فرارو- در روزها و ماههای اخیر، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل در موضع گیریهای مختلفی از اراده خود و رژیمش جهت استقرار آنچه یک نظم جدید در سطح منطقه غرب آسیا خوانده، خبر داده است. نظمی که به ادعای نخست وزیر اسرائیل در قالب آن، محور مقاومت در منطقه تضعیف میشود و اسرائیل و آمریکا و متحدان منطقهای آنها از موقعیت برتری برخوردار خواهند شد.
به گزارش فرارو؛ این نظم ادعایی سعی دارد سایه تهدیدات را از اسرائیل دور کند و تا جای ممکن جریانهای مخالف با این رژیم در منطقه را حاشیه نشین سازد. در این چهارچوب، اگرچه ایده خاورمیانه جدید تازه نیست و در طی دهههای اخیر در قالب رویدادهایی نظیر توافقات صلح اسلو، کمپ دیوید، جنگ ۳۳ روزه، بهار عربی، و البته توافقات ابراهیم هم شاهد طرح این ایده از سوی اسرائیل و قدرتهای غربی بوده ایم با این حال، در وضعیت کنونی، هم اسرائیل و هم آمریکا، منافع جدی و عدیدهای را در پیشبرد این دستورکار دارند.
از این رو، در تحولی مهم در بحبوحه تداوم یافتن جنگ غزه و تشدید درگیریها میان حزب الله لبنان و رژیم اسرائیل، تل آویو و واشینگتن مصرانه به دنبال باز کردن جبههای تازه در سطح منطقه علیه محور مقاومت این بار در سوریه هستند.
در این چهارچوب، به تازگی اخبار مختلفی از تحرکات گروههای تروریستی در خاک سوریه نظیر جبهه الشام، نورالدین زنگی، و هیئت تحریر الشام به گوش میرسد. برخی منابع نیز از تسلیح گسترده گروههای تروریستی نورالدین زنگی و هیات تحریر الشام از سوی ترکیه خبر میدهند.
اقدامی که در بحبوحه اوج گیری جنگ و درگیری در غزه و لبنان سعی دارد یک ماجراجویی بزرگ را علیه دولت سوریه رقم بزند و از تمرکز افکار عمومی و رسانههای بین المللی به جنگهای مذکور استفاده کند و دستورکارهای مطلوب بازیگرانی خاص را تامین کند.
در این رابطه، آنچه مسلم است این نکته میباشد که تحرکات مذکور با هماهنگی آمریکا و اسرائیل امکان تحقق پیدا کرده اند. از این رو، منابع مختلف خبری از اعزام واحدهای نخبه ارتش سوریه به مناطقی نظیر استان حلب و فعالیت توپخانه ارتش سوریه از این مناطق علیه گروههای تروریستی و همچنین پرواز جنگندههای روسی از پایگاه نظامی حمیمیم بر فراز اهداف متخاصم در استانهای ادب و حلب سوریه و بمباران مواضع گروههای تروریستی در خاک سوریه خبر میدهند.
از این منظر، در توضیحِ چرایی تشدید تحرکات گروههای تروریستی در خاک سوریه با تحریکات آمریکا و اسرائیل، توجه به ۳ نکته مهم به نظر میرسد.
یکی از نکاتی که در حوزه تئوریک علم روابط بین الملل در قالب رقابت میان قدرتهای بزرگ و معادلات سیاست بین الملل به آن اشاره میشود، این مساله است که وقتی یک نظم مستقر چه در سطح کلانِ نظام بین الملل و چه در سطح منطقه ای، با چالش اوج گیری قدرتهای نوظهور و افزایش ریسک تخریب خود رو به رو میشود، بازیگران ذینفع در این نظم تمام سعی خود را میکنند تا در قالب بحرانهای جاری، زمینههای لازم برای احیا نظم مطلوب خود در قالب و شکلی تازه را فراهم سازند.
در این چهارچوب، ماهیت تحرکات کنونی آمریکا و اسرائیل در سطح منطقه به خوبی درک میشود. به بیان سادهتر، اسرائیل و به طور خاص آمریکا با مهندسی جبهههای نبرد علیه محور مقاومت و فعالسازی مجدد گسلهای بحرانزا در غرب آسیا نظیر احیای فعالیتهای گروههای تروریستی در خاک سوریه، سعی دارند تا جبهه نبرد را علیه جریان مقاومت گستردهتر کنند و از این رهگذر، ظرفیتهای تازهای را برای خود جهت ضربهزدن به تلاشهای جریان مقاومت برای استقرار یک نظم جدید منطقهای فراهم کنند.
مقاومت لبنان همواره پیوندهای نزدیکی را با سوریه داشته است. در این چهارچوب، پس از ترور شهید سید حسن نصرالله به دست اسرائیل، تل آویو طرحی جدی با محوریت منزوی کردن لبنان و قطع کردن ارتباط آن با دیگر بازیگران محور مقاومت را در دستورکار قرار داد. درست به همین دلیل هم بود که شاهد بودیم اسرائیلیها تهدید کردند که هیچ هواپیمای ایرانی حق نشستن بر باند فرودگاه بین المللی بیروت را ندارد. حال در شرایطی که ایران عملا این دستورکار را به چالش میکشد، آمریکاییها سعی دارند با فعال سازی جبهه سوریه علیه حزب الله و محور مقاومت، زمینههای مساعدی را برای تسهیل کار اسرائیل در نبرد با حزب الله فراهم سازند.
اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش برجسته میشود که توجه داشته باشیم حزب الله لبنان یکی از مهمترین اعضای محور مقاومت است و واشینگتن و تل آویو، نابودسازی این جنبش را یک گام محوری در تقابل با ایران ارزیابی میکنند. از این رو، ایجاد یک جبهه تازه در سوریه صرفا سعی در افزایش هزینهها برای دمشق در حمایت از مقاومت لبنان دارد.
ترکیه در دوره ریاست جمهوری رجب طیب اردوغان تا حد زیادی سیاستهای فرصت طلبانه در سطح بین المللی را در دستورکار داشته است. دراین چهارچوب، اردوغان با گفتمان نوعثمانی گری و توسعه نفوذ این کشور در محیط بین المللی، سعی داشته موقعیت منطقهای و بین المللی کشورش را تا جای ممکن ارتقا دهد. در این راستا، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که در بحبوحه جنگهای غزه و لبنان، رئیس جمهور ترکیه برخلاف موضاع اعلامی خود که مدام از اسرائیل انتقاد میکند، در عمل، پیوندهای نزدیکی را با این رژیم دارد و همچنان به مراودات اقتصادی ترکیه با اسرائیل ادامه میدهد.
موضوعی که حتی صدای برخی جریانهای سیاسی و افکار عمومی در ترکیه را نیز درآورده است. حال در وضعیت کنونی، اردوغان از یک سو با تحریک گروههای شورشی مورد حمایت ترکیه در خاک سوریه سعی دارد تا دامنه نفوذ و قلمرو اشغالی آنها در این کشور را توسعه بخشد و از سوی دیگر به نظر میرسد که وی هماهنگیهای قابل توجهی را نیز با آمریکا دارد و نوعی معامله پشت پرده میان آنها صورت گرفته است. معاملهای که قرار است در قالب آن هم منافع ترکیه تامین شود و هم آمریکا و اسرائیل بتوانند دستورکارهای مطلوب خود را به پیش برند.
با این حال، چالش اصلی آنها این است که بدون تردید جریان مقاومت در منطقه و البته روسیه نیز آمادگیهایی را برای مقابله با این سناریو در دستورکار دارند و اینطور نیست که آنها از تحولات اخیر غافلگیر شده باشند. کما اینکه شاهدیم روسیه خیلی زود توان هوایی خود را به میدان آورده و مواضع گروههای شورشی در بخشهای مختلف خاک سوریه را هدف حملات خود قرار داده است.
در این چهارچوب، به نظر میرسد که در روزهای آتی باید انتظار تشدید تنشها در سطح منطقه غرب آسیا را داشته باشیم. معادلهای که بیش از پیش تداعی کننده نوعی جنگی وجودی در منطقه میان محور مقاومت و محور اسرائیلی-آمریکایی است.