
فرارو- پس از سخنان تند و انتقاد آمیز روز گذشته علی دایی علیه مدیریت باشگاه، او امروز نیز پیش از آغاز تمرینات تیم مقابل خبرنگاران و عکاسان ورزشی قرار گرفت و حبیب کاشانی را به توپ بست و کنایاتی را هم نثار حمید استیلی کرد.
به گزارش فرارو، سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس با انتقاد از مدیریت باشگاه گفت که هر وقت که انگیزه داشته باشیم خوبیم. الاتحاد را بردیم اما نه پاداشی گرفتیم و نه چیزی. در حالیکه در ابتدای فصل نظامنامه پاداشها مشخص شده است. بازیکن باید انگیزه داشته باشد، اما ما سه سفر خارجی رفتیم و حتی به ما پول تو جیبی ندادند.
او با اشاره به اتفاقات رخ داده پیرامون محرومیت رضا نورمحمدی گفت که باشگاه اصلا در این مورد شکایت نکرده و پیگیر نبوده است. او با بیان اینکه این چیزها است که میگویم من در باشگاه تنها هستم، گفت: «اگر شما امضای یکی از مسوولان باشگاه را در صورت جلسه حکم کمیته انضباطی رضا نورمحمدی پیدا کردید، گردن من را بزنید.»
دایی کنایاتی را هم خطاب به کسی که او را بازیکن سابق تیم ملی مینامید، زد. این ملی پوش سابق که به نظر میرسد کسی جز حمید استیلی، محتملترین گزینه سرمربیگری حبیب کاشانی نباشد، مورد خطاب دایی قرار گرفت. دایی گفت یکی از بازیکنان سابق تیم ملی و از همکاران من، قسم و آیه خورده که من نبودم به بازیکنان زنگ زدم. مشخص است که شما خودتان زنگ نمیزنید. از همکاران شما هستند که تماس میگیرند.»
دایی همچنین در اظهارات تازه خود اطلاعات بیشتری درباره شخصی به نام بیژن که در مصاحبه پیشین خود از او نام برده بود، افشا کرد. او گفت: «بیژن نامی که جزو دارودسته یکی از گادفادرهای این فوتبال است، به بازیکنان زنگ زده. اینها باندی هستند که بازیکن جابهجا میکنند. او به یک بازیکن زنگ زده و گفته جایی صحبت نکن چون سال دیگر میبریمت پرسپولیس. بحث اساماس هم در کار نبوده.»
پیش از این نیز علی دایی پس از بازی تیمهای پرسپولیس و سپاهان، به سیم آخر زد و درباره حواشی ایجاد شده پیرامون تیماش و عدم همکاری مدیریت باشگاه با خبرنگاران سخن گفت.
او از نوساناتی در باشگاه سخن گفت که در طول سال آرامش را از او و تیماش ربود، نواساناتی که به گفته دایی باعث شد کادر فنی آرامش را هیچ وقت نداشته باشند.
دایی افزود؛ خيلی اتفاقات بوده كه میخواهم چند روز ديگر آنها را بيان كنم. در اينجا بهتر است فقط از بازيكنانم تشكر كنم. اينجا جای صحبت كردن درباره آن مسائل نيست.
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس در این باره که آیا کسانی در باشگاه قصد داشتند که او را زمین زنند، گفت که هیچ کس جز خدا نمیتواند علی دایی را زمین بزند. او تاکید کرد که گنده گندههايش هم نتوانستند اين كار را بكنند.
دایی همچنین نقش کادر فنی در عملکرد یک تیم را 10 تا 15 درصد ارزیابی کرد تا بدین وسیله آدرس دیگری برای ناکامیهای پرسپولیس به هواداران تیماش نشان دهد، آدرسی که به نظر میرسد جز دفتر کار حبیب کاشانی جایی دیگری نباشد.
دایی با بیان اینکه تا كی میخواهيد مردم را گول بزنيد، گفت: «شما كه مربی فصل بعد خود را انتخاب كردهايد چرا آن را اعلام نمیكنيد؟ آخر مگر میشود تيمی كه هنوز مربی فصل بعدش مشخص نشده باشد، در آلمان و اسپانيا به دنبال كمپ بگردد؟! اين كارها بايد با نظر مربی تيم انجام شود تا اگر او صلاح دانست صورت گيرد. آن وقت هر روز میگوييد مربی فصل بعد ما مشخص نشده است، يا اينكه بحث تماس تلفنی با بازيكنان مطرح میشود و آقايان مصاحبه میكنند و میگويند به بازيكنان ما زنگ زدهاند اما بحث فقط اين نيست، شما میرويد از طرف يک شخص ديگر به بازيكنان بعضي تيمهای ديگر زنگ میزنيد. البته راست هم میگويند. خودشان اين كار را نمیكنند. مثلا يكی زنگ میزند و میگويد من بيژن فلانی هستم و آيا شما تمايل داريد فصل بعد در پرسپوليس باشيد. نام بيژن را عمدا به كار بردم تا بدانيد منظورم چيست.»
پایان ماه عسل دایی با کاشانی
اما از اینها که بگذریم، کیست که نداند این مصاحبههای آتشین دایی علیه کاشانی آغازی است بر پایان روابط دایی با کاشانی، روابطی که کاشانی آن را 18، 17 ساله توصیف کرده بود.
علی دایی در بهمن سال 88 پس از آنکه زلاتکو کرانچار مربی کروات پرسپولیس پس از 21 هفته نتوانست نتایج مورد نظر هیات مدیره هواداران را کسب کند، سرمربی تیم پرسپولیس شد.
دایی آن زمان که پس از ناکامی و ماجرای عجیب اخراجش از تیم ملی به پرسپولیس آمده بود، قصد داشت به گفته خودش این تیم را بسازد تا بدین وسیله نیز وجهه تخریب شده خودش را هم بسازد. به همین دلیل بود که وقتی با پیشنهاد حبیب کاشانی روبرو شد زود آن را پذیرفت تا با کسب موفقیت چشمگیر، ناکامی تیم ملی را به فراموشی بسپارد.
دایی که به گفته خود پس از کنار گذاشته شدن از تیم ملی حتی با پیشنهاد محمدرضا ساکت برای سرمربیگری سپاهان، تیمی به تازگی قهرمانی خود را جشن گرفت، روبرو شد، به تیم پرطرفدار پرسپولیس آمد تا از همان جایی که به عنوان یک ستاره خوش درخشید، شروعی دوباره کند.
اما اکنون یک سال و اندی از آن زمان میگذرد و در انتهای فصل صدای دایی بلند شده است که روزنامه منتسب به مدیر باشگاه برای تیم حاشیه سازی میکند یا اینکه مدیریت باشگاه با مربی دیگری به توافق رسیده و حتی نمایندگان آن مربی با بازیکنان تیماش تماس میگیرند.
دایی در این یک سال ونیم گذشته هرچند که یک قهرمانی در جام حذفی برای سرخ پوشان به ارمغان آورده، اما با توجه به قهرمان شدن سپاهان در لیگ برتر و پایان مدت قرارداد دایی پیش از برگزاری فینال جام حذفی، به نظر بعید میرسد که او امکان این را داشته باشد قهرمانی دیگری برای پرسپولیس بیاورد چرا که بعید است در روز برگزاری فینال او به عنوان سرمربی بر روی نیمکت پرسپولیس بنشیند.
به این ترتیب باید قصه دایی با پرسپولیس و حبیب کاشانی را خاتمه یافته تلقی کرد. ولی با توجه به اینکه دایی ظرف 24 ساعت گذشته دو مصاحبه آتشین و جنجالی علیه هیات مدیره انجام داده به نظر میرسد که حاشیههای این جدایی مدتها در محافل ورزشی نقل شود.
اما از هر چه بگذریم این قصه پایانی بر همکاری دایی با کاشانی است نه قصه پایان دایی و یا حتی پایان قصه دایی. یادمان باشد که او پس از موج عظیم تخریبهایی که پس حضور در جام جهانی 2008 علیه او به راه انداخته شد، استوار سربرآورد و سایپا را قهرمان لیگ برتر کرد. آن زمان یک روزنامه نگار غیر ورزشی او را با یکی از سیاستمداران حال حاضر کشور مقایسه کرده و او را فردی حرفهای خواند و نوشت؛ "«حرفهای» بودن به معناي دايی نترسيدن از ريسک است و شكست. نهراسيدن از سرزنش مردم است و اطمينان داشتن به خويش."
آری به گفته مخالفان و موافقان، دوستان و دشمنان دایی، این مهمترین ویژگی اوست، نترسیدن از شکست. حالا احتمال دارد که او از میان گزینههای پیشنهادی یکی را انتخاب کرده و دوباره دست به ریسکی دیگر بزند.
این روزها شایعاتی پیرامون پیوستن او به تیم پرهوادار تراکتورسازی سر زبانها میچرخد. شاید این ریسک دیگر او پس از پرسپولیس باشد. رفتن به تبریز و ساختن تراکتور کم افتخار اما پرانگیزه و جوان. اگر به یاد بیاوریم که او متولد اردبیل است، این گمانه در ذهن تقویت میشود. دایی خود میگوید هرگز فراموش نمیکند که از کجا آمده است، پس با این حساب احتمالا بازگشت دایی به میان همشریانش شاید بهترین انتخاب او باشد.