محمد نوین- 1- افشاگری؛ این روزها آشناترین کلمه در ادبیات سیاسی و خبری ایران است. این واژه مرموز که بر قرار مالوف میبایست بر ملا کننده پنهانکاریها باشد، خود پوشاننده اغراض شده است. آیا افشاگری راهی درست برای رسیدن به مقصد است؟ افشاگری چگونه فضایی را رقم خواهد زد؟ قرابت این واژه با اوباشگری چیست؟
2- در آنجا که قانون حاکم است و قوهای مسئول بر رسیدن به تخلفات و ناهنجاریها، آیا راه باریکهی خاکی افشاگری میتواند ضامن سلامت و بقای جامعه باشد؟
3- در کشورهایی که نهادها و ترتیبات امور بر پاشنه قانون میچرخد، افشاگری، معمولا روندی مرسوم در دستان قدرتمندان نیست. نهادهای رسمی، دولتی و امنیتی هیچگاه دست به افشاگری نمیزنند. اینان همواه به فرآیندهای قانونی مقید و ملزم اند. از این رو ضرورتی نیست که افشا کرد، بل باید تشکیل پرونده داد، کاوید، جستجو کرد، بازخواست کرد و به دستان قَدر قدرت قانون، مجازات. در متن چنین نگاهی، عاملان هیچگاه اهیمت چندانی ندارند و کین آنان را به دل داشتن، مقصود نیست. این عمل است که مهم است. باید ریشه عمل فاسد را خشکاند.
4- البته راه افشاگری در پایین باز است. در پایین، در جامعه، شهروندها از طریق رسانههای مستقل و مردمی میتوانند مشت بالاییهای متقلب و دروغپرداز را بگشایند. از این طریق است که زورمند در بالا نشسته، حواسش را به اعمال و سکنات اش جمع میکند و سایه شهروندان ناظر و مراقب را در پشت سر میبیند.
البته این زمانی است که رسانهها مستقل باشند و ریشه در ارکان قدرت نداشته باشند. و صد البته این رسانههای مستقل باید از حمایت نهادهای قانونی برخوردار باشند تا خدای ناکرده در زیر پای اصحاب قدرت، له نشوند.
از سویی دیگر، افشاگری آداب و ضوابط خودش را دارد. رسانهای که میخواهد افشا کند باید راه تحقیق در صحت ادعا را بداند و بداند که چه چیز در راه قانون است. این رسانه باید پاسدار روان و امنیت جامعه باشد.
اصل مهم این است که غرض در این نوع افشاگری احقاق حق است و برقراری تعادل بین بالا و پایین. از این رو باید مدام پرسید که راه و منطق درست برای رو کردن دستهای آلوده کدام است.
5- در ایران، اغلب، رسانه ها در دست بازيگران بالایی است. این رسانهها اغلب به شخص متنفذی در دولت و نهادهای دیگر میرسند. از این رو افشاگریهاي این رسانهها رنگ و بوی رسانههای مستقل را ندارد و در بهترین حالت، بوي ناامیدی از فرآیندهای قانونی و در بدترین حالت، بوی رسوا کردن رقیب را میدهد.
الف- وقتی نمایندهای که در مجلس (طبق تعریف؛ یک نهاد قوی در بعد قانونگذاری و نظارت) دست به افشاگری میزند و پته دولتیها را روی دایره میریزد، این چه معنایی دارد؟! جز این که ما به فرایند قانونی امور ملتزم نیستیم یا به فرآیندهای قانونی امیدی نداریم!
وقتی رسانهای که در اختیار یک نهاد خاص است دست به افشاگری میزند، آیا این نشانگر این نیست که ما به اتوریته قانون باور نداریم؟ آیا اینان ناخودآگاه القا نمیکنند که فرآیندهای قانون به جایی ختم نمیشود، ای مردم! باید به راههای دیگر متوسل شد.
ب- برخی از رسانهها این روزها در جریان افشاگری، هر ناسزايي که شامل رکیکترین اتهامات به یک فرد است را منتشر میکنند. بدون توجه به این که این گونه اظهارات با امنیت روانی جامعه چه میکند. این که فردی ناصواب است و مجریان قانون وی را دستگیر کردهاند و اتهامات وی را از طریق رسمی اعلام کرده اند، چه لزومی دارد در بوق كنيم كه مي گويد "زنا زاده " هم هست؟! آیا در این جا اخلاق، پايمال نشده است؟ اين روزها، گاهي آدمی حس مردی را دارد که کنار همسر و فرزندش از خیابان میگذرد و در نزاعی خیابانی دو تن رکیکترین فحشهای ناموسی را نثار هم میکنند.
برخی از رسانهها این روزها هر خبری را که دوست داشته باشند منتشر میکنند و عامه مردم در کشاکش سوالات گیر میافتند، چرا که نمیدانند به چه چیز اعتماد باید کرد.
6- ماجرای این روزهای افشاگرانه از کی شروع شد؟ در مناظره انتخاباتی، محمود احمدینژاد، در چند ثانیه، پته عدهای غايب را بدون ذکر شاهد و مدرکی روی آب ریخت. آن شب عرق سردی بر پیشانی خیلیها نشست. همه میدانستند چیزی فرو ریخته است، اما از ماهیت پیچیده و پيامدهاي هولناك آن سر در نمیآوردند.
او، آقای رئیس جمهور را میگویم؛ در زمانه ماضی در هر جا که پشت تربیون قرار گرفت گفت افشا میکنم، لیستاش در جیبم است و ... و حال برخی در دوئل با او، اطرافیاناش را رسوا میکنند. بدون شک در دوران محمود احمدینژاد، بسامد واژه "افشاگری" بیش از هر واژه دیگری بوده است و سود و زيان احمدی نژاد از این واژه بیش از هر سیاستمدار دیگر!
7- چه باید کرد؟ باید این جو حاکم بر رسانهها را شکست. باید برای اجرای قانون به قانون متوسل شد. این یک ضرورت است که «برای اجرای قانون تنها راه، قانون است». برخی تعریفی که از رسانه اینترنتی دارند بر مدار افشاگری میچرخد و برخی دیگر راه جذب مخاطب را افشاگری میدانند. بدون آن که از فلسفه رسانه و خبردهی آگاه باشند. امروزه با حجم بالای مخاطبی که رسانههای سایبری دارند باید بر روی کارهای اساسی تمرکز کرد. افشاگری، فضای سیاسی و خبری را "اوباش زده" میکند و در فضایی که اخلاق و قانون و قاعدهای حاکم نیست، هیچکس مصون نیست.
>چگونه به جنگ «اجنه» برویم؟
>«مشاییون» رخ نمایانتر کنند!