند به فرصتهای اقتصادی تبدیل شوند، همیشه مورد توجه قرار دارد، اما روند تحقق ایدههای این حوزه چندان سریع ارزیابی نمیشود. اخیرا در جریان اولین نشست تخصصی در حوزه سیاستگذاری پیشرفت و آبادانی منطقه مکران، علی عبدالعلیزاده، نماینده ویژه رئیس جمهور در اقتصاد دریامحور گفته است: «باید سواحل مکران را چنان به قطب گردشگری تبدیل کرد که امثال رئال مادرید به جای دبی به ایران بیایند.»
به گزارش فرارو، در این نشست تاکید زیادی بر اهمیت مکران به عنوان دروازه ارتباط ایران با جهان شد و با توجه به موقعیت راهبردی مکران در تجارت بینالملل اعلام شد توسعه دریامحور با شرط وجود صلح و جوی آرام و در سایه نبود التهابات ناشی از عکسالعملها و اقدامات واکنشی امکان پذیر خواهد بود. با وجود این اظهارنظرهای امیدبخش و توسعه محور، اما این نخستین باری نیست که مقامهای یک دولت سعی دارند بر دیپلماسی اقتصادی و استراتژیک یک منطقه خاص در کشور تاکید کنند. درواقع با توجه به اهمیت این مناطق و به سرانجام نرسیدن طرحهای مشابه، پرسشی که مطرح میشود دقیقا همین است که چرا طرحهای اینچنینی نمیتوانند به هدف نهایی خود برسند و یا بطور کلی، چگونه میتوان چنین طرحهایی را با موفقیت اجرایی کرد؟ ناصر ذاکری، مدیر پیشین بازرگانی منطقه آزاد قشم و کارشناس ارشد برنامه ریزی و توسعه در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
ناصر ذاکری به فرارو گفت: «ایده پیشنهادی به لحاظ اجرایی مشکلی ندارد. این ظرفیت به لحاظ شرایط آب و هوایی و امکانات طبیعی وجود دارد که سواحل مکران را توسعه دهیم. برای مثال آب و هوای شهرستان چابهار، تقریبا معادل فلوریدای ایالات متحده است؛ بنابراین میتواند یک مرکز گردشگری خوش آب و هوا و جذاب برای تعطیلات زمستانی باشد؛ بنابراین ما هیچگونه کم و کسری در این زمینه نداریم و به عبارتی، شرایط بسیار مطلوبی را داریم. اما برای این که این ایده تبدیل به یک دارایی قابل استفاده شود، سرمایه گذاری عظیمی لازم داریم. این ایده را نمیتوان با ارقام کوچک انجام داد و نیاز به سرمایهای بزرگ دارد. هیچوقت دولت هزینه اولیهای را که باید پرداخت میکرد، پرداخت نکرده است. برای مثال، وقتی منطقه آزاد «جبل علی» در امارات راه افتاد، دولت ۳۰ میلیارد دلار هزینه کرد، زیرساختها را آماده کرد و بعد سرمایه گذار را دعوت کرد. هر فردی به این منطقه آمده و شرایط را دیده، تشویق شده که سرمایه گذاری را انجام دهد. وقتی ما در مناطق آزاد شروع به کار کردیم، عملا هیچ آوردهای، از سوی دولت اختصاص داده نشد؛ به جز این که زمینهایی به مناطق آزاد اختصاص داده شد که بفروشند و با پول آن جاده بسازند.»
وی افزود: «حتی برخی مناطق آزادی که به راه افتاده (بانه، مریوان، قصرشیرین و ...) اینگونه شکل گرفتهاند که مناطق آزاد قبلی، حامی این مناطق شدهاند و به لحاظ بودجهای ملزم شدهاند که تسهیلاتی به این مناطق به عنوان وام اعطا کنند. درواقع دولت عملا حتی یک ریال وارد این جریان نکرده است. ظرفیتهای عظیمی که برای ما در همه حوزهها وجود دارد، نقدینگی و سرمایه گذاری لازم دارد تا تبدیل به دارایی قابل استفادهای شود که شعارهایی که گفته میشود، برآورده شود. اوایل دهه ۱۳۵۰، مطالعاتی مثل آمایش سرزمینی در ایران اتفاق افتاده که از سوی خارجیها انجام شده است. در آن دوره، این مسئله مطرح شد که ظرفیت گردشگری زیادی در مناطق سواحل جنوبی وجود دارد و هم باید سرمایه گذاری شود و هم جمعیت به شیوهای به این مناطق منتقل شود (چرا که در مناطق مرکزی کشور محدودیت سفرههای آب زیرزمینی داریم که به زودی خود را نشان میدهد). به هر ترتیب این احساس وجود دارد که نسبت به این موضوع مهم بی مهری انجام شده است. این موضوعات ریشه دارد و صحبت یک سال و دو سال نیست، بلکه قدمت زیادی دارد و منابع ارزی لازم است تا به دارایی قابل استفاده تبدیل شود.»
این کارشناس ارشد توسعه در ادامه گفت: «تنها راه موجود برای توسعه سواحل و کارایی این مناطق، استفاده از سرمایه گذاری خارجی و استفاده از منابع و امکاناتی بالاتر از منابع و امکانات خودمان است. با این سرمایه گذاری، چنین هدفی میتواند محقق شده و درآمد بالایی هم داشته باشد. در بحث گردشگری، مسئله این است که کشوری مثل ترکیه، درآمد بالایی دارد. کشورهایی مانند اسپانیا، ایتالیا و فرانسه نیز هر یک سهم بالایی از کل گردشگری دارند؛ اما سهم ما به اندازه سود رستورانهای استانبول هم نیست. به این معنا که ما از سود اقتصاد جهانی در حوزه گردشگری کاملا بیرون رانده شدهایم. این در حالیست که هم جاذبه طبیعی و هم جاذبههای فرهنگی و تاریخی داریم، اما استفاده نکردهایم. همه اینها نیاز به سرمایه گذاری و تعامل با جهان دارند تا بتوانیم از این سفره گستردهای که در حوزه گردشگری وجود دارد، برداشت کنیم. اما عملا هیچ چیز به دست نمیآوریم و همه اینها به خاطر عدم سرمایه گذاری مناسب است که در کشور ما دیده میشود.»
وی افزود: «محقق شدن سرمایه گذاری برای سواحل و مناطق آزاد کشور به یک بازنگری اساسی نیاز دارد. ما هم اکنون در سرمایه گذاریهای فعلی خودمان هم با محدودیت منابع رو به رو هستیم. در بحث تولید برق و مصرف برق، در طول زمان سرمایهای را که باید فراهم میکردیم را فراهم نکردیم، مسئولیتهایی را که داشتیم به درستی ایفا نکردیم؛ بنابراین در همه این حوزهها به اقتصاد ملی بدهکاریم. به همین دلیل است که باید در حوزههای مختلف دیگری نیز سرمایه گذاریهای اساسی انجام دهیم. اینها کاستیهایی است که از گذشته شکل گرفته و ما نیز باید توجه کنیم که نتیجه این شرایط، چیزی به جز ورشکستگی اقتصاد داخلی نیست؛ بنابراین باید هر چه زودتر از مسیری که میرویم برگردیم. در بسیاری از حوزهها نوع مدیریت و شیوه کار ما مشابه یک مالک خودرو است که در طول زمان به موقع روغن موتور را عوض نمیکند، حتی آب رادیاتور را هم عوض نمیکند یا سرویسهای دورهای را انجام نمیدهد. درواقع درباره همه این حوزهها کوتاهی و صرفه جویی میکند و فقط بنزین میزند. طبیعیست که بعد از دورهای نه تنها خودرو از کار خواهد افتاد، بلکه خسارتهایی را هم رقم میزند. متاسفانه سیستم زیرساختهای ما دقیقا مشابه همین خودروست. از حوزه آموزش و پرورش تا حوزه برق، به بودجههای زیرساختی مورد نیاز خود نرسیدهاند و فقط یک آدرس غلط میدهیم که فلان مدیر باید کاری را انجام میداده و نداده است. لازمه رسیدن به توسعه در بخشهای مختلف از حمله ساحل مکران، تغییر مسیر و ورود به مسیری است که اهداف را محقق کند. باز هم تاکید داریم که ظرفیت ما کافی است، اما پول آن باید از طریق تجدیدنظر محقق شود.»