فرارو- واکنشها به فهرست پزشکیان در آستانه آغاز بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در صحن علنی مجلس، همچنان ادامه دارد. چرا به این فهرست رسیدیم و پس از تشکیل و استقرار دولت با چه مسائلی روبرو خواهیم بود. اینها محورهای گفتگوی ما با نصرتالله تاجیک، فعال سیاسی اصلاحطلب و دیپلمات پیشین است. تاجیک مسئولیتهای مختلفی از استانداری هرمزگان، سفارت در اردن تا خدمت به عنوان مشاور وزرای کشور و خارجه را در کارنامه دارد.
معتقدم فهرستی که آقای پزشکیان به مجلس فرستاد، شوک دولت به جامعه ایران بود. مردم ایران الان در شرایطی نیستند که بخواهند چنین چیزهایی را علاوه بر مشکلات دیگر، تجربه کنند. مردم آنها به طور دائم روی مرز تنش زندگی میکنند. اگر مشکلاتی از سوی بخشهای دیگر جامعه به وجود بیاید، قابل هضم است، اما مشکلات یا شوکهایی که از لایه بالای جامعه وارد شوند، روح و روان آنها را خسته میکنند. مثل مسالهای که از سوی دولت، قوه قضائیه یا پلیس به وجود بیایند؛ بنابراین فکر میکنم وقتی قرار است تصمیمی گرفته شود، قبل از اینکه به منافع یا اهداف یا حتی تاثیرش بر آقای رئیس جمهور فکر شود، ببینید چه تاثیری بر کشور و مردم در این وضعیت داخلی و بیرونی میگذارند. مسائل در ایران همین قدر در هم پیچیده است. سر هر کلافی را بگیریم، چند موضوع دیگر هم به آن گره خورده است.
این خواسته در میان مردم وجود دارد که لایه حکمرانی رویکردی را اتخاذ کند که به سمت حل مشکلات و تامین نیازهای اولیه مردم برود نه این که مشکلی بر مشکلات بیافزاید. جامعه آرامش میخواهد. مشکل اول مردم تغییر ساختار نیست، مسائل عادی زندگی است؛ بنابراین میخواهد ببیند که افرادی میآیند و میتوانند این رویکرد را پیش ببرند. فکر میکنم مردم برای این به آقای پزکشیان رای دادند. فراموش نکردیم که انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ مشارکت به چه صورت بود؛ بنابراین باید پیش از هر چیز در نظر بگیریم که این فهرست امیدآفرین بود یا خیر؟! من فکر میکنم این شوک کمی محبوبیت آقای رئیس جمهور را لطمه زد و ایشان بهتره جبران کند!
تعیین سازوکاری مثل شورای راهبری، امیدی میان مردم و نخبگان به وجود آورد که نوید تغییر در روشهای پیشین که کابینه فقط در محافلی خاص بسته میشد و به مجلس میرفت را میداد. یک مدل جدیدی ارائه شد که سود آن بیشتر از که برای آقای پزشکیان باشد، میتوانست به حکومت برسد. یک سرمایه اجتماعی ایجاد شد که باید آن را حفظ میکردیم و اجازه میدادیم که کار را آن طور که رئیسجمهور میخواهد، با توجه به وعدههایی که به مردم داده جلو ببرد. اما متاسفانه بحث سهمیه دادن به این و آن و استعلامها و ... پیش آمد. وقتی ما در داخل کشور با رئیسجمهور این کار را میکنیم، انتظار داریم طرفهای بینالمللی چه حسابی روی او بکنند؟ درست کردن این شرکت سهامی اشتباه بود و عکسالعملها را نیز دیدیم. این عکس العمل طبیعی مردم و نخبگان بود. وقتی راجع به زنان یا اهل سنت وعدهای میدهیم، باید به آن پایبند باشیم. پایبندی سیاستمدار به وعدههایش بسیار مهم است. این وفاداری به وعدهها تولید سرمایه اجتماعی برای نهادهای حاکمیتی میکند و این در مقابل هزینهها ضروریه! متاسفانه این هزینهها آنقدر زیاده که حل آنها از پس نفر بر نمیآید و تیم میخواهد!
درست است که متاسفانه ایران به صورت حزبی اداره نمیشود، اما ما برای حل مشکلات کشور به کار تیمی احتیاج داریم. تفاوت تیم و گروه این است که در گروه افراد دور هم جمع میشوند و میروند. در تیم انسجام داخلی وجود دارد، شناخت و هماهنگی از چالشها و راهحلهای مشترک و نه بخشی وجود دارد. یک تیم با این مشخصات میتواند مشکلات ایران را مدیریت و حل کند. نه این که به اسم وفاق ملی بخواهیم افرادی که همدیگر را نمیشناسند دور هم جمع کنیم. وفاق ملی باید در سیاست و برنامه باشد و موجب رضایت حداکثری در جامعه شود؛ جمع کردن افراد مختلف از جناحها در کابینه اسمش وفاق ملی نیست! یک روح جمعی باید در کابینه حاکم باشد. در وضعیتی که زمانه عوض شده و سیستم اداری از درون پوسیده، آقای پزشکیان باید دقت کند که دیگر آن پزشکیانی نیست که بتواند ۶۰۰ خانه بهداشت بسازد. سیستم بوروکراتیک کشورمان تغییر زیاده کرده است. آدمها در چرخدندههای این سیستم له میشوند.
یکی از نکات مهم، و بسیار خطرناک به کارگیری نظامیان در وزارتخانههای سیاسی و اجرایی است. نظامیان به دلیل تربیت نظامی که دارند برای امور سیاسی و حل مشکلات سیاسی اجتماعی کشور مناسب نیستند. آنها اگر در همان جایگاه و مسیر کاری خود بمانند، بسیار بیشتر به نفع کشور است. نه این که وارد سیاست شوند و آن صحنه را هم خراب کنند و از ظرفیت اصلیشان استفاده نشود. امروز در خیلی از کشورها، وزیر دفاع هم شخص غیرنظامی، اما استراتژیست است. من فکر میکنم انتخاب وزیر نظامی برای وزارت کشور به این دلایل اشتباه است.
متاسفانه انتخاب وزیر کشور نظامی از دولت دوم احمدینژاد شروع شد و بعد در دولت آقای رئیسی هم تکرار شد. قبل از آن وزرای کشور افراد دارای وزن سیاسی و ارتباطات وسیع و گسترده با مردم و حاکمیت و عموما لنگرگاه اعتماد و ثبات سیاسی دولت بودند. برخی میگویند این مساله وزیر کشور خط قرمز حاکمیت است. اما نمیتوان با یقین گفت که چنین چیزی است. اخبار میگوید که آقای پزشکیان به دلیل ارتباطی و آشنایی قبلی سردار مومنی را معرفی کرده است. در هر صورت، این کار غلط است! امیدوارم آقای پزشکیان آقای مومنی را پس بگیرد، و از ظرفیت ایشان در همان تخصصش استفاده شود! وزارتخانه را با سرپرست اداره کند تا یک گزینه خوب از بدنه وزارت کشور انتخاب کند. تجربه آقای وحیدی نشان میدهد که وزیر کشور نظامی مشکلات سیاسی و اجتماعی را زیاد میکند نه کم! آقایونی که در ستاد مبارزه با مواد مخدر بوده اند و آ پزشکیان به آنها اعتماد دارد بهتره با این اوًاع مواد مخدر در کشور که سن اعتیاد به مدارس رسیده بجای وزیر کشور و آموزش و پرورش آن مساله را حل کنند؟!
جناح محافظهکار کشور خوشحال و به قول معروف از تصویب و تشکیل این کابینه دارند بشکن میزنند! نباید این حقیقت را فراموش کنیم. چرا به چنین چیزی رسیدیم؟ یکی از دلایلی که مطرح میشود، بحث رای آوردن کابینه در مجلس است. یک اقلیت ۳۰ – ۴۰ نفره تندرو و مایل به پایداری را انقدر بزرگ کردیم که فراموش کردیم حتی نتوانستند در موضوع انتخاب رئیس مجلس تاثیری بگذارند. در حال که بیش از ۱۰۰ نماینده اصلاحطلب، اعتدالی و مستقل داریم که قطعا با آن جناح زاویه دارند. مجلس حق دارد نظری اگر دارد در کمیسیون و در صحن بیان کند. در نهایت هم رای اعتماد داده میشود یا نمیشود که سپس باید راههای جایگزین را برای حل مشکل در نظر گرفت. مجلس باید با برنامه نامزدها کار داشته باشد و نه صرفاً با عقاید شخص نامزد وزارت که سین جینش کنند و نکیر و منکر شب اول قبر را سوال کنند؟! مجلس میتواند از برنامهها سوال کند نه این که فلان وزیر بگوید اعلام برائت کن یا تفتیش عقاید کند! ما نباید استانداردهای خودمان را پایین میآوردیم. متاسفانه نظریه پردازیهای غلط زیاد شده مثلا بحث کابینه مقدور هم مطرح شده است. کابینه مقدور یعنی چه؟ ما به کابینهای نیاز داریم که مشکلات مملکت را حل کند.
درست است که ما در ایران زندگی میکنیم و مراکز قدرت را میشناسیم. اما این تلقی غلطی است که نمیشود با این مراکز چانهزنی کرد. بله، در حوزه سیاست خارجی، داخلی و اطلاعات حساسیتهایی وجود دارد. ولی اینجاست که به عقیده من رئیسجمهور باید به پشتوانه رای مردم، از حقوق خود استفاده کند و گزینههای خود را به پیوست دلایل آن خدمت رهبری ببرد. بالاخره آقای پزشکیان به سختی رئیسجمهور شد. اوضاع با سال ۱۳۷۶ و ریاستجمهوری خاتمی خیلی فرق میکند. نیمی از جامعه وارد انتخابات نشدند و مطالباتی دارند. باید این مطالبات را در نظر گرفت؛ لذا این بحث کابینه مقدور غش در معامله است؛ آقای رئیس جمهور مطالبی را خطاب به مردم گفت و آنها هم پای صندوق آمدند. دیگر مقدور و مقهور معنی ندارد. خلاصه بگویم، ما با یک جامعه ژلهای و لرزان روبروییم که باید آن را به آرامش برسانیم. با این فهرست، به نظرم بخشی از مردم راضی نشدند و محبوبیت آقای پزشکیان تا اندازهای ضربه خورد! این خوب نیست. این اصلاً به نفع کشور نیست و باید ترمیم شود. الان شائبههایی مبنی بر زد و بند در کابینه وجود دارد که آن را به یک مجمعالجزایر تبدیل کرده است. آیا این وزرا با رئیسجمهور همنگاه هستند؟ میشود با این جمع و در تعامل و توافق با حاکمیت تغییری ایجاد کرد؟
بخشی از ورود این شوک به مردم، نخبگان و رایدهندگان ناشی از آن بود که آقای پزشکیان ارتباطش را با جامعه قطع کرد. بالاخره ایشان یک سری کارهایی را شروع کرده یا قرار است شروع کند. برای وعدههایی که داده شد، رایزنیهایی نیاز است. میتوان با اقدامات کم هزینه شروع کرد که نتایج مثبت دارد. بهتر است که بیایند و به مردم گزارش بدهند که مثلاً با رهبری درباره فلان موضوع رایزنی کردیم، نظر ایشان این است، نظر من این است، در نهایت فلان مسیر را داریم پیش میرویم. بگذارید مردم بدانند که چه میگذرد؟ نه این که ناگهان لیستی بدهیم که توی ذوقشان بخورد! انتظار دارند که اگر آقای پزشکیان در ایام انتخابات میگوید طرح نور، طرح سیاهی است فردا روزی فیلمی از فلان شهر در نیاید که در بر همان پاشنه میچرخد. این مسائل مردم را زده میکند که نه به نفع حکومت است نه دولت و کشور. باید مردم را دلگرم کنیم.
در آخر بگویم که شاید این کابینه به نظر آقای رئیس جمهور پزشکیان نهایتاً یک کابینه فراجناحی باشد، ولی ایشان گویا خیلی روی خودشان حساب میکنند که، چون وزیر او هستند پس هماهنگ خواهند بود! اما اینطور نیست! زیرا اهداف و مطامع افراد فرق میکند و شناخت بدنه بروکراتیک و تکنوکراتیک مملکت مهم است! و ای کاش مراکز مطالعاتی و دانشگاهی وجود داشتند که بررسی کنند در حال حاضر این کابینه با میزان مشکلات ایران و زاه حلهای علمی همخوانی دارد یا نه؟! معتقدم که کابینه معرفی شده کارساز نیست و نمیتوانند با هم کار کنند و مشکلات و چالشها و بحرانها را برطرف کنند و ما زمان را از دست میدهیم. پیشنهادم این است که برخی اسامی پس گرفته و وزارتخانه در مهلت قانونی با سرپرست اداره شود تا گزینههای بهتری انتخاب شوند؛ مثل وزارت آموزش و پرورش یا کشور و یکی دو وزارت دیگر. انتخاب گزینههای بهتر میتواند باعث دلگرمی مردم و نخبگان شود. زیرا دلزدگی مردم باعث تاسف است. بخشی از پیروزی در این انتخابات با همت نخبگان به دست آمد و حیف است که ظرفیت و فرصت پیش آمده از دست برود.