فرارو-سیدعباس عراقچی در ادامه سفرهای منطقهای خود به عمان سفر کرده است. مسقط به شکل سنتی همیشه به عنوان واسط غیرمستقیم بین ایران و آمریکا شناخته میشود، اما با توجه به تعداد بالای سفرهای عراقچی، طی هفته اخیر، گمانه زنیهای متعددی درباره علل پشت پرده این سفر وجود دارد.
به گزارش فرارو، وزیر امور خارجه در پایتخت عمان گفت: «روند مسقط و تماس غیرمستقیم بین ایران و آمریکا در حال حاضر به دلیل شرایط خاص منطقه متوقف است. تا زمانی که بتوانیم بحران جاری را پشت سر بگذاریم و آن موقع تصمیم خواهیم گرفت.» با این وجود عراقچی یک پیام مهم دیگر نیز در این سفر ارائه کرد و گفت: «اینکه پیامی به کشورهای دیگر داده شود. بله؛ من در همه مشورتها و رایزنیها در کشورهای منطقه مواضع ایران را با قوت بیان کردم و خواستم که به اطلاع همه طرفها برسد، هم آمریکا باید بداند موضع ایران چیست هم کشورهای اروپایی و هم کشورهای منطقه. موضع ما روشن است و بارها تکرار شده است. ما خواهان جنگ و درگیری نیستیم اگرچه برای آن کاملاً آمادگی داریم. معتقدیم دیپلماسی باید کار کند و جلوی یک بحران بسیار بزرگ را در منطقه بگیرد.»
این سخنان عراقچی و تاکید او بر تلاش برای پیشگیری از جنگ بزرگ منطقهای از یک سو و سخنان اخیر او درباره احتمال وقوع یک تنش بزرگ در منطقه، پرسشهایی را درباره علل سفرهای اخیر وی و به ویژه سفر عراقچی به عمان مطرح است، مهدی مطهرنیا، آینده پژوه و تحلیلگر سیاسی در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
مهدی مطهر نیا به فرارو گفت: «سفر آقای عراقچی به منطقه در بافت متنی صورت میپذیرد که باید آن را متن بسیار تنش زا و دارای پیامدهای بسیار هولناک برای منطقه و به ویژه حساس برای تل آویو و تهران دانست. بسیاری بر این باورند که نتانیاهو تلاش دارد ایالات متحده امریکا را وارد یک جنگ معنادار با تهران کند و به استقلال آینده نظام در تهران ضربه بزند و بنابراین، حضور آقای عراقچی در منطقه میتواند حاوی نکات متعددی باشد. سفر ایشان به عنوان یک مقام بلندمرتبه ایران به کشورهایی که میتوانند روی «جنگ مینیاتوری علیه ایران» تاثیر گذار باشند، بسیار مهم است. ذکر این نکته مهم است که گرچه نتانیاهو در تلاش است جنگ در منطقه را به جنگ علیه تهران بکشاند، اما باید بدانیم که ایالات متحده رهبر این حرکت و استفاده از نوک پیکان اسرائیل علیه تهران، در ارتباط با نظم آینده منطقهای است. بنابراین، همه این اتفاقات یک امر دو سویه را شامل میشود و هم واشنگتن و هم تل آویو در تلاشند که تهران را مورد هدف قرار دهند، اما شیوههای آنان متفاوت است. درواقع ایالات متحده رهبری این موضوع و اسرائیل مدیریت و اجرای آن را بر عهده دارد.»
وی افزود: «نخستین هدف در سفر آقای عراقچی، دستیابی به اهداف دیپلماتیک است. هر سفری در این سطح و از لایه بیرونی، نشان دهنده تلاش وزرات خارجه برای دستیابی به تقویت روابط امنیتی با پایتختها است. آن چه که میتواند بیش از هر چیز در کنار پیگیری روابط دوجانبه مهم باشد، میانجیگری و حل منازعه موجود میان تهران و تل آویو است. در کنار مسائل دیپلماتیک، آن چه که در سفر آقای عراقچی پررنگ میشود، موضوعات امنیتی مثل مبارزه با تروریسم، همکاریهای امنیتی، ثبات و امنیت انرژی است که دارای جایگاهی مهم است و مورد بحث قرار میگیرد؛ بنابراین ردپای تلاش برای امنیت و ثبات را میتوان در این سفرها جستجو کرد.»
این تحلیلگر سیاسی در ادامه گفت: «در عرصه بین الملل جنگ نامتعادل و جنگ معلق اکنون وارد مرحله جنگ مینیاتوری بین ایران و تل آویو شده است. عراقچی سابقه زیادی در تیم مذاکره کننده هستهای دارد و در سفرهای بسیاری این موضوع را آموخته است، بنابراین پیشنهاد مذاکرات هستهای و مذاکره برای رفع تحریمها و حفظ توافقات بین المللی در چارچوب برجام نیز، یکی دیگر از اهداف او است، که میتواند با عنوان تضمین گر حل مسائل امنیتی در منطقه و سپس در نظام بین المللی مطرح شود. به طور کلی عراقچی در این سفرهای دیپلماتیک تلاش دارد، التهاب احتمالی ناشی از یک درگیری بسیار بزرگ را کنترل یا خنثی کند؛ این کار از طریق هدف گذاریهای منظمی که انجام میشود در دستور کار قرار دارد، اما متغیرهای بسیاری هم وجود دارند که میتوانند بر این موضوع تاثیرگذار باشند. در این که تلاشهای آقای عراقچی، تلاشهای شایستهای است، هیچ شکی وجود ندارد، اما نمیدانیم که این تلاشها تا چه حد بر کلان روندها و روند موجود در خاورمیانه اثرگذاری خواهد داشت یا بی تفاوتی بسیاری از کشورهای عرب منطقه نسبت به تحولات را تحت تاثیر قرار خواهد داد چرا که همانطور که اشاره کردم متغیرهای پرشماری وجود دارد و همه چیز در اختیار تهران نیست.»
وی افزود: «دهه حاضر دهه استقرار نظم نوین جهانی در حوزههای گوناگون منطقهای و بین المللی است. افزایش تنشهای منطقهای را با توجه به رقابتهای ژئوپلیتیک بین قدرتهای منطقه از جمله ایران و عربستان سعودی از یک سو و درگیریهای نیابتی در منطقه و حضور نظامی ایالات متحده و برخی کشورهای غربی در خلیج فارس، اوضاع را پرتنش کرده است. در کنار همه این ها، پرونده هستهای ایران قرار دارد که یکی از محورهای اصلی نگرانی تهران هم محسوب میشود چرا که حل نشدن این پرونده میتواند به عنوان یک بهانه دیگر برای اقدام علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به همه این ها، حتی اقدامات آقای عراقچی برای حل تنشها و مبارزه با مشکلات موجود، با چالشهایی جدی مواجه است. سخنان آقای عراقچی درباره احتمال وقوع جنگ بزرگ منطقهای فقط متوجه تل آویو نیست، بلکه متوجه اغلب کشورهای منطقه است. وقوع جنگ بزرگ در منطقه منتهی به گسترش تروریسم، تشدید اختلال در تجارت انرژی، افراطی گرایی و ایجاد اقتصاد ناامن در منطقه خواهد شد؛ بنابراین نه فقط ایران، بلکه اغلب بازیگران بین المللی منطقه نه تنها خواهان جنگ نیستند بلکه به دنبال راهی برای کنترل تنشهای منطقه میگردند.»