مسعود پزشکیان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی در مورد حادثه درمانگاه قم (عکاسی بدون اجازه یک روحانی از یک خانم) گفت: هیچ کس حق ندارد بدون اجازه فرد دیگری وارد زندگی خصوصی اش شود و در آن دخالت کند. یک روحانی اگر هم میخواهد من را هدایت کند باید به گونهای هدایت کند که من هدایت پذیر باشم نه اینکه من را از خودش و باوری که دارد متنفر کند.
به گزارش عصرایران، وی افزود: بعضی کارهای ما باعث میشود به جای اینکه افراد را جذب کنیم آنها را نسبت به خودمان متنفر کنیم.
پزشکیان اظهار کرد: یک عده افراد جامعه نسبت به ما موضعی ندارند و بی تفاوت هستند ما را هم قبول ندارند آنها کار خودشان را میکنند ما هم کار خودمان را میکنیم، اما ما برخی مواقع کاری میکنیم که آنها به ما کار داشته باشند و این معنی اش این است که نسبت به ما موضع بگیرند و متنفر باشند بلند شوند و کاری کنند که ما نباشیم. وقتی نمیتوانیم افراد را هدایت کنیم بهتر است حرفی نزنیم که بدترش کنیم.
نماینده مجلس فعلی و منتخب مجلس جدید از تبریز با اشاره به سخنان یکی از نمایندگان مجلس در مورد جریمههای نقدی قانون عفاف و حجاب گفت: هرکسی از این آقایان که ادعا میکند دلشان برای انقلاب و نظام و دین میسوزد به خانواده خودشان نگاه کنند. ببیند بچه خودشان را با اجبار میتوانند وادار به کاری کنند. اگر به این نتیجه رسیدند که میتوانند به اجبار آنها را هدایت کنند پس در جامعه هم همین کار انجام دهند.
پزشکیان افزود: وقتی من نمیتوانم دختر، پسر و نوه خودم را به اجبار وادار به نماز خواندن و پوشیدن چادر کنم پس نمیتوانم این حرف را در جامعه به کسانی بگویم که من را نمیشناسند یا اگر هم میشناسند قبولم ندارند بزنم. معتقدم باید افراد را هدایت کرد هدایت زور گفتن نیست هدایت راهش این است که در قبال تفکر و ایده خودمان منطق محکم و با ارزش ارائه دهیم.
پزشکیان در مورد لایحه حجاب مجلس و تبدیل آن به قانون هم گفت: استفاده از ماهواره طبق قانون ممنوع است، اما آیا مردم استفاده نمیکنند؟ هر چه وارد کشور شد ما برایش قانون نوشتیم که نشود، ولی شد. پس ما نباید حرفی بزنیم که وجدان عمومی جامعه و حقوق اجتماعی افراد نسبت به آن موضع دارد.
وی تصریح کرد: در مورد حجاب نیز اگر قانون بنویسیم به سادگی قابل اجرا نیست و اگر هم اجرایی شود برای این نظام مشکل افرین است.
این نماینده مجلس ادامه داد: چهل سال است نظام و انقلاب دست ماست، مدارس و مهد کودکها دست ماست. روحانیون در مدارس و کودکستان بودند چرا آنجا نتوانستند بچهها را تربیت کنند. در کودکستان و مدرسه که بچهها قابلیت انعطاف دارند نتوانستیم بچهها را هدایت کنیم. پول برای تربیت آنها گرفتیم، کلاس گذاشتیم، تلویزیون را در اختیار داریم و مسجد داریم نه تنها کاری نکردیم بلکه رفتارهای کردیم که از دست ما عصبانی هستند و حالا میخواهیم با قانون آنها را اصلاح کنیم که این غیرممکن است. تربیت غیر از اجبار و دستور دادن است چراکه اجبار غیر قابل پذیرش است.