bato-adv
کد خبر: ۷۶۰۳۶

کدام صبر و کدام سحر؟!

دکتر سید نعمت الله عبدالرحیم زاده

تاریخ انتشار: ۱۷:۵۲ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۰
 

بالاخره بعد از 11 روز غیبت ناموجه و دشمن شادكن، آقای احمدی نژاد در کابینه حاضر شد که هم نشان دهد که محکم بر سر جای خود ایستاده و هم آن که خط پایانی بر حدس و گمانهای ايام غيبت اعتراضي کشیده باشد. ثمره هاشمی، مشاور ارشد رییس جمهور، نخستين جلسه دولت پس از غيبت را «بسیار خوب و سرشار از شعف و شادی» توصیف کرد که به گفته وی؛ «كارها با ذوق و شوق بيشتري ادامه پيدا كرد و مصوبات خيلي خوبي در جلسه امروز به تصويب رسيد».

با وجود این سخنان سرتاسر تعارفی، به نظر می رسد که برخی در دولت هنوز از اتفاقات اخیر به شدت ناخشنودند و زبان تند و آتشین خود را کماکان به کار می برند. یکی از این افراد علی اکبر جوانفکر است که در وبلاگ خود، شاهد، مطلبی در مورد وقایع اخیر نوشته است. از آن جایی که او مدیر عامل خبرگزاری دولتی ایرنا و مشاور مطبوعاتی رییس جمهور است، نوشتارش بازگو کننده دیدگاه طیفی در دولت نسبت به وقایع اخیر است و از این جهت، نکاتی در نوشتار او دیده می شود که قابل تامل و توجه است.

اول این که نوشتار او به دور از عرف یک نوشته انتقادی تنها در قالب حمله و هجمه آتشین تنظیم شده است. او نوشتار خود را با عنوان «اندکی صبر، سحر نزدیک است» شروع کرده اما در سرتاسر آن به گروهی حمله کرده که از آن به «جناح تمامیت خواه» یاد می کند که در امور دولت دخالتهای ناروا می کنند. منظور او از این گروه چه کسانی هستند؟ معلوم است که اصلاح طلبان مد نظر وی نیستند زیرا آنها دیگر حضور و دخالتی در عرصه سیاسی ندارند و دوم این که از عبارت «مدعیان اتوکشیده ای که امروز خود را سینه چاک ولایت نشان می دهند»، می توان فهمید که منظورش اصولگرایان است.

حال اگر منظور او از این طیف منتقدان اصولگرای حاضر در مجلس باشد که نمی توان دخالتهای آنان را ناروا و غیر قانونی دانست چون انتقاد از دولت، کار و وظیفه آنها است و این را نه می توان محدود کردن اختیارات رییس جمهور دانست و نه گرفتن قدرت تصمیم گیری از او.

گذشته از این، نقد و نظر در مورد کارکرد دولت را نمی توان دخالت نامید و داشتن تحمل در برابر نظرات مخالف اصلی است پسندیده به خصوص در مورد دولتمردان، تا اعمال آنان در منظر عامه مورد ارزیابی و قضاوت قرار بگیرد. جالب اینجا است آقای جوانفکر روحانیت را نیز از این طیف جدا نکرده و آنها را متهم به دادن «نسبتهای ناروا و اتهامات خلاف واقع به افراد متعهد و متدین» کرده است.

دوم، در مورد اتهام دیگر جریان مورد نظر جوانفکر است که به این صورت تقریر کرده؛ «جریان تمامیت خواه در تلاش است تا با تشدید حملات مخرب خود ، همکاران صدیق و وفادار رئیس جمهور را از ادامه همراهی با او بازدارد تا او تنها بماند».

با وجود آن که او از عبارت همکاران و به صورت جمع استفاده کرده اما در ادامه نوشتار معلوم می شود که منظورش تنها آقای اسفندیار رحیم مشایی است چرا که می نویسد؛ «توهین و هتاکی به همکاران رئیس جمهور بویژه اسفندیار رحیم مشایی که جزو یاران مظلوم رییس جمهور است». جوانفکر با نام بردن مشایی نشان داده که جریانات اخیر به ایشان ربطی دارد و با این نوشتار آتشین قصد حمایت همه جانبه از وی را دارد. البته کمتر کسی است در جریان خبرها باشد و از این موضوع اطلاعی نداشته باشد اما صحه گذاشتن بر این موضوع از سوی جوانفکر خود نکته ای جالب توجه است.

سوم این که جوانفکر از ابتدا تا انتهای نوشتار خود بارها قصد تاکید بر ولایت مدار بودن دولت نهم و دهم دارد و «جریان تمامیت خواه» را متهم می کند که «ضدیت با ولایت فقیه را اساس اتهامات واهی خود به رئیس جمهور و همکارانش قرار داده است».

جوانفکر برای تایید ولایت مدار بودن دولت، یادآور جریان معاون اولی مشایی شده و می نویسد؛ «آقای مشایی با اراده و اشاره رهبر انقلاب، به راحتی از پست معاون اولی رئیس جمهور کنار رفت».

گذشته از قید "به راحتی"، نکته قابل ذکر وجه مداخله رهبر معظم انقلاب(حفظه الله تعالي) در آن جریان است. چرا ایشان در آن قضیه و حتی در قضیه اخیر مربوط به آقاي مصلحی دخالت کردند.

رهبر گرانقدر انقلاب اسلامي، علت مداخله در این موارد را در تفویت مصلحت بزرگ دانسته و معلوم می شود که برای مصلحت نظام و کشور، دو نامه نوشتند تا آقاي مشائی معاون اول نشود و آقاي مصلحی باقی بماند. نکته مهم در اینجا صرف عدم تبعیت از اوامر رهبری نیست بلکه در توجه به مصالح مهم و خطیر است که بی توجهی به آنها می تواند لطمات جبران ناپذیری را بر نظام و کشور وارد کند.

جو مشتنج سیاسی چند هفته اخیر و شادماني دشمنان خارجي و دنباله هاي ايراني آنان، یکی از پیامدهای چنین بی توجهی هایی است.

نکته چهارم در آخرین اتهام جوانفکر در آخرین خط نوشتار او است. او می نویسد؛ «آنها در حال اجرای طرحی با هدف ایجاد حاشیه امن برای فتنه گران و نجات دادن لندن نشینان از چنگال عدالت هستند».

چند پرسش؛ اول این که این اتهام چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد و دوم این که منظور از لندن نشینان چه کسانی هستند و سوم این که لندن نشینان مفروض چه ربطی به وقایع یکی دو هفته اخیر دارند که پای آنان به وسط کشیده می شود؟ پاسخ به این پرسشها به عهده نویسنده نوشتار است اما به نظر می رسد که وقایع این چند هفته مسئله ای داخلی است و ريشه در  تصميم شخص رييس جمهور و اطرافيان دارد.

با نگاهی گذرا به این نوشتار معلوم می شود که علی رغم خوش و بش های امثال اقاي ثمره هاشمی، هنوز جناحی در دولت ماجرا را تمام شده نمی دانند و خود را در تقابل مستقیم و شدید با طرف مقابل می بینند. آیا به جای نوشتاری به این تندی، بهتر نیست که چهره رسانه ای دولت ، موضعي مبتني بر مدار مدارا و گفت و گو و نه اتهام زنی با طرف مقابل اتخاذ كند و آیا صبر و سحر به معنای نوشتن چنین اتهامات تند و افراطی است؟ این نکته ای است که نباید آن را فراموش کرد چرا که به طور مسلم، اختلاف ها و تشنج ها با غفلت از این نکته به وجود می آید؛ مسئله ای که به خصوص اهل قلم در وضع  کنونی به آن نیازمندند.

آيا از اين پس، ادعاي تبعيت بي چون و چرا از ولي فقيه زمان با التزام عملي "دوستان" همراه خواهد بود يا همچنان فقط  اظهارات پرطمطراق خواهيم شنيد؟!
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین